آنها که امروز از کنار گود صحبت می کنند(احمدی
نژاد) نمی دانند فضایسال
82 چگونه بود.
سال 82 زمانی بود که امریکا بر افغانستان و عراق
پیروزشده
و در اندیشه حمله به ایران بود. ناگهان باکشف
مساله نطنز و سپس
آلودگی
سطح بالا
به وسیله آژانس، سروصدای زیادی ایجاد شد. تمام
تلاش این بود که
پرونده ما را به شورای امنیت بفرستند و بلافاصله
تحریم و سپس حمله نظامیرا
شروع کنند. تمام اقتصاد کشور قفل و
نفسها در سینه
ها حبس شده بود.
سخنرانی روزگذشته خاتمی در
دانشگاه تهران نبض جامعه
امروز در دانشگاه می زند
مردممی
خواهند به كسانی كه مورد توجهشان هستند رأی دهند.
چه حق
داريم به جای مردم تصميم بگيريم و كسانی كه مورد
تأئيد مردم هستند را از
آنجا كه صلاحيتشان برای شش يا 12 نفر احراز
نشده ردصلاحيت كنيم.
چقدر
بايد به مردم
بیاعتنا باشيم كه بگوئيم اكثريت
اشتباه میكند و چهار
نفر درست میگويند! امروز نيز دانشگاه زنده است و
عليرغم
همه موانع زنده است. امروز نبض زندگی اجتماعی در
دانشگاه میتپد هر چند
گاهی تند میتپد و به قلب جامعه فشار میآورد اما
اين نشانه زندگی است. ممنوع شدن جامعه از بيان
حرفش بطور مسالمتآميز، زمينهسازی روی آوردن آن
به حركتهای خشونتآميز
به جای رفتارهای منطقی است.
حاشيه مراسم سخنرانی خاتمی در دانشگاه
تهران
ابتدا كليپی
نمايش داده شد كه در آن تصاويری از واقعه
18 تير 78 و همچنين سالن به تشنج کشيده
شده در جريان سخنرانی روز 16 آذر 83 خاتمی
در دانشگاه تهران به نمايش درآمد.
شعارها:
" دانشگاه سنگر است ، خاتمی را ياور است"،
" خاتمی دوستت داريم "
"صل علی محمد، منجی ملت آمد "
اين شعارها را تا زمان ورود خاتمی به سالن
تكرار شد. سپس برنامه با خواندن آياتی از
قرآن و سرود جمهوری اسلامی آغاز شد.
دانشجويان حاضر در سالن در بخشهای مختلف
سخنرانی خاتمی با تشويق ديدگاه های وی را
تاييد میكردند.
بعد از سخنرانی خاتمی پرسش و پاسخ شروع شد
كه در آن سوالات كتبی دانشجويان از سوی
مجری از خاتمی پرسيده شد. يكی از
دانشجويان پرسيده بود چرا هنوز برخی به
دنبال اين موضوع هستند كه بگويند دانشگاه
ما اسلامی نيست؟ كه خاتمی به تندی اين
گفته را رد كرد و دانشجويان وی را تشويق
كردند.
برخی از دانشجويان فرياد زدند « خاتمی
رييسجمهور آينده» كه خاتمی گفت: ابدا.
يكی از دانشجويان در واكنش به بخشی از
سخنان خاتمی فرياد زد:« هشت سال پيش ثابت
كردی كه هيچ كاری نكردی » در اين هنگام
حضار اين دانشجو را هو كردند و فرياد زدند
« درود بر خاتمی" كه خاتمی در اين هنگام
گفت: بگذاريد حرفش را بزند. اين دانشجو
حرف خوبی زد. باز خدا رحم كند كه يك نفر
حرفش را در اينجا میزند كه خيلیها تاب
شنيدن حرف را هم ندارند؛ چه برسد به اين
كه پای عمل برسد.
در خلال پاسخهای خاتمی يكی از دانشجويان
دختر قصد پرسيدن سوال شفاهی را داشت كه با
مخالفت جمع روبهرو شد ولی بالاخره پرسيد:
آقای خاتمی تا چه حد در اين جامعه برای
بنده كه دارای حجاب چادر هستم، امنيت وجود
دارد؟ به خاطر اين حجاب بیحرمتی به ما
میشود كه خاتمی گفت: بيخود میكنند.
هرگونه اهانتی به خصوص برای رعايت موازين
دينی محكوم است.
در دست دانشجويان داخل سالن سخنرانی
پلاكاردهايی همچون "همراه شو عزيز"، "حرف
را بايد زد، دزد را بايد گرفت"، "صحبت از
پژمردن يك برگ نيست"، " باز هم بايد نوشت
ازسر نوشت"، " دانشجوی زندانی، آزاد بايد
گردد "، " دانشجو دانشجو، اتحاد اتحاد "،
"صل علی محمد سيد ما خوشآمد "، " يار
دبستانی من .... با من و همراه من..."، "
مجيد توكلی، احمد قصابان، احسان منصوری را
آزاد كنيد"، "روزبهان اميری را آزاد
كنيد"، و تصاويری از خاتمی بود.
حاشيههای بيرون از سالن
ورود به دانشگاه تهران بدون داشتن كارت
دانشجويی اين دانشگاه غير ممكن بود.
پيش از ورود سيد محمدخاتمی به دانشگاه
تهران تعدادی از اعضای انجمن اسلامی
دانشجويان دانشكده علوم پايه اين دانشگاه
از ساعت 13:15 دقيقه در مقابل دانشكده
علوم پايه تجمع كرده و ساعت 13:30 به سمت
دانشكده حقوق و علوم سياسی حركت كردند.
دانشجويان ساعت 14 از مقابل دانشكده حقوق
به سمت دانشكده فنی رفته و پس از دقايقی
توقف در مقابل اين دانشكده و خواندن سرود
يار دبستانی من وارد محل سخنرانی خاتمی
شدند.
حدود ساعت 14:20 دقيقه که ظرفيت تالار
چمران دانشكده فنی پر شده بود، تعدادی از
دانشجويان در راهروی اين دانشكده حضور
داشتند. آنها درمقابل دو تلويزيونی كه در
دو طرف راهروی دانشكده فنی نصب شده و قرار
بود به طور مستقيم تصاوير داخل سالن را
نشان دهد در انتظار ورود و سخنرانی خاتمی
نشستند.
در اين ميان تعدادی از دانشجويان اقدام به
توزيع بيانيه، نامه به خاتمی و نشرياتی
میكردند كه در آنها نسبت به خاتمی و حضور
وی در دانشگاه انتقاداتی شده بود؛ اين در
حالی بود كه تعداد ديگری از دانشجويان نيز
به پاره كردن اين بيانيهها و نشريات
اقدام میكردند. همچنين ويژهنامهای به
مناسبت 16 آذر نيز در بين دانشجويان توزيع
شد.
پس از شروع سخنرانی خاتمی، به دليل پخش
نشدن صدا در راهرو تعدادی از دانشجويان كه
حدود صد نفر بودند در مقابل تالار تجمع
كرده و قصد ورود به آن را داشتند كه به
دليل پر بودن سالن با ممانعت اعضای انجمن
اسلامی دانشجويان دانشگاه تهران مواجه
شدند. اين در حالی بود كه يكی دو نفر از
دانشجويان كه قصد برهمزدن آرامش را
داشتند با دانشجويان ديگر درگير شدند.
حدود 100 نفر از دانشجويان نيز بيرون از
دانشكده و در مقابل درب آن به طور پراكنده
ايستاده بودند. با وصل شدن صدا در راهرو
دانشجويان كه تعدادشان بيش از 300 نفر بود
در داخل راهرو به سخنان خاتمی گوش دادند.
تعدادی از ماموران يگان ويژه پليس تهران
بزرگ در خيابانهای اطراف دانشگاه تهران
مستقر بودند كه با پايان سخنرانی خاتمی
محل را ترك كردند.
ساعت 16:45 همزمان با پايان سخنرانی خاتمی
دانشجويان در حالی كه سرود يار دبستانی را
میخواندند از دانشكده فنی خارج شدند و پس
از دقايقی توقف در مقابل اين دانشكده محل
را ترك كردند.
میتوانستيم در دوران گذشته هم اين
مساله را داشته باشيم، اما امروز ضرورت اين موضوع
بيشتر احساس میشود. بايد استراتژی خود را به سمت
كاهش مسايل داخلی به كار بگيريم.
نبايد به هم متلك بگوئيد؛ مسايل
امنيت ملی را نبايد با مسايل داخلی يكی كنيد. اين
به ضرر نظام است. اصلاح
طلب و اصول گرا در جهت حفظ
منافع ملی كار میكنند. عقلای اين گروهها میفهمند و
افراد خبرهای هستند. مناقشات
انتخاباتی طبيعی است ولی نبايد با امنيت ملی سايش
ايجاد كند.
برگزاری
انتخابات پرشور و سالم و نيز
مخدوش نشدن برخی دستآوردهای ملی به نفع كشور است.
در شرايط فعلی بهتر
است برخی اشتباهاتی كه تاكنون مرتكب شدهايم محل
نزاع قرار نگيرد؛ چرا كه اين
مساله باعث بروز حركتهای پوپوليستی میشود.
هر كس كه قانون اساسی و چارچوب نظام
را قبول دارد و بر اساس آن حركت میكند میتواند
برای كشور مفيد باشد.
لقمه
والله بالله رای دادگاه قتل زهرا کاظمی
در ديوان عالی کشور نقض شد تا قاضی مرتضوی بر جايگاه متهمين و يا شهود ننشيند رسيدگی به اين قتل
به هيچ نتيجه قطعی و واقعی نخواهد رسيد. گره اصلی در
اينجاست!
فيلم سخنرانی دکتر ابراهيم يزدی
تاريخ دهه اول ج. اسلامی را مرور کنيد
ببينيد آقای خمينی به چه کسانی "تشر" زد!
خمينی اجازه نداد 4- 5 پيرمرد
برای سرنوشت کشور تصميم بگيرند
شرايط ويژه
در کشور
اجرای طرح پاکسازی
ايران از مهاجرين افغان
دولت و شورای عالی امنيت ملی،
اقامت5ر2 ميليون افغان را در دهها شهر ايران ممنوع
اعلام کرد
يک پيروزی ديگر برای دولت وزيرخارجه
عراق در بحرين: احيای
پيمان امريکائی
"سنتو" با شرکت ايران! وزير دفاع
امريکا: اعراب از ايران بخواهند،
درباره برنامه
توليد بمب اتم در سال 2003 توضيح بدهد
ديروز به
نمايشگاه عکس احمد زاهدی رفتم و پرتره های
کارگران افغانی گچ گرفته و آويخته بر
ديوارش را تماشا کردم و از اينکه کسی از
ما، در ميان اين شلوغ بازار ارائه
"محصولات هنری" مدرن و پست مدرن به فکر
وظايف فراموش شده ی انسانی مان بعنوان يک
قوم، يک ملت و يا طبقه و قشر اجتماعی هست
و دست خالی و تنها در اين راستا تلاش
کرده، عميقا خوشحال شدم.
عکس های احمد زاهدی بدون بهره گيری از هر
تکنيک يا فرمی و در نهايت سادگی عرضه شده
اند. آن ها به يک معنا اصلا عکس نيستند،
خود واقعيت اند. چهره هايی پر از معنا، پر
از مفهوم و پر از رنج. احمد با نمايشگاهش
خيلی چيزها را به ياد ما آورده است. من که
ديگر نمی توانم شهر ها را مثل سابق نگاه
کنم. ساختمان ها، خيابان ها، کوچه ها ....
به راستی چقدر از شهرهای ما به دست
کارگران عزيز افغانی ساخته شده است؟
امروز روزنامه سرمايه از قول يکی از دست
اندرکاران "بازار" مسکن نوشته بود که با
"اخراج" کارگران افغانی دستمزدها در بخش
مسکن ده ها در صد افزايش يافته است - يعنی
کارگران افغانی همه ی اين زحمت ها را با
دستمزدی ده ها در صد کمتر انجام داده اند
تا آقايان پول بيشتری پارو کنند. بگذاريد
از بحث اينکه چرا آمدند و چرا از کشور
اخراج می شوند بگذريم- اينکه آنجا و اينجا
چه خبر بود و هست و سياست ها چگونه رقم
خورده اند.
اين تنها سرنوشت آن ها نيست. خيل عظيمی از
کارگران ايرانی نيز در کشور های ديگر
آواره و مهاجرند تا شغلی بجويند و با سطح
دستمزدی به مراتب کم تر، زندگی ای برای
خود دست و پا کنند. بسياری از مردم آن
کشور ها نيز ما را "افغانی" می بينند و می
دانند. در نظام هرمی جهانی حاصل از دوران
استعمار و نواستعمار که سطوح توسعه يافتگی
غير عادلانه ای بر آن حاکم است، بسياری از
مردم ناچار می شوند برای يافتن کار آواره
ی کشور توسعه يافته تری شده و "افغانی"
شوند.
رسانه هايی غير مسئول تلاش داشته اند
افغانی های زحمتکش و مظلوم را جنايتکار و
... بنامند و آن ها را بدنام کنند. روزی
نيست که خبری در اين راستا منتشر نشود.
فکر نمی کنم اگر شاخص های جمعيت، حاشيه
نشينی و بی سامانی و شرايط خشن زندگی را
مبنا قرار دهيم و سطح وقوع جرم و جنايت را
مقايسه کنيم، ما ايرانی ها چيزی از آن ها
کم بياوريم. اينگونه تبليغات در همه جهان
زمينه ساز ايجاد شرايطی ست که نهايتا به
کاهش اجباری دستمزد کارگران مهاجر و طبعا
و متعاقبا غير مهاجر بينجامد و حاشيه سود
کسانی را بالا ببرد که برايشان خيلی هم
فرق نمی کند از کدام قوم و ملتی بهره کشی
صورت می گيرد.
اما ما که ريشه های مسائل را می دانيم و
با نگاه متفاوت خود جهان ديگری را عميقا
آرزو می کنيم، يک تشکر تاريخی به افغان ها
بدهکاريم. احمد وظيفه اش را انجام داد، ما
هم به او بپيونديم.
جديدا سريال هايی از
صدا و سيما پخش می
شود که شباهت بسياری
به فيلم های زمان شاه
دارد. همان ادبيات،
نمايش همان بدبختی
ها، با اين تفاوت که
در آن زمان بدبختی ها
يک فيلم می شد ولی
حالا از هر کدام يک
سريال می سازند و اين
نشان از عميق شدن
بدبختی ها دارد. از
زنان درمانده يک
سريال می سازند، از
اعتياد يک سريال
ديگر. اين تکرار يک
تراژدی است که چندان
هم طنز نيست. حالا
همه اين بدبختی ها را
داشته باشيد، درد اين
بسيجی ها را هم داشته
باشيد. در دشان کافی
شاپ هاست. پريروز
رفتيم به سمت کافی
شاپ فنجان که می
گفتند برای پسر علی
پروين است .ديدم شيشه
هايش شکسته و مغازه
اش نابود شده است.
پرس و جو کردم و
فهميدم که لباس پلنگی
ها ريخته اند آنجا و
همه چيز را نابود
کرده اند و بالای سر
درش هم نوشته اند
"مرگ بر منافق". اين
لباس پلنگی ها، شايد
همان نقابلدارهائی
باشند که مجری طرح
امنيت اجتماعی شده و
مواد فروش ها و اوباش
محلات را می گرفتند،
شايد هم گروه ضربت
تازه ای باشد که از
يک جائی سازمان داده
شده اند. هرچه باشد و
باشند، اين زنگ خطر
به صدا در آمده که
گروه گروه با نام ها
و لباس ها و اسامی
مختلف، گروه هائی
دارند شکل می گيرند
که در آينده سياسی
کشور نقش آفرين
خواهند شد.
از انقلاب احمدی
نژادی انتظار جز اين
داشتيد؟
امين شعبانی
نماينده سنندج در
مجلس:
وزير کشور پاسخ بدهد
که چرا سردبير هفته
نامه محلی كه
اعتبارات آن از
سازمان همياری
شهرداریها تامين
میشود يك فرد
غيربومی و بازنشسته
انتخاب شده است و
عملكرد نمايندگان
مجلس در بين مردم
منعكس نمیشود.
تغيير و تحولات
مديران استانی در هر
دولت اتفاق میافتد.
در كردستان در چند
سال اخير به فرزندان
كرد اعتماد شده بود و
به عنوان فرماندار و
مديران كل انتخاب شده
بودند، اما در دولت
نهم اين افراد بركنار
و مديران كم تجربه و
غير بومی جايگزين
آنان شدند.
مديران بومی جابجا
شدهاند و مديران غير
بومی جايگزين
شدهاند. در مديريت
استانهای ايلام و
كرمانشاه حداقل بايد
از مديران بومی
استفاده میشد، نه بر
عكس.