به کنگره
مجاهدین انقلاب
جبهه نجات و آشتی ملی
یک ضرورت تاریخی
حاکمیت یکدست در پی حذف
احزاب و ایجاد یک جامعه غیرمتشکل و توده
وار است. تشکل های سیاسی باسابقهای، چون
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، در
کنار دیگر احزاب اصلاحطلب و آزادیخواه،
میتوانند جبهه واحدی را با درک شرایط
بسیار پیچیده و دشوار کنونی و برای
جلوگیری از هرگونه خطر احتمالی ـ که
فروپاشی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی
جغرافیایی ایران عزیز را در پی خواهد داشت
تشکیل دهند.
علی لاریجانی در سفر
به قم، از هر دری سخن گفت و
مخالفت های تلویحی اش با طرح های دولت
را مطرح کرد، از جمله درباره دفتر
حفاظت منافع امریکا که احمدی نژاد از
آن استقبال کرده و لاریجانی آن را یک
فریب اعلام کرد و گفت که نباید آن را
پذیرفت. همچنین در باره طرح تحول
اقتصادی دولت، نگرانی خود را از
افزایش تورم و گرانی و گسترش فرهنگ
صدقه(گدا نوازی) اعلام داشت و درباره
سپاه و موشک هم سخن گفت، اما در تمام
طول این سفر پر سخنرانی و پر مصاحبه،
در باره لایحه حمایت از خانواده که در
مجلس مطرح است و مورد مناقشه و مخالفت
بسیار جدی زنان ایران لام تا کام چیزی
نگفت و عجیب آن که خبرنگاران نیز
سئوالی نکردند و یا اگر کردند اجازه
انتشار سئوال را نیافتند!
عباس امیرانتظام،
نامه ای را که 22 تیرماه گذشته، خطاب به
دبیرکل سازمان ملل تهیه و تدوین کرده را
اخیرا روی وبلاگ خود قرار داده و از همه
مردم ایران و احزاب و سازمان های سیاسی
خواهان بیان نظر دراین باره شده است. وی
در نامه خود، خطر جنگ را در ادامه سیاست
اتمی حاکمیت بسیار محتمل دیده و درعین حال
جهان و مجامع بین المللی را فراخوانده که
به جای تحریم ایران و حمله به آن، حاکمیت
را برای رعایت کنوانسیون های بین المللی
حقوق بشر و آزادی ها تحت فشار قرار دهند.
امیرانتظام در نامه خود تصریح می کند که
حاکمیت کنونی، در ادامه سیاست جنگی خود،
بسته های پیشنهادی مربوط به مذاکرات اتمی
را نخواهد پذیرفت و از آنجا که حیات خود
را در گرو بحران سازی می بینید و ارزشی
برای جان انسان قائل نیست، نه تنها مردم
ایران را می خواهد دم توپ بدهد، برای از
جنگ و کشتار در منطقه و جهان نیز پرهیزی
ندارد. او می نویسد که با تمام عواقبی که
چنین نامه ای – از جمله بازگشت به زندان و
مرگ- می تواند دربر داشته باشد، آن را
منتشر می کند.
بی اعتناء به عواقب این حرف
پای خاتمی تا آخر خط می ایستم!
هادی ساعی، تنها
ورزشکار ایرانی است که از
المپیک پکن با طلا بازگشت.
او که عضو شورای شهر
تهران است، طلای تکواندو
را با خود از پکن به
ایران آورد. پس از بازگشت
به ایران، مطبوعات با او
مصاحبه کردند، هم در باره
ورزش و المپیک و هم در
باره نظرات سیاسی اش.
ساعی با شجاعت کامل اعلام
داشت که اصلاح طلب است و
درباره خاتمی گفت: آقای
خاتمی جزو مفاخر فرهنگی،
علمی و سیاسی ما
ست. ایشان چه قبل از اینکه
رئیسجمهور شوند، چه در
زمان ریاستجمهوری و
چه بعد از آن، خدمات خیلی
زیادی به کشور کردهاند و
من قدردان هستم. ایشان
را به عنوان یک دوست، به
عنوان یک انسان بزرگ قبول
دارم. به عنوان کسی که
برای مردمم زحمت کشیده،
به او اعتقاد دارم و تا پایان
خط، پای او می ایستم.
ساعی گفت که می دانم این
گفته ها برایم گران تمام
خواهد شد.
تحلیل تازه "صفراوف" رئیس مرکز مطالعات
ایران و روسیه
برای دفع خطر حمله
به ایران
پیمان استراتژیک نظامی
میان ج. اسلامی و روسیه
ترجمه وتدوین برای پیک نت- سیامک زرنگار
یک معاهده استراتژیک نظامی در ابعاد وسیع
با ایران می تواند به تغییر جغرافیای
سیاسی جهان معاصر بیانجامد. روسیه با این
پیمان می تواند حداقل دو پایگاه نظامی در
مناطق حساس و استراتژیک ایران بنا کند.
نخست در استان آذربایجان ایران که روسیه
را قادر می سازد تا حرکات نظامی جمهوری
آذربایجان، گرجستان و ترکیه را زیر نظر
داشته و اطلاعات آنرا با ایران در میان بگذارد
و سپس ایجاد پایگاه نظامی درجزیره قشم
که روسیه می تواند از این طریق، تحرکات
نظامی امریکا و ناتو در خلیج فارس، عراق و
کشورهای عربی خلیج فارس را کنترل کند.
این پیمان، درعین حال ایران را از
حمایت های سیاسی و اتمی روسیه برخوردار
خواهد کرد و صنعت اتمی آن را گسترش خواهد
داد. در عین حال به ایران این شانس را
میدهد تا بعنوان عضو دائم و رسمی وارد
پیمان شانگهای شده و از چتر حمایتی این
پیمان و بویژه چین و روسیه برخوردار شود.
حجت الاسلام موسوی تبریزی دادستان کل
انقلاب در زمان آیت الله خمینی، اخیر
با نشریه "یادآور" گفتگوئی تاریخی
کرده است. او در این گفتگو، برای
نخستین بار اطلاعاتی را فاش کرده است
که تاکنون هر کس هم در جمهوری اسلامی
از آن مطلع بود، مهر سکوت بر لب زده
بود. از جمله درباره برکناری آیت الله
منتظری، مناسبات آیت الله خمینی با
مجاهدین خلق، کهولت سن و اولین سکته
آیت الله خمینی، حمله آذربایجانی های
قم به خانه آیت الله خمینی پس از
ماجرای آیت الله شریعتمداری، توطئه
پای منقلی صادق قطب زاده که نزدیک بود
چند ده هزار نفر را به کشتن بدهد،
برکناری دردانگیز آیت الله منتظری و
نقش سیدهادی هاشمی و ریشهری در این
واقعه، نقش احمد خمینی در تهیه نامه
هائی که با امضای آیت الله خمینی
منتشر شد و سرانجام، مناسبات ساده و
بی تشریفاتی که آیت الله خمینی با
منتقدان و صاحبنظران داشت و بکلی با
مناسبات درباری و شاهنشاهی کنونی
خامنهای با سران نظام و بدنه حاکمیت
و مردم تفاوت دارد. این مصاحبه بی شک
بخشی از تاریخ معاصر ایران است که ما
خلاصه ای از مهم ترین نکات مطرح شده
در آن تهیه کرده ایم.
من "
گُلی" ، "گلشیفته"
در آرزوی
روزهای سبز
ما،
باهنر
خواهیم مُرد!
مصطفی تاجزاده عضو شورای مرکزی جبهه
و معاون سیاسی وزارت کشور در دوران
ریاست جمهوری محمد خاتمی، در یک
مصاحبه کوتاه با پایگاه اطلاع رسانی
نوروز، با تحلیل کوتاهی از شرایط پیش
رو در انتخابات آینده ریاست جمهوری،
با صراحت کامل اعلام داشت: مرکز قدرت
می خواهد احمدی نژاد یک دوره دیگر هم
رئیس جمهور بماند و برای برهم زدن این
تصمیم یگانه گزینه ای که در برابر همه
مخالفان دو دوره ای شده احمدی نژاد
قرار دارد، حمایت از محمد خاتمی است.
اشتباه بزرگی است اگر اصلاح طلبان از
یک داوطلب راست میانه حمایت کنند،
زیرا آن راست میانه هم خواهد باخت و
با باخت خود پایگاه اجتماعی اصلاح
طلبان را نیز از بین خواهد برد. تاج
زاده از رای اقلیت اصلاح طلب مجلس
هشتم به ریاست علی لاریجانی بر این
مجلس انتقاد کرده و آن را نمونه ای از
یک تاکتیک و بازی غلط که به سود راست
تمام شد دانست. بخش هائی از این
مصاحبه را می خوانید:
رفسنجانی:
قبول نداریم، کسی با
20 در صد رای مردم حاکم باشد
"تورجان" نام یک وبلاگ است.
نویسنده این وبلاگ طلبه ایست در
قم بنام علی اشرف فتحی که پدرش در
24 سالگی فرمانده سپاه در سقز بود
و در جنگ کردستان کشته شد. خودش
متولد 1360 در زنجان است. با همین
سابقه و انگیزه نام "تورجان" را
برای وبلاگ خود انتخاب کرده است.
تورجان منطقه ایست در کردستان
ایران و در نزدیکی مرز عراق.
فارسی را روان و به سبک روزنامه
نگاری می نویسد و اطلاعات جامعی
در باره روحانیت دارد که با همین
قلم و سبک روی وبلاگش منتشر می
کند. البته همراه با عکس هائی که
در کمتر وبلاگ و یا سایتی منتشر
شده و یا می شود. فارسی و منطق او
به مراتب قوی تر و مردمی تر از آن
گنده گوئی های پوچ و باز با
الفاظی است که امیر محبیان و یا
دیگر نویسندگان روزنامه های رسالت
و کیهان و یا نشریات و سایت های
وابسته به جناح راست می نویسند.
در آخرین مطالبی که نوشته، نقدی
توام با انتشار خلاصه گفتگوی صادق
زیبا کلام با هاشمی رفسنجانی است
و همچنین مطلبی در باره امام موسی
صدر و عکس جالبی از نماز جماعت
محمد خاتمی در سالهای اول تاسیس
جمهوری اسلامی که رجائی در پشت
سرش به او اقتدا کرده است. به
وبلاگ او از
اینجا
می توانید مراجعه کنید و برای
آنکه بازار وبلاگش را گرم تر
کنیم، عکسی را هم همراه با این
یاداشت کوتاه منتشر می کنیم که در
بالا به آن اشاره کردیم.
چند جمله ای هم از سخنان رفسنجانی
که روی وبلاگ اوست بخوانید:
* آقای فلاحیان یک نیروی اطلاعاتی
به آن معنا نبود.
* در عمل هم قدرتی نداریم که در
آنجا (فلسطین) بجنگیم و یا
بتوانیم اسرائیل را محو کنیم.
بنای این کارها را هم نداریم.
یهودی ستیزی اصلاً در اندیشه و
برنامه ما نبوده و الان هم نیست.
اول انقلاب، فلسطینی ها به اهواز
آمدند و خواستند دفتر ایجاد کنند،
امام مخالفت کردند و گفتند اینها
باید بروند و در فلسطین بجنگند.
اینجا چه کار دارند؟ جناح راست
پایگاه ثابتی دارند. اگر آن طرفی
ها همه بیایند، یعنی طیف چپ،
لیبرال، بی تفاوت ها و مخالفان،
انتخابات را می برند، اگر نیایند
راستی ها حتی با 15 درصد شرکت
کنندگان هم پیروز می شوند. چرا
مردم در دوم خرداد اینگونه شدند؟
مردم از سخت گیری های جناح راست
خسته شده بودند و حتی خارجی ها می
ترسیدند راستی ها بیایند...
امیدوارم که جناح راست عبرت گرفته
باشد. فکر می کنم رسالت ما که
انقلاب کردیم این بود که می
خواستیم مردم به اسلام نزدیک تر
شوند و آمدیم دولت اسلامی تشکیل
دادیم و حال اگر ببینیم مردم به
سمت دیگری می روند، جای نگرانی
واقعی است... کسی خوشش نمی آید و
راضی نیست که فقط سی درصد مردم
تهران در انتخابات شرکت کنند و
بیست درصد به آنهایی که می خواهند
حاکم باشند رأی داده باشند. این
را قبول نداریم... نگرانی وجود
دارد. من به دلایل زیاد عقلی،
کاربردی، اجرایی و عقیدتی خوشحال
نیستم از این که شمار رأی دهندگان
کم باشد و اکثریت مردم در
انتخابات شرکت نکنند و این را نقص
نظام می دانم.
*اگر بعضی افراد بیایند سطح مملکت
پایین می آید و رییس جمهور،
فرمانبر می شود. من هم این را
قبول ندارم. باید رییس جمهور
متشخصی در کشور باشد که با اراده
خودش کار کند.
تذکر
محبیان، توضیح
خزعلی و ادله پیک نت
هوای فردا:
آفتابی، کمی ابری
توام با تگرگ و
شاید هم زمین لرزه
آقای مهدی خزعلی، در
یاداشت روزانه ای که
در وبلاگ خود می
نویسد، با عنوان
"پیامی از یک
دوست"امیرمحبیان"،
پاسخی به اعتراض آقای
امیرمحبیان که
احتمالا هنوز باید
نظریه پرداز-
به سبک
مجریان پیشگوی برنامه
آب و هوا در تلویزیون
ها- روزنامه "رسالت"
باشد نگاشته است.
توضیحی نیز، ما به بر
توضیح آقای خزعلی
افزوده ایم. هر دو را
در ادامه می خوانید:
خزعلی:
امروز از یک دوست
پیامی دریافت کردم،
آقای امیر محبیان
پیام داده بود که
سایت «پیک نت» مطلب
شما را در صفحه اول
درج کرده است و
شایسته نیست سایتی که
مخالف نظام است مطالب
شما را درج کند. ضمن
تشکر از دوست عزیز
آقای محبیان، موارد
زیر لازم به ذکر است:
اولاً: پیک نت و سایر
سایت های خبری و
تحلیلی خودشان مطلب
را از سایت حقیر
برداشته و منتشر
میکنند و برای این
کار نیز اجازه نمی
گیرند، البته شایسته
است اگر سایتها
مطلبی را از سایت
دیگر نقل میکنند
منبع را اضافه کنند.
ثانیاً: تیتر انتخابی
«پیک نت» ارتباطی به
متن مقاله حقیر
نداشته و کار حضرات
آقایان پیک نتی است!
ثالثاً: از نظر
این جانب مهم "ما
قال" است نه "من قال"
این که چه میگویند
نه این که چه
میگوید، در حالی که
شما به "ما قال" و
"من قال" اعتراض
نفرموده و معترضید
کدام رسانه آن را پخش
کرده است؛ به اعتقاد
حقیر فرقی نمیکند از
کدام بلندگو سخن حق
منتشر شود، ما باید
تلاش کنیم از تمامی
رسانه های دنیا سخن
حق خود را منتشر
نماییم.
رابعاً: مگر مطالب
مسئولین ارشد نظام و
ریاست جمهوری توسط
تمامی رسانه های
خارجی و بیگانه و حتی
دشمن منتشر و نقد
نمی شود، آیا شایسته
است که سخنان آقای
احمدی نژاد در
روزنامه های اسرائیلی
منتشرشود؟
خامساً: اگر نقد
مسئولین ناگوار است،
چرا رئیس جمهور تمامی
گذشته انقلاب را نقد
کرد تا رای آورد؟ و
هر بار برای جبران
نواقص و کاستی ها
مافیای موهومی را
مطرح و فضای کشور را
ملتهب میکند؟ هرچند
مطلب حقیر اشاره به
فرد خاصی ندارد و فقط
به سوژه و موضوع
تئوریک اشاره دارد و
قطعاً مسئولین ما از
این گونه خطاها مصون
و مبرا می باشند.
پیامی از یک همکار
نه دشمن و نه دوست
پیک نت: برای اطلاع آقای
خزعلی نویسنده و
همچنین آقای محبیان
معترض تکرار می کنیم:
ا- مطالبی که ما از
وبلاگ ها جهت انتشار
در پیک نت انتخاب می
کنیم با توجه به جای
کمی که ستون دیدگاه
ها از نظر عرضی دارد،
"وبلاگ" را بصورت
مخفف "و" می نویسیم و
سپس اسم نویسنده را
در ادامه آن. مثلا:
و. مهدی خزعلی.
اگر هم یکبار و چند
بار این "و" از قلم
افتاده باشد و بیفتد،
نه عمدی که سهوی است.
2- بارها در پیک نت
اعلام کرده و به
بهانه اعتراض آقای
محبیان یکبار دیگر
نیز اعلام می کنیم،
که عناوین مطالب
برگرفته شده از سایت
ها و وبلاگ ها و
خبرگزاری ها و
روزنامه ها را ما خود
انتخاب می کنیم. به
چند دلیل. نخست آنکه
اکثر این عناوین حرفه
ای نیست، در حالیکه
ارباب حرفه ای
مطبوعات و درس خوانده
های این مکتب خوب می
دانند که "تیترزنی"
خود یک حرفه در دل
حرفه روزنامه نگاری
است. چنان که در
مطبوعات قدیم - و
شاید اکنون هم- ،
معمولا یکی دو نفر به
این حرفه مشهور می
شدند و نام آور. اگر
آقای محبیان تمایل
داشته باشد بداند
اصول این کار چیست،
بفرمایند تا در همین
ستون شرحی دراین بار
بنویسیم.
دوم آن که ملاحظاتی
که نویسندگان مطالب و
انتخاب کنندگان
عناوین در ایران
دارند، ما درخارج از
ایران نداریم. به
زبانی ساده تر: ما غم
سانسور و روانه
دادگاه شدن را
نداریم!
به روزگاری که آقای
محبیان هنوز تمرین
انشاء نویسی هم
سرکلاس مدرسه نمی
کردند، ما در روزنامه
های وقت این شمشیر
داموکلس را بر فراز
سر خود نه تنها دیده
بودیم،
بلکه بارها گردنمان
با تیغ آن آشنا نیز
شده بود. آن موقع
سرهنگ فردوس و تدین و
محرمعلی خان بودند و
حالا مرتضوی قاضی و
صفارهرندی وزیر و
زبانم لال؛ نکند آقای
محبیان روزنامه
نگار! هم اینکاره شده
است؟
نهم شهریور ماه 1320
( 31 اوت 1941 ) ارتش
های انگلستان و شوروی
از دو سو وارد ایران
شدند تا پیمان نیمه
کار رضاشاه با هیتلر
را به بایگانی تاریخ
بسپارند.
رضا شاه که هنوز در
خواب و خیال حمایت
آلمان هیتلر بود،
اعضای شورای ستاد
عالی جنگ را به کاخ
سعد آباد فراخواند و
در محوطه کاخ در
برابر مقامات نظامی و
غیر نظامی، سرلشکر
احمد نخجوان کفیل
وزارت جنگ و سرتیپ
علی ریاضی کفیل رکن
دوم ستاد ارتش(
اطلاعات ارتش ) را با
عصای خود به باد کتک
گرفت ودرجه های نظامی
آنها را که خود داده
بود از روی شانه
هایشان کند.
سپس به جان سایر
افسران ارشدی که در
آنجا بودند افتاد و
همه را کتک زد. همه
را تهدید به محاکمه
کرد و گفت خودش رئیس
محکمه خواهد شد.
جنون قدرت رو به افول
و خشونت هنوز باقی به
نمایش درآمده بود.
همانجا، سرلشکر
بوذرجمهری را فرمانده
نیروی هوائی کرد.
همان زمان فروغی به
مجلس اطلاع داد که با
نمایندگان دولتین
انگلستان و شوروی
درحال مذاکره است و
کار ایشان (رضا شاه)
تمام است و باید
برود. آن سیرکی که در
سعدآباد و با شرکت
رضاشاه و ژنرال هایش
برپا شده بود و
قدرقدرتی که او با
عصا به نمایش گذاشته
بود، چند ساعت بیشتر
دوام نیآورد، چرا که
خود نیز به ناچار
لباس رزم را از تن
کنده و با کت و شلوار
و گیوه راه خروج از
ایران را پیش گرفت و
سر از افریقای جنوبی
در آورد.
از
مبارزه عمقی
با طاغوتیان
تا فتح سنگر
وزارت کشور
و.مهدی خزعلی
پیشاپیش از اینکه
ناگزیرم با ادبیات
عبید زاکانی بنگارم
پوزش می طلبم، چاره
ای نیست.
حکایت کنند، عبید را
به زندان افکندند، هم
ولایتی او پرسید:
"فلان بچه مردم
گذارده ای که به
زندان افتاده ای؟"
گفت: "نه" پرسید: "پس
فلان بزرگسال گذاشته
ای؟" پاسخ داد: "نه
جان من، جرم من سیاسی
است!"
هم بند او گفت: "خوب
از اول می گفتی که
فلان مسئولین گذاشته
ای!"
ظریفی می گفت: زید در
زمان طاغوت زندانی
سیاسی بوده است،
نابخردان خرده گرفتند
و کاغذ پاره ای را
پیراهن عثمان کردند
که اتهام زید "ازاله
بکارت" بوده است. پس
رندان شور کردند و
هیات تحقیق و تفحص
تشکیل دادند تا
ارتباط جرم سیاسی و
ازاله بکارت را
بیابند، بزرگ رندان
گفت: زید الحق که از
پیشتازان مبارزه با
طاغوت و سردمداران
رژیم بوده است، شاید
دختر و یا خواهر یکی
از مسئولین طاغوتی را
قبول زحمت فرموده اند
و این حرکتی نمادین
است که "خوار طاغوت
را ... بعله"
با خود گفتم، ما که
نوجوان بودیم و از
عمق مبارزه سیاسی
چیزی نمی فهمیدیم و
فقط درسطح خیابان ها
شعار می دادیم، غافل
از اینکه کسانی مرد
عملند و مبارزه آنان
عمقی است.
- 8000 دکتر بیکار
-7میلیون جوان بیکار
- از هر 10 ازدواج 6
طلاق
- 6 میلیون معتاد
- 68% مبتلا به
افسردگی
- مصرف سالانه 500
میلیارد تومان
دخانیات
- رسیدن سن فحشا به
14 سالگی
- فروش سالانه 13
هزار کلیه
- 42% زیر خط فقر