جنجال بزرگ در
قوه قضائیه بر سر مصاحبه
تلویزیونی فرمانده کل نیروهای
انتظامی و دفاع او از سردار
زارعی این احتمال را قوت
بخشیده که نوارهای ضبط شده از
مناسبات جنسی او با دختران و
زنان روی سی دی پخش شود!
امریکا برای چپاول به عراق حمله
نکرد. این حمله برای آن بود که
فهمیدند قرار است دست الهی در این
منطقه بیرون بیآید. از افتخارات
دولت من اینست که واردات 35
میلیارد دلاری دولت قبلی را
رساندن به 45 میلیارد دلار که
الهی بشود 200 میلیارد دلار. امام
زمان به مردم گفت 22 بهمن(سال 57
و در واکنش به اعلام حکومت نظامی)
در خیابان بمانند، هیچ تحلیلگری
نمی توانست این را بگوید، حتی
امام که خیلی زیرک بود.
درگیری در ژنو برنامه اتمی
ایران
واکنش تند نماینده روسیه
به تهدید اعلام نشده نماینده انگلیس
موسوی لاری:
شعارهای احمدی نژاد
برای مردم ایران "نخ نما" شده
آنها صدها هزارند
خبر این
گزارش تصویری آنست که دولت احمدی
نژاد و نیروی انتظامی همآهنگ با
دولت برای معضل کودکان خیابانی هم
راه حل ضربه ای پیدا کرد. آنها را
از خیابان ها جمع می کنند. دهها
هزار کودک خیابان را چه خواهند
کرد معلوم نیست. فعلا با این طرح
و با ترساندن بچه ها و دست های
پشت صحنه ای که آنها را در شبکه
های مختلف دستفروشی و پخش مواد
مخدر و ... اداره می کنند، خیابان
های پایتخت را می خواهند برای مدت
کوتاهی از این کودکان پاک کنند.
این طرح به اجرا گذاشته شده ،
درحالیکه صورت مسئله همچنان برجای
خود باقی است. یعنی فقر خانواده
ها، آواره شدن روستائیان و جمع
شده میلیون ها تن از آنان پشت
دروازه شهرهای بزرگ، کودکانی که
حاصل صیغه اند و شناسنامه ای
ندارند.
سفر رهبر به فارس، یک سفر جنگی است که زیر
پوشش
سفر استانی اکنون یک هفته است ادامه دارد
شیراز تبدیل به ستاد
و محل شورای جنگ شده
پیرامون سفر ناگهانی و طولانی رهبر
جمهوری اسلامی به فارس، در محافل
سیاسی تهران گفته می شود که این سفر،
علیرغم پوشش خبری که بعنوان دیدار
رهبر با مردم فارس برای آن درست کرده
اند، سفری کاملا نظامی است. ابلاغ و
تنظیم برخی آرایش های دفاعی در منطقه،
بعنوان پشتیبان خاکریز بوشهر، ایجاد
پایگاه های جانشین نظامی برای جایگزین
ساختن آنها بجای پایگاه هائی که در
حمله احتمالی امریکا ضربه خواهند
خورد، دفاع موشکی از بوشهر و حتی نصب
پایگاه های جدید پرتاب موشک انگیزه
اصلی این سفر است. تقریبا تمام
فرماندهان ارتش و سپاه به شیراز احضار
شده اند و هواپیماهای نظامی در روزهای
اخیر بی وقفه از تهران و بندرعباس به
سمت شیراز پرواز می کنند و فرماندهان
و تجهیزاتی را می برند، بر میگردانند
و یا جابجا می کنند. هیچ مقامی با
صراحت نمی گوید پشت صحنه چه خبر است،
و این درحالی است که نخبگان حاکمیت در
روزهای اخیر اشاره به جدی بودن حمله
نظامی به ایران می کنند. طرح و نقشه
مقابله با اشغال جنوب ایران، عملیات
تخریبی پس از وقوع چنین اشغالی و
تبدیل عشایر منطقه به ارتش نامنظم
ضربه و گریز و جنگ های فرسایشی منطقه
ای و انتقال مهم ترین انبارهای نظامی
به شیراز، بعنوان منطقه ای هم در مرکز
ایران و هم نزدیک به نواحی جنوبی،
شرقی و جنوب شرقی از جمله نکاتی است
که پیرامون سفر رهبر به شیراز و فارس
گفته می شود. اگر همه آنچه در محافل
زمزمه می شود واقعیت داشته باشد، باید
قبول کرد که اطلاعات حکومت از زمان
حمله به ایران چنان دقیق شده که ضرورت
آرایش نظامی در دستور قرار گرفته است
و درعمل شورای جنگ در شیراز تشکیل شده
است. طولانی شدن سفر رهبر به فارس که
تاکنون سابقه نداشته نیز بر زمزمه های
محافل سیاسی مهر تائید می زند.
سرمقاله راه توده-
سخنرانی رهبر در شیراز
نه حکومت رضاخانی
نه سیاست نظامی- جنگی
رهبر در سخنرانی شیراز آدرس اشتباهی داد.
این غده سرطانی، خانگیاست نه خارجی و
زیرعبای وی رشد کرده
پُتک
گرانی با عقربه ساعت درایران
مسابقه گذاشته
حاشیه شهرهای کشور از جمعیت روستائی آواره مالامال شده است و
روستاها خالی و بی رونق. واقعیات
اینهاست نه آن ادعاهائی که رهبر در
سخنرانی خود در فارس کرد. مجلس و دولت
و حاکمیت در انحصار مریدان و چاپلوسان
قرار گرفت و ایران از صاحبنظران ملی
محروم شد و یک تنه ایران را به آنجا
بردند که اکنون رسیده است. این شرایط
را از قول بانک مرکزی بخوانید که روز
گذشته با صدور اطلاعیه ای اعلام داشت:
«شاخص بهای کالاها و خدمات مصرف در
مناطق شهر
یایران
در فروردین 1387 نسبت به ماه قبل 3.1
درصد و نسبت به ماه مشابه سال قبل
24.2درصد افزاش يافت.
بر این اساس ميزان تورم در 12 ماه منتهی به
فروردین ماه سال 1387 نسبت به 12 ماه
منتهی به فروردین ماه سال 1386 معادل
19.1درصد است.
تورم
درتهران 19.5 درصد است.
»
حالا، آخرین تماس با پیک را از تهران بخوانید:
برنج که کیلوئی 1500 تا 2000 تومان
بود، رسیده به 4 هزار تومان. تعرفه
برنج را به صفر رساندند تا شمار وارد
کنندگان بیشتر شود. حاصل این کار
نابودی کشت برنج در داخل و گرانی برنج
وارداتی است که مردم با آن دست به
گریبان اند.
یک فرد شاخص که 48 ساعت پیش از ایران
به خارج بازگشته و چند هفته ای در
تهران بوده نیز امروز طی تماسی با پیک
گفت:
«فقر بیداد می کند. من چنین فاجعه ای
را تنها در زمان اشغال ایران در جریان
جنگ دوم جهانی به خاطر دارم. در آن
زمان خردسال بودم و اکنون با دشواری
نفسی می آید و نفسی می رود. آینده را
آبستن انفجار می بینم. شاید من دیگر
نباشم، اما شما و دیگرانی که هستید
خواهید دید.»
امروز یکی از
سوژه های داغی که در دانشکده های روزنامه
نگاری آمریکا مطرح می شود، نقش غیرقابل انکار
رسانه ها در زمینه سازی جنگ عراق است. همان
روزهایی که دولت بوش در حال زمینه سازی حمله
به عراق بود، نیویورک تایمز با چاپ مطلب،از
یک سری از اعضای اپوزیسون عراق نقل قول هایی
کرد که نشان می داد صدام در حال ساخت سلاح های
کشتار جمعی است. همین موضوع مورد استناد بقیه
رسانه ها قرار گرفت و وزیرخارجه و مشاور امنیت
ملی بوش هم در مصاحبه های تلویزیونی به کرات
به همین گزارش اشاره کردند. آن روزها همه
گرفتار تب جنگ بودند و روزنامه نگاران هم به
خاطر شرایط ایجاد شده بعد از جنگ سرد می
ترسیدند دنبال حقیقت بروند.
سه شنبه شب گزارشی از شبکه سی بی اس پخش شد که
در آن عکسی از احمدی نژاد در تاسیسات نظنز
نشان داده شد و به این نکته اشاره شد که وزیر
دفاع ایران در این عکس دیده می شود. در حقیقت
سعی در القاء این موضوع بود که اگر برنامه
اتمی ایران صلح آمیز است، وزیر دفاع در این
تاسیسات چه می کند؟ آن عکس مربوط به جشن هسته
ای بود و کل هیات دولت همراه احمدی نژاد
بودند. این که تنها وزیر دفاع را نشان دادند
خیلی بودار است. فردای آن روز، سی. ان. ان
همین گزارش را تکرار کرد. خبرنگار سی. ان. ان
گفت: «حالا آمریکا می داند اگر قرار است نقطه
ای از ایران بمبارون شود، این نقطه کجاست» و
اضافه کرد: «اگر این تاسیسات صلح آمیز هستند،
وزیر دفاع در آنجا چه می کند؟»
به این ترتیب آقایون خواسته یا ناخواسته به
دست دشمن گرا دادند. (خلاصه شده و ویراستاری
شده توسط پیک نت)
آقای رهبر در
بهترین فصل شیراز، که فصل و گل و گلابگیری
است رفت به فارس و صد البته شیراز. سیمای
جمهوری اسلامی در نمایش چاپلوسی ها هر چه
هنر داشت به میدان آورد و آنجا که کم آورد
از فیلم سفرهای استانی شاه مدد گرفت. پس
از رسیدن "اقا" به شیراز چند دختر بچه که
تمرینشان داده بودند برنامه ستایش و مجیز
گویی را اجرا کردند: ای روح قدسی...ای
قدوس.. ای نایب امام زمان...ای کلماتت
موزون ....ای تجلی تمام ارمانها....."
میدانم که این صحنه آرائی شاهنشاهی حتی با
تمسخر بسیاری از حکومتیان- اعم از روحانی
و غیر روحانی- همراه بود، گرچه لب به
دندان می گیرند و ناظرند. این شوی
تلوزیونی یکی از جلف ترین و زننده ترین
شوهایی بود که در سالهای اخیر از تلویزیون
پخش شد، اما مهمتر آنست که گویا دستور
واحدی برای چنین صحنه سازی ها و خودشیرینی
ها صادر شده است، زیرا در سفر به استان
یزد هم مشابه همین بازی به نمایش گذاشته
شد. از واکنش های رهبر به این چاپلوسی ها
و نمایش ها چنین بر می آید که او واقعا
باورش شده و بصورت بیمارگونه ای از ان لذت
هم می برد. نچه که من از تلویزیون دیدم
حتی جلف تر از شوهای شیطان پرستان غرب
بود.
انتقاد از دولت
در سیم
همزمان با سفر رهبر به شیراز و حمایتی که
از دولت احمدی نژاد در سخنرانی اش کرد،
صدا و سیما نیز پخش برنامه هائی را در
انتقاد از احمدی نژاد و سیاست های اقتصادی
اش آغاز کرده که نشان دهنده فشار مردم
کوچه و بازار است. پنجشنبه شب گذشته صدا و
سِیما در 2 نوبت صبح و ظهر برنامه انتقادی
از احمدی نژاد را پخش کرد. این برنامه از
شبکه اول در ساعت 8 صبح برای تهران بود و
در نوبت دوم ساعت 11 شب از شبکه اول پخش
شد.
منتقد برنامه صبح سرپرست ویژه دادسرای
اقتصادی بود که به نحوه برخورد احمدی نژاد
با قضیه مفسدین اقتصادی انتقاد داشت.
منتقد شب هم محسن رضایی بود که به جهت
گیری های اقتصادی احمدی نژاد انتقاد داشت
و بصورت مستقیم اسم دولت را برد.
در فرهنگ کهن
ایران، واژه ی
اندیشه برانگیزی
وجود
دارد:"خویشکاری"یعنی
هر کسی کار خودش
را درست انجام
بدهد...مثلا رییس
جمهور مسئول
اداره امور
اجرایی کشور است.
اصلاح امور جهان
یا رهبری جهان
اسلام به او ربطی
ندارد. دادستان
کل کشور بایستی
نگران پرونده های
قضایی و حقوق
مردم باشد...مثل
پرونده دکتر زهرا
که در همدان در
بازداشتگاه کشته
شد...پرونده های
دانشجویان...همین
حسینیه شیراز
و...اما دادستان
کل در باره
واردات عروسک
بیانیه می
دهد...وزیر کشور
معمولا در باره
مسایل اقتصادی
مصاحبه می کند و
از دستاوردهای
اقتصادی می
گوید...استاندار
لرستان در باره
این که ما جزو
پنج کشور اتمی
دنیا هستیم حرف
می زند...
سال ها پیش رفته
بودم به اردوگاه
نگهداری بیماران
جذامی در
تبریز...خاطره
غریبی بود...دیدن
راهبه های
اروپایی که
سالیان سال است
در خدمت جذامیان
عمر می گذرانند و
فارسی را هم با
لهجه آذری حرف می
زنند...رفتم
مدرسه ابتدایی
کودکان جذامی
ها...مدرسه مثل
یک زباله دانی در
میان باغ
بود...تار و غبار
گرفته. کثیف، آن
چنان که نفست بند
می آمد...در دفتر
مدرسه با مدیر
مدرسه صحبت می
کردم. گفت علوم
سیاسی خوانده،
شروع کرد به
تحلیل مسایل
ایران و جهان.
گفتم:"می دونی
مهمترین مساله
جهان چیه؟"
چند مساله ای را
بر شمرد. مدام می
گفتم نه! از اون
مهمتر هم هست.
دست آخر پرسید :"
کدوم مساله؟"
گقتم:" مدرسه
بابا باغی!" تو
باید یه این
مدرسه برسی. اگر
به جای تو بودم.
با کمک بچه ها
مدرسه را جارو می
کردم. رنگ می
زدیم. از آموزش و
پرورش کمک می
گرفتم...تو برادر
عزیز به درد این
مدرسه نمی خوری.
تو باید رئیس
بشی...
آن مدیر مدرسه
باباباغی تنها
نمانده است...
انگار مدرسه و
مدیر تکثیر شده
است...