پشتک و واروهای
احمدی نژاد
به دستور رهبر مطلق العنان است
عیسی سحرخیز
پایگاه ساخت کلاهک اتمی
در جنوب شرقی تهران است!
روز گذشته (سه شنبه 26 سپتامبر)
رسانه های خبری اروپا از قول نماینده
مجاهدین خلق گزارش دادند جمهوری
اسلامی به طور مخفیانه، با همکاری کره
شمالی در حال تولید بمب اتمی است .
سایت اینترنتی « استاندارد» که از
اتریش به روز می شود نیز در همین
رابطه نوشت:علی صفوی
در یک جلسه مطبوعاتی گفته است: "تعداد
کارشناسان کره شمالی که برای دوره های
چند روزه یا چند ماهه به ایران
می روند تا در ساخت کلاهک اتمی به
جمهوری اسلامی ایران کمک کنند، به
ده ها نفر می رسد. کارشناسان
کره شمالی از دو سال پیش به یک مرکز
نظامی محرمانه، در منطقه
khojir
واقع در 20 ـ 30 کیلومتری جنوب شرقی
تهران رفت و آمد دارند. در این مرکز،
هفت شرکت ایرانی مشغول کارند تا کلاهک
هسته ای را روی موشک های شهاب-٣ سوار
کنند. دراین مصاحبه مطبوعاتی چند
تصویر ماهواره ای به خبرنگاران نشان
داده شد که ظاهرا عکس های هوایی مرکز
نظامی مخفی مذکور می باشند. نماینده
مجاهدین خلق مدعی شد، که این اطلاعات
از منابع درون رژیم به دست آمده است.
روزنامه «زوود دویچلند تسایتونگ»
نیزدر این رابطه نوشت که سخنگوی بخشی
ازاپوزیسیون جمهوری اسلامی گفت که محل
تولید این سلاح تونلی به درازی
1000متر و پهنای 12 متر می باشد.
علیرغم ادعای نماینده مجاهدین خلق که
خبرگزاریها نیز با تردید آن را منتشر
کرده اند، بسیار بعید است چنین
اطلاعاتی همراه با عکس ماهواره ای از
داخل ایران دراختیار مجاهدین قرار
گرفته باشد. معمولا این اطلاعات توسط
شبکه های جاسوسی اسرائیل، امریکا و
فرانسه بدست می آید و ظاهرا مجاهدین
خلق تبدیل به بلندگوی اعلام این نوع
خبرها شده اند تا پوششی باشد بر
فعالیت های جاسوسی کشورهای یاد شده
دربالا.
دیدار رهبران مجاهدین انقلاب و
دفتر تحکیم با آیت الله منتظری
نمی گویم چه کسی کاندیدا شود میگویم:
اصلاح طلبان باید
کاندیدای واحد داشته باشند
هرکس رئیس جمهور شد، باید تکلیفش را
بعنوان کسی که مردم او را انتخاب کردهاند، با رهبر روشن کند. این نمی شود که
مردم رئیس جمهور انتخاب کنند اما
از وزیر
تا استاندار را رهبر دخالت کند.
این رژه با دامن کوتاه در کره
شمالی و
بمناسبت سالگرد استقلال این کشور،
پس از پایان یکی از خونین ترین
جنگ های
منطقه در قرن 20 - یعنی جنگ کره-
برگزار شده است. البته در پیونگ
یانگ پایتخت
کره شمالی.
این یکی رژه با دامن های کمی بلند
تر و
شلوارچسبان زیرش به سفارش جمهوری
اسلامی و در تهران برگزار نشده،
بلکه
همان رژه است اما با مونتاژ کامپیوتری
شلوار پای رژه روندگان کرده اند.
این شاهکار "اعتماد" را در
اینجا بخوانید.
در
ادامه تلاشم برای کنکاش بیشتر روی مسئله
قومیت های ایران و حقوق پایمال شده تاریخی
زنان به سراغ دکتر صدرالدین الهی رفتم.
تعجب می کنید؟ علتش را می گویم .
صدرالدین الهی ورزش ایران و جهان را مثل
کف دست می شناسد. بیش از 30 سال است که
ایران ندیده و ساکن امریکاست، اما وقتی
نوشته هایش را می خوانی و یا پای صحبتش می
نشینی، انگار همین دیروز از ایران به
ترکیه و بعد هم به نیویورک آمده است. در
تماسم، به او گفتم به قصد چند پرسش در
باره قومیت ها و حقوق زنان تلفن کرده ام.
خیلی جا خورد. او و مسئله کردها و یا بلوچ
ها؟
خواست در گفتگو را
ببندد که من از پنجره وارد شدم. گفتم صبر
کنید! صبر کنید! اتفاقا سئوالاتم درباره
ورزش است. مگر درمناطق قومی ایران محرومیت
ورزشی حاکم نیست؟ مگر دختران و زنان کرد و
بلوچ و ترک ما علاوه بر محرومیت فرهنگی و
زبانی، از محرومیت های ورزشی رنج نمی
برند؟ زرنگ تر و تیز بین تر از آنست که
تصور کنید. درست است که 70 سالگی را تازگی
ها پشت سر گذاشته، اما حافظه و حضور ذهنش
من را جا می گذارد. بهرحال، نرم شد و حاضر
به گفتگو... از
اینجابخوانید!
آمریکا
تلاش خواهد کرد کلیه توان نظامی- صنعتی
جمهوری اسلامی را منهدم سازد. به همین
خاطر هواپیماهایی که بمب های
سنگین مخرب
را حمل می کنند باید وارد محدوده عملکرد
سیستم های پدافندی ایران شوند. مراکز و
تاسیسات دیگر را به راحتی می توان با
موشکی های بالدار هدف قرار داد. سیستم های
پدافندی ایران نمی توانند با موشکی های
بالدار
Tomahawk
و بمب های برنامه ریزی مقابله کنند!
احمدی نژاد
در آستانه سفر به نیویورک: بنده
برای مراجع احترام قائلم، اما تصمیمات
دولت مستقل از
اظهارنظرهای افراد گرفته میشود، حتی اگر
آن افراد محترم و عزیز باشند.
»
رهبر
در نماز جمعه تهران:عكسالعمل های مستمر درباره اظهار نظری غلطدرباره مردم اسرائیل كاری بیهوده و التهابآفرین است.
این حرف غلط
تمام شده است و نباید دنبال اینجور مسائل
كوچك و پوچ را گرفت.
سخنان رهبر، پیش از
آنکه توضیح غلط بودن سخنان مشائی
باشد، دفاع از احمدی نژاد و دولت او
در برابر روحانیونی و مراجعی بود که
در هفته گذشته بر شدت انتقادهای خود
از وی افزودند. درعین حال که تلاشی
بود از جانب خامنه ای برای جلوگیری از
قطع حمایت روحانیت از خود وی. سخنان
احمدی نژاد در مصاحبه مطبوعاتی خود در
آستانه سفر به نیویورک در باره مراجع
روحانی آنقدر تند و واکنش برانگیز بود
که رهبر جمهوری اسلامی شتابزده به
میدان آمد تا بلکه جلوی برخاستن موجی
جدیدی را بگیرد که در واقع صف آرائی
میان روحانیون و دولت مورد حمایت
فرماندهان سپاه است. ضمن آن که سخنان
احمدی نژاد کفه ترازو را در ماه هائی
که تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری
مانده، در جبهه روحانیت بازهم بیشتر
متمایل به حمایت از هاشمی رفسنجانی
بعنوان حامی روحانیت، در برابر رهبر
بعنوان حامی فرماندهان سپاه و دولت
شبه نظامی می کرد. این کفه با اظهارات
رهبر در نماز جمعه تهران نیز سبک
نخواهد شد و روحانیت متوجه خطر تصفیه
حکومتی شده است. تمام مسئله همینجاست!
نکته بسیار مهم دیگر آن که روحانیت
بطور عامل، حتی به شمول روحانیون سنتی
مقیم حوزه ها و یا امام جمعه ها، با
رصد کردن اوضاع سیاسی کشور روز به روز
بیشتر متوجه می شوند که اگر بخواهند
احمدی نژاد را پائین بکشند هیچ راه
حلی جز حمایت از خاتمی ندارند زیرا او
تنها گزینه روحانی ایست که می تواند
پیروز میدان انتخابات باشد و یک
روحانی قوه مجریه را بدست بگیرد.
سر دبیر محترم، 30
سال پس از انقلاب،
فکر میکنم اگر 30
سال پیش اینترنت وجود
داشت و ما هم به همین
گستردگی با اینترنت
دسترسی داشتیم،
انقلابی صورت می
گرفت؟
بدین معنی که درآن
دوران بدلیل آشنا
نبودن به طرز فکر و
درجه اعتبار فرهنگی،
اعم از اخلاقی،
سیاسی، داشتن اشراف
لازم و کافی به محیط
و موارد مورد مختلف
خودمان، فکر می کردیم
همه روشنفکر و عالم و
فقط یک بد داریم که
آنهم باید برود.هر
از سالی و ماهی یک
مقاله یک نفر می نوشت
و ما از درد تشنگی
هزار کپی از آن منتشر
می کردیم. حالا شما
به دور برتان در
سایتهای فارسی نگاه
کنید. جز در موارد
استثنائی و افراد
استثنائی، در بیشتر
موارد تعصب، بی
اطلاعی، کینه توزی -
چه چپ چه راست- حرف
آخر را می زند. البته
شاید سایت شما بیشتر
از بقیه منطقی و
متساهل باشد. این همه
صغرا و کبرا چیدم
برای آنکه بنویسم
مقاله خانم نگاهی است
در مورد خانم "پیلین"
معاون مک کین
کاندیدای ریاست
جمهوری از حزب
جمهوریخواه امریکا و
رابطه آن با عقل
امریکائی نمونه ای از
همان تعصبی است که به
آن اشاره کردم.
این مقاله نشان میدهد
که ایشان شناخت کافی
از جامعه ایکه در
باره اش مینویسد
ندارد ولی با اطمینان
و بدون اینکه لاآقل
بگوید (نظر من اینست)
نوشته است.
نه خانم پیلین را
میشناسم و نه با
امپریالیسم خون خوار
در ارتباطم، اما چنین
مقاله ای ترجمه و
رونویسی است از
اخبار تلویزیونی
درایران. ضمنن مقاله
"قومیت ها" مثل اکثر
مقالات و
تفسیرهایتان
بسیار خوب بود. موفق
باشید.
پیک نت:
دوست گرامی وقتی
نویسنده ای مقاله اش
را امضاء می کند و ما
با اسم او منتشر می
کنیم، یعنی نظر
نویسنده است. خانم
افسانه نگاهی هم
مقاله و نظر خودش را
امضاء کرده و ما هم
با اسم ایشان منتشر
کردیم و حقیقتا هم
نام خود ایشان است.
شما اگر نظر دیگری
دارید، با اسم واقعی
خودتان بنویسید تا
منتشر کنیم. ضمنا فکر
نمی کنید آن جامعه ای
که درباره آن صحبت می
کنید و می کنیم، روی
شاخ تلویزیون ها و
تبلیغات می چرخد؟ اگر
یک شب تلویزیون ها
برنامه نداشته باشند
میلیون ها امریکائی
نمی دانند صبح چه
باید بخرند و چه باید
بخورند. ماجرای
انتخابات امریکا هم
حادثه ایست در همان
جامعه و متاثر از
تبلیغات. ما در همین
روزها نگرانیم که با
یک حادثه و باز شدن
یک توپخانه تبلیغاتی
بالای 50 در صد رای
دهندگان امریکا را
ببرند به آنجا که می
خواهند. با یازده
سپتامبر و اسامه بن
لادن و حالا احمدی
نژاد چنین نکردند و
نمی کنند؟ با همین
ماجرای گرجستان چنین
نکردند؟ با برنامه
اتمی ایران چنین نمی
کنند؟
چند شبی است که
درباره فریبکاری فرقه
ها در شبکه اول سیما
مطالبی مطرح می شود.
اما اگر به این
برنامه و ساختار آن
دقت کنیم می بینیم که
خود این برنامه بر
اساس فنون نه چندان
ماهرانه فریبکاری
ساخته شده است.
مثلا، ظاهر برنامه
طوریست که گویی با یک
برنامه علمی و تحقیقی
و با حضور یک پژوهشگر
واقعی مواجهیم، اما
این چه برنامه تحقیقی
است که همه از یک
موضع دفاع می کنند و
فقط نظرات همدیگر را
تایید میکنند و حتی
یک نظر مخالف را هم
مطرح نمی کنند؟
آیا این اسمش
فریبکاری نیست که تکه
های فیلم افراد را
طوری پخش کنند که اول
و آخر حرفهایشان
معلوم نیست و فقط یک
تکه که معنای مورد
نظر آنها را می رساند
گزینش کنند و پخش
کنند؟ اگر فریبکار
نیستند چرا فیلم را
کامل پخش نمی کنند؟
در مورد
علت دستگیری نویسندگان
آذربایجانی درتهران که دلیل
دستگیری آنها در ابهام است،
باید دستگیرکنندگان توضیح
بدهند، که تاکنون ندادهاند و
مراجعات همسر
مهندس صرافی و خواهر و
برادرمهندس رحیمی بیات و
دیگران بیپاسخ مانده
است.
اما اینکه
نویسندگان آذربایجانی در
تهران چه کار میکردهاند،
باید
گفت
هیچ کدام از آنها در تبریز،
زنجان و دیگر شهرهای
آذربایجانی
زندگی
نمیکنند، بلکه ساکن تهران
هستند. مجله وارلیق، مجله
دیلماج به
صاحب
امتیازی مهندس صرافی و مجله
یاشماق به مدیرمسئولی موغانلی
همه در
تهران
منتشر میشوند. البته دیلماج
و یاشماق توقیف شده اند
وامیدواریم ضمن آزادی صرافی و
موغانلی از این دو نشریه که
جای خالی
آنها
کاملا مشهود است رفع توقیف
گردد.
صدها
نویسنده و شاعر آذربایجانی در
تهران
زندگی میکنند و بیشتر
محصولات فرهنگی ترکیدر
تهران و تبریز پس از آن
درسایر شهرها تولید میشود.در پایان
از اینکه
اخبار آذربایجان را منشتر می
کنید از شما تشکر میکنم.