به کنگره
مجاهدین انقلاب
جبهه نجات و آشتی ملی
یک ضرورت تاریخی
حاکمیت یکدست در پی حذف
احزاب و ایجاد یک جامعه غیرمتشکل و توده
وار است. تشکل های سیاسی باسابقهای، چون
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، در
کنار دیگر احزاب اصلاحطلب و آزادیخواه،
میتوانند جبهه واحدی را با درک شرایط
بسیار پیچیده و دشوار کنونی و برای
جلوگیری از هرگونه خطر احتمالی ـ که
فروپاشی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی
جغرافیایی ایران عزیز را در پی خواهد داشت
تشکیل دهند.
علی لاریجانی در سفر
به قم، از هر دری سخن گفت و
مخالفت های تلویحی اش با طرح های دولت
را مطرح کرد، از جمله درباره دفتر
حفاظت منافع امریکا که احمدی نژاد از
آن استقبال کرده و لاریجانی آن را یک
فریب اعلام کرد و گفت که نباید آن را
پذیرفت. همچنین در باره طرح تحول
اقتصادی دولت، نگرانی خود را از
افزایش تورم و گرانی و گسترش فرهنگ
صدقه(گدا نوازی) اعلام داشت و درباره
سپاه و موشک هم سخن گفت، اما در تمام
طول این سفر پر سخنرانی و پر مصاحبه،
در باره لایحه حمایت از خانواده که در
مجلس مطرح است و مورد مناقشه و مخالفت
بسیار جدی زنان ایران لام تا کام چیزی
نگفت و عجیب آن که خبرنگاران نیز
سئوالی نکردند و یا اگر کردند اجازه
انتشار سئوال را نیافتند!
کاک غنی بلوریان:
نتیجه سرکوب کردهای ایران: تقویت جاذبه کردستان عراق
است
پیری
در مهاجرت
جوانی در
زندان
کردهای ایران را
نمی توان از ارتباط با کردهای عراق محروم
کرد. این کار نه در زمان شاه عملی شد و نه
در جمهوری اسلامی عملی است. امروز وقتی با
زندان و گلوله به خواست های کردهای ایران
پاسخ می دهند، توده مردم کردستان وضع
خودشان را با کردهای عراق و آزادی و
پیشرفتی که بدست آورده اند مقایسه می کنند
و خیلی طبیعی است که حسرت کردستان عراق را
می خورند.
انتشار خلاصه ای از گفتگوی غنی
بلوریان (کاک غنی) با سایت تهیه
در شماره 4شنبه گذشته پیک نت، بازتاب
گسترده ای داشت. مطابق جدول آمار پیک
نت، این خلاصه مصاحبه بیشترین بازدید
کننده یکسال گذشته را به خود اختصاص
داد. پیام های زیادی دریافت داشتیم که
طالب متن مصاحبه و شنیدن این مطالب
بصورت مستقیم و از دهان شخص غنی
بلوریان بودند، اما متاسفانه این متن
گفتاری علیرغم وعده گرداننده سایت
"تهیه" برای روز یکشنبه، تا شب گذشته
روی این سایت قرار نگرفت و به همین
دلیل دست ما نیز کوتاه بود. خوشبختانه
این وعده سرانجام عملی شد و ما نیز
موفق شدیم به وعده ای که به خوانندگان
خود داده بودیم عمل کنیم. در آرشیو
پیک نت نیز، عکس هائی از غنی بلوریان
داشتیم که در کنار این گفتگو از آن
استفاده کردیم.مصاحبه را
بشنويد و یا از اینجا "تهیه"
بخوانید.
صادق زیبا کلام، از تحلیلگران سیاسی نزدیک
به هاشمی رفسنجانی، درباره انتخابات آینده
ریاست جمهوری در ایران، گفتگوئی بی پرده
با دو مصاحبه کننده "اعتماد" کرده است.
پاسخ های زیبا کلام به سئوالات "پوریا
دیدار" و "هومان دوراندیش" دو مصاحبه
کننده اعتماد، عمدتا بر محور ضرورت به
صحنه آمدن "خاتمی" برای انتخابات ریاست
جمهوری است. زیباکلام بارها بر ضرورت شرکت
در انتخابات آن 20 میلیونی می کند که
درانتخابات گذشته در خانه نشستند و امکان
پیروزی احمدی نژاد را فراهم کردند. او می
گوید که "اشباح" هولناکی را در تاریکی و
بر فراز ایران می بیند و به همین دلیل
معتقد است خاتمی بعنوان یگانه رقیبی که می
تواند احمدی نژاد را کنار بزند باید به
صحنه بیاید و همه باید بکوشیم آن 20
میلیون رای خفته در خانه ها را به پای
صندوق های رای بکشیم. شاید این نادر
مصاحبه ای از زیباکلام باشد که به حاشیه
نرفته و چند پهلو سخن نگفته و همین دلیل
آن را با اندکی کوتاه سازی منتشر می کنیم.
ایرج جمشیدی، مقاله ای
مستند در تحلیل و ارزیابی آرایش نیروها در
مجلس هشتم نوشته که در روزنامه اعتماد
منتشر شده است. او پس از مقدمه ای نسبتا
طولانی، آهسته و با احتیاطی ناشی از شرایط
حاکم، اما برخاسته از تیزبینی روزنامه
نگاری وارد اصل موضوع شده و صفحه شطرنجی
را که در مجلس هشتم باز است و کمتر به آن
توجه می شود در برابر دیدگان غیر مجلسیان
و غیر حکومتیان گشوده است. نکات خبری
بسیار مهمی در مقاله او طرح شده است. از
جمله پشت صحنه های رای اعتماد شکننده ای
که وزیر کشور جدید کابینه احمدی نژاد از
مجلس گرفت و ریشه های افشاگری ها، جنجال
بر سر مدرک دکترای او و همچنین گرایش های
سیاسی وی. تعلل های محمد خاتمی برای ورود
به صحنه انتخابات ریاست جمهوری نیز در متن
این مقاله نهفته است. همچنان که رقابت و
تخریبی که دولتیان با شهردار تهران دارند!
اقلیت 60 نفره حامی احمدی نژاد به
پرچمداری روح الله حسینیان و چند تن دیگر،
اقلیت 50 نفره که حداد عادل رهبری آنها را
برعهده دارد، اکثریت 110 نفره ای که
لاریجانی و باهنر روی آن دست گذاشته اند،
اقلیت 45 نفره اصلاح طلبان و لشکر پراکنده
مستقل ها که شاید به 25 نماینده برسد و...
در این مقاله با دقت طرح و بررسی شده است.
ما از این مقاله، بخش مقدمه و ورودی آن را
که تاثیر در نتیجه گیری از آرایش سیاسی
موجود در مجلس ندارد حذف کرده و بخش دوم
را منتشر می کنیم.
نماز جمعه (دیروز) تهران
را آیتالله احمد جنتی خواند. او در خطبه
های خود نکاتی را بعنوان تذکر یادآور شد
که جنبه های مهم خبری داشت. از جمله این
که تمام تصمیمات و اقدامات اقتصادی دولت
احمدی نژاد با هدایت و نظارت رهبر انجام
می شود. این که تمام مشکلات کنونی را مردم
باید تحمل کنند زیرا قرار است "قدرتی"
بدست جمهوری اسلامی بیفتد که در برابر این
"قدرت" کسی هوس نکند به ایران تجاوز کند.
البته او اشاره به فعالیت های اتمی نکرد
اما تردید نیست که محافل بین المللی این
اشاره او را، اشاره ای به دستآوردهای
نظامی همین فعالیت ارزیابی خواهند کرد.
شماری از خانواده زندانیان و فعالان
سیاسی – مدنی سنندج با تجمع در برابر
دادگستری استان جمع شدند. شماری دیگر
از خانواده ها در خیابان های اطراف
دادگستری اجتماع کردند. نیروهای ویژه
به گروه دوم حمله کردند و مانع از پیوستن
آنها به گروه اول در برابر دادگستری
سنندج شدند. گفته می شود درجریان این
حمله نزدیک به 30 بازداشت شده اند.
این حادثه روی 4 شنبه گذشته در سنندج
روی داده است.
آقای قاضی!
ما را هم زندانی کنید
اما،
بامشکل
چه میکنید؟
ناهید کشاورز
عباس امیرانتظام،
نامه ای را که 22 تیرماه گذشته، خطاب به
دبیرکل سازمان ملل تهیه و تدوین کرده را
اخیرا روی وبلاگ خود قرار داده و از همه
مردم ایران و احزاب و سازمان های سیاسی
خواهان بیان نظر دراین باره شده است. وی
در نامه خود، خطر جنگ را در ادامه سیاست
اتمی حاکمیت بسیار محتمل دیده و درعین حال
جهان و مجامع بین المللی را فراخوانده که
به جای تحریم ایران و حمله به آن، حاکمیت
را برای رعایت کنوانسیون های بین المللی
حقوق بشر و آزادی ها تحت فشار قرار دهند.
امیرانتظام در نامه خود تصریح می کند که
حاکمیت کنونی، در ادامه سیاست جنگی خود،
بسته های پیشنهادی مربوط به مذاکرات اتمی
را نخواهد پذیرفت و از آنجا که حیات خود
را در گرو بحران سازی می بینید و ارزشی
برای جان انسان قائل نیست، نه تنها مردم
ایران را می خواهد دم توپ بدهد، برای از
جنگ و کشتار در منطقه و جهان نیز پرهیزی
ندارد. او می نویسد که با تمام عواقبی که
چنین نامه ای – از جمله بازگشت به زندان و
مرگ- می تواند دربر داشته باشد، آن را
منتشر می کند.
تحلیل تازه "صفراوف" رئیس مرکز مطالعات
ایران و روسیه
برای دفع خطر حمله
به ایران
پیمان استراتژیک نظامی
میان ج. اسلامی و روسیه
ترجمه وتدوین برای پیک نت- سیامک زرنگار
یک معاهده استراتژیک نظامی در ابعاد وسیع
با ایران می تواند به تغییر جغرافیای
سیاسی جهان معاصر بیانجامد. روسیه با این
پیمان می تواند حداقل دو پایگاه نظامی در
مناطق حساس و استراتژیک ایران بنا کند.
نخست در استان آذربایجان ایران که روسیه
را قادر می سازد تا حرکات نظامی جمهوری
آذربایجان، گرجستان و ترکیه را زیر نظر
داشته و اطلاعات آنرا با ایران در میان بگذارد
و سپس ایجاد پایگاه نظامی درجزیره قشم
که روسیه می تواند از این طریق، تحرکات
نظامی امریکا و ناتو در خلیج فارس، عراق و
کشورهای عربی خلیج فارس را کنترل کند.
این پیمان، درعین حال ایران را از
حمایت های سیاسی و اتمی روسیه برخوردار
خواهد کرد و صنعت اتمی آن را گسترش خواهد
داد. در عین حال به ایران این شانس را
میدهد تا بعنوان عضو دائم و رسمی وارد
پیمان شانگهای شده و از چتر حمایتی این
پیمان و بویژه چین و روسیه برخوردار شود.
ماجرای مدرک
تحصیلی"کردان" و آن
پرونده ناموسی قبل از
انقلاب او، کم کم به
جائی رسیده که هر آدم
کمی کنجکاو را به این
نتیجه می رساند: "این
جنجال بو میدهد".
همه قرائن نشان میدهد
احمدی نژاد که به
ظاهر کردان انتخاب
اوست، در باطن و از
همان روز رای گیری در
مجلس می خواسته و می
خواهد آجر را از زیر
پای او بکشد. آن برگ
مربوط به "ازاله
بکارت" هم که رو
کردند، کار هیچکس نمی
توانست باشد مگر "روح
الله حسینیان" و
"حسین شریعتمداری" که
این مدارک قبل از
انقلاب افراد را برای
چنین روزهايی جمع
کرده اند. می گویند
احمد توکلی هم در این
ماجرا نقش داشته
است. شاید همینطور
باشد، اما اگر چنین
باشد هم "مار" را
خواستهاند بدست "مش
رمضون" بگیرند!
در نظامی که دست روی
هر دارنده پست و مقام
و درجه ای بگذاری و
در خانه هر کدامشان
را باز کنی برق ثروت
باد آورده و سرقت
قدرت آورده چشم را
کور می کند، اگر قرار
بر گریبان گیری بود
سردار صادق محصولی
نمی شد مشاور ارشد
احمدی نژاد. پس بحث
دزدی و اختلاس و
پرونده مالی هم صرفا
یک برگ از همان برگ
های مشابه "ازاله
بکارت" است.
در نظامی که معاون
دانشجوئی دختران را
موقع ازاله بکارت در
اتاق محل کارش در
دانشگاه می گیرند،
اما ازاله شده را
زندانی می کنند و مچ
گیران را محاکمه، چه
کسی را باک ازاله
بکارت در دوران شاه؟
پس، ماجرا این هم
نیست و بیهوده وزیر
علوم "زاهدی" به جای
گرفتن گریبان معاون
دانشجوئی دانشگاه
زنجان رگ گردنش باد
کرده و به آقای
"نادران" سخنگوی سابق
و شاید اکنون سپاه در
مجلس گفته "کردان" بد
نام است و باید برود.
یعنی وزیری علیه وزیر
دیگری در کابینه!
در نظامی که برای
خیلی از آقایان سپاهی
و لباسی مدارک هوائی
از دانشگاه هاوائی
صادر کرده اند و هر
حجت الاسلام حکومتی
یکشبه آیتالله و آیت
الله العظمی شده و
بقول معروف "نخوانده
ملا شده"، بحث دکترا
هم شوخی است. اصلا کی
گفته کسی که وزیر می
شود باید دکترا داشته
باشد؟ مگر در این 30
سال هر کس وزیر بود
دکترا داشت؟
پس جنجال دکترا هم
بودار است.
از آن بو دار تر،
حضور رئیس دانشگاه
آزاد در مجلس و
سخنرانی علیه کردان و
مدرک دکترای اوست.
ایشان هم ظاهرا موج
سواری کرده و برای
آنکه احمدی نژاد دست
از سر کچل او برداشته
و به دانشگاه آزاد
کار نداشته باشد،
آمده که نان خودش را
به تنور داغ
کردان بچسباند.
جوانفکر مشاور
مطبوعاتی رئیس جمهور
هم به یکباره وارد
معرکه شده و خیلی
صریح تر از بقیه
خواهان رفتن کردان
شده است.
دراین میان آقای
کردان هم یک نوک پا
رفته قم نزد همان
مراجعی که قبلا علی
لاریجانی به خدمت
آنها رفته بود تا با
حمایت آنها به مجلس
بیاید.
نتیحه: حوزه ای ها،
با دولتی ها جنگ قدرت
دارند. کردان آن وزیر
کشوری نیست که احمدی
نژاد بار انتخابات را
بگذارد روی پشتش و
برای یک دوره دیگر
سوار خر مراد شود.
فکر نمی کنید "ماجرا
بو میدهد؟"
ساعت 11شب
تلفن زنگ زد. همسر آقای پالیزداربود.
نگران وضع همسرش بود. می گفت:
"سرش به دیوار خورده و چند
ساعت بی هوش بوده است. علاوه
بردستبند، به او پابند هم میزنند.
او را سخت تحقیرمی کنند. می
خواهند او را خرد کنند"... و
هزار درد دل دیگر...
با خود گفتم:
اینکه سرپالیزدار به دیوار می
خورد، می خواهند بگویند سرش
به سنگ خورد. خدا را شکر کند
که به زهرائین (کاظمی و بنی
یعقوب) ملحق نشده است! و اما
دستبند برای این است که دست
درسفره بزرگان دراز نکند و به
معامله بزرگان دست نیازد! و پابند
نیز برای آن است که پای درکفش
بزرگان نکند و پای ازگلیم خود
فراتر ننهد !
یک راهنمائی
ملی- وطنی
مهدی خزعلی:
یک کرمانشاهی در مسابقه 20
سوالی شرکت کرد. مجری
راهنمایی کرد که مورد سئوال
یک پهلوانه
کرمانشاهی:
مولام علی (ع)؟
مجری: خیر!
کرمانشاهی:
برارکمه؟
مجری: خیر
کرمانشاهی: پس
پهلوون نیه
پس ازجنجال
فراوان بر سر مدرک دکترای علی
کردان، وزیر محترم کشور، که
عده ای اغلاط املایی مدرک را
طرح کردند و جمعی تکذیبیه
دانشگاه آکسفورد را علم کردند!
نهایتا رئیس جمهور مدارک
تحصیلی را کاغذ پاره خواند!
اخیرا در
اقدامی عجیب، رئیس جمهور در
بخشنامه ای بکار بردن عنوان
تحصیلی -دکتر، مهندس- راممنوع
کرد.
به عبارت ساده
تر آقای رئیس جمهور فرمودند :
"اگر کردان ما دکتر نبی، هیچ
کی دکتر نبی!"
(به استقبال و
با پیش بینی این بخشنامه رئیس
جمهور، ما که پیک نت باشیم،
از قدیم، مخصوصا از آن موقع
که تق دانشگاه "هوائی" در آمد،
برای ختم قیل و قال ها نوشتیم:
"دکتر یعنی همان که بالای سر
بیمار می رود.". بر محمد و آل
او صلوات!)
تذکر
محبیان، توضیح
خزعلی و ادله پیک نت
هوای فردا:
آفتابی، کمی ابری
توام با تگرگ و
شاید هم زمین لرزه
آقای مهدی خزعلی، در
یاداشت روزانه ای که
در وبلاگ خود می
نویسد، با عنوان
"پیامی از یک
دوست"امیرمحبیان"،
پاسخی به اعتراض آقای
امیرمحبیان که
احتمالا هنوز باید
نظریه پرداز-
به سبک
مجریان پیشگوی برنامه
آب و هوا در تلویزیون
ها- روزنامه "رسالت"
باشد نگاشته است.
توضیحی نیز، ما به بر
توضیح آقای خزعلی
افزوده ایم. هر دو را
در ادامه می خوانید:
خزعلی:
امروز از یک دوست
پیامی دریافت کردم،
آقای امیر محبیان
پیام داده بود که
سایت «پیک نت» مطلب
شما را در صفحه اول
درج کرده است و
شایسته نیست سایتی که
مخالف نظام است مطالب
شما را درج کند. ضمن
تشکر از دوست عزیز
آقای محبیان، موارد
زیر لازم به ذکر است:
اولاً: پیک نت و سایر
سایت های خبری و
تحلیلی خودشان مطلب
را از سایت حقیر
برداشته و منتشر
میکنند و برای این
کار نیز اجازه نمی
گیرند، البته شایسته
است اگر سایتها
مطلبی را از سایت
دیگر نقل میکنند
منبع را اضافه کنند.
ثانیاً: تیتر انتخابی
«پیک نت» ارتباطی به
متن مقاله حقیر
نداشته و کار حضرات
آقایان پیک نتی است!
ثالثاً: از نظر
این جانب مهم "ما
قال" است نه "من قال"
این که چه میگویند
نه این که چه
میگوید، در حالی که
شما به "ما قال" و
"من قال" اعتراض
نفرموده و معترضید
کدام رسانه آن را پخش
کرده است؛ به اعتقاد
حقیر فرقی نمیکند از
کدام بلندگو سخن حق
منتشر شود، ما باید
تلاش کنیم از تمامی
رسانه های دنیا سخن
حق خود را منتشر
نماییم.
رابعاً: مگر مطالب
مسئولین ارشد نظام و
ریاست جمهوری توسط
تمامی رسانه های
خارجی و بیگانه و حتی
دشمن منتشر و نقد
نمی شود، آیا شایسته
است که سخنان آقای
احمدی نژاد در
روزنامه های اسرائیلی
منتشرشود؟
خامساً: اگر نقد
مسئولین ناگوار است،
چرا رئیس جمهور تمامی
گذشته انقلاب را نقد
کرد تا رای آورد؟ و
هر بار برای جبران
نواقص و کاستی ها
مافیای موهومی را
مطرح و فضای کشور را
ملتهب میکند؟ هرچند
مطلب حقیر اشاره به
فرد خاصی ندارد و فقط
به سوژه و موضوع
تئوریک اشاره دارد و
قطعاً مسئولین ما از
این گونه خطاها مصون
و مبرا می باشند.
پیامی از یک همکار
نه دشمن و نه دوست
پیک نت: برای اطلاع آقای
خزعلی نویسنده و
همچنین آقای محبیان
معترض تکرار می کنیم:
ا- مطالبی که ما از
وبلاگ ها جهت انتشار
در پیک نت انتخاب می
کنیم با توجه به جای
کمی که ستون دیدگاه
ها از نظر عرضی دارد،
"وبلاگ" را بصورت
مخفف "و" می نویسیم و
سپس اسم نویسنده را
در ادامه آن. مثلا:
و. مهدی خزعلی.
اگر هم یکبار و چند
بار این "و" از قلم
افتاده باشد و بیفتد،
نه عمدی که سهوی است.
2- بارها در پیک نت
اعلام کرده و به
بهانه اعتراض آقای
محبیان یکبار دیگر
نیز اعلام می کنیم،
که عناوین مطالب
برگرفته شده از سایت
ها و وبلاگ ها و
خبرگزاری ها و
روزنامه ها را ما خود
انتخاب می کنیم. به
چند دلیل. نخست آنکه
اکثر این عناوین حرفه
ای نیست، در حالیکه
ارباب حرفه ای
مطبوعات و درس خوانده
های این مکتب خوب می
دانند که "تیترزنی"
خود یک حرفه در دل
حرفه روزنامه نگاری
است. چنان که در
مطبوعات قدیم - و
شاید اکنون هم- ،
معمولا یکی دو نفر به
این حرفه مشهور می
شدند و نام آور. اگر
آقای محبیان تمایل
داشته باشد بداند
اصول این کار چیست،
بفرمایند تا در همین
ستون شرحی دراین بار
بنویسیم.
دوم آن که ملاحظاتی
که نویسندگان مطالب و
انتخاب کنندگان
عناوین در ایران
دارند، ما درخارج از
ایران نداریم. به
زبانی ساده تر: ما غم
سانسور و روانه
دادگاه شدن را
نداریم!
به روزگاری که آقای
محبیان هنوز تمرین
انشاء نویسی هم
سرکلاس مدرسه نمی
کردند، ما در روزنامه
های وقت این شمشیر
داموکلس را بر فراز
سر خود نه تنها دیده
بودیم،
بلکه بارها گردنمان
با تیغ آن آشنا نیز
شده بود. آن موقع
سرهنگ فردوس و تدین و
محرمعلی خان بودند و
حالا مرتضوی قاضی و
صفارهرندی وزیر و
زبانم لال؛ نکند آقای
محبیان روزنامه
نگار! هم اینکاره شده
است؟