این قتل زنجیره ای در قم را بشنوید!
با یک ضربه امنیتی
گردن فخرالسادات برقعی را شکستند
می خواستند جسد را با گردی شبیه گوگرد
بسوزانند اما نیمه کاره گریختند
علیه ایران
احمدی نژاد بانی جبهه متحد امارات متحده و امریکا
بانک ملی دوبی از طریق مشارکت در پروژه ای
در "جبل علی" برای ساخت بزرگترین کارخانه
بازیافت سرب در خاورمیانه، بیش از 80
میلیون یورو به گروهی از پاسدارها اختصاص
داد تا کارخانه باطری سازی نیرو در ایران
را به ورشکستگی بکشانند. بانک صادرات
ایران از طریق شرکت سرمایه گذاری مسکن خود
چندین پروژه بزرگ در منطقه "جداف" دوبی را
تحت اختیار دارد و ایادی شناخته شده دولت
با پرپایی انواع شرکت های دلالی مسکن
توانسته اند رقم معاملات مسکن در دوبی را
به رقمی بیش از این نوع معاملات در تهران
برسانند. بنابر این، آنچه باید نگران آن
بود نه سقوط سهام و ترکیدن حباب دوبی،
بلکه مذاکرات پی در پی دولت امارات با
امریکایی ها، تقویت نظامی امارات توسط
امریکایی ها، وجود پایگاه نظامی امریکا در
دوبی، پهلو گرفتن روزانه ناوهای امریکا در
سواحل امارات و معاهده اتمی امارات با
امریکا و فرانسه است.
بیانصافی است که
بگوییم بعد از انقلاب تحولی ایجاد نشد.
تحول ایجاد
شد اما آیا کاملا به اهداف خود رسیدهایم؟
و آیا فقر، فساد و تبعیض رخت
بربسته؟ آیا آزادی واقعی در جامعه نهادینه
شده است؟ آیا دانشگاه به عنوان
کانون آزادی احساس میکند میتواند بدون
پرداخت هزینه به نقد قدرت
بپردازد؟
اینجا خیابان
نظام الملک است.
محلی که اکثر
ساكنان آن
کارگران و
زحمتکشان هستند.
نام کوچه های این
خیابان بیشتر به
نام شهدای جنگ
شده. قبلا این
کوچه ها تنگ و
گاهی به یک متر
نمیرسید. محله
فوق العاده غم
انگیز است. نه
باشگاهی برای
جوانان؛ نه زمینی
برای بازی. خلاصه
از هر کس سئوال
کنید که جوان ها
چه می کنند،
پاسخی جز این نمی
شنوید که سرشان
به اعتیاد گرم
است. از پیرمرد
70- 80 ساله ای
که صاحب مغازه
ایست که در آن
لوازم حلبی و
پلاستیک می فروشد
پرسیدم: چرا این
محله اینجور شده؟
پاسخ داد که از
اولش اینجور بود.
فقر و بدبختی د
راین محله
همینطور بوده که
امروز می بینی.
فرقش این است که
در زمان شاه مواد
مخدر بین این
جوان ها اینقدر
نبود که امروز
هست. "آقا" با
این جوان ها می
خواهد به جنگ
امریکا برود!
3عکس در بالای
مغازه اش نصب
شده. می پرسم این
عکسهای چه کسانی
است. نگاهی به
آنها می اندازد و
می گوید این 2 تن
که پیرتراند
برادرم هستند و
آن یکی که جوان
تر است پسرم. هر
سه در جنگ شهید
شدند. آنها رفتند
جنگیدند که مردم
بلکه حداقل از
بدبختی در بیایند
ولی خوب اینجور
شد که می بینی.
چند وقت پیش
مامورها آمدند و
تمام وسائلی را
که روی سکوی
خیابان گذاشته
بودم به وسط
خیابان ریختند.
در این کشور آنها
که شهید دادند
اینجور زندگی می
کنند. من امروز
باید بازنشسته
باشم ولی هنوز
کار می کنم. در
زمان امام اینجور
نبود که الان
شده. ای کاش امام
یک روز زنده می
شد و می دید که
این ناجوانمردها
چه کردند.
کنفرانس
معروف
"برلین"
دو
دستآورد
داشت.
یکی
برای
شاخه
های
امنیتی
زیر
نورافکن
رفته
دوران
اصلاحات
و يكی
هم
برای
خوش
باورانی
که
هنوز
باور
نداشتند
دستگاه
های
امنیتی
جمهوری
اسلامی
چه
مانورهائی
را
آموخته
و چه
امکانات
عظیم
مالی
دارند.
شاخه
های
امنیتی
مورد
بحث
نانی
را
که
در
زندان
آماده
کرده
بودند
در
خارج
کشور
و در
کنفرانس
برلین
به
تنور
چسباندند.
با
شعارهای
پرخاشجویانه
و
ظاهر
سرخ
و
آتشین.
نه
تنها
علیه
اکبر
گنجی،
که
حتی
علیه
امثال
عزت
الله
سحابی
و
محمود
دولت
آبادی
و
متهم
کردن
همه
آنها
به
سازشکاری
و
مزدوری
و اجرای
ماموریت
از
طرف
جمهوری
اسلامی(کدام
جمهوری
اسلامی؟).
این
نان
را
به
این
دلیل
در
تهران
آماده
کرده
بودند
که
از
میان
تواب
های
چهارمیخه
دهه
60
عده
ای
دستچین
شده
و طی
سالها
توسط امثال
حسین
شریعتمداری
و
سعید
امامی
در
شبكه
هايی
برای
همين
نوع
ماموريت
ها
در
خارج
از
كشور
سازمان
یافته
بودند.
گروه
ها و
احزاب
و
سازمان
های
سوپرچپ
و
و
سوپر کمونیست
با
شعار
ضد
دین
و
خدا،
یا
از
میان
همین
افراد
شکل
گرفت
و یا
آنها
مبتکر
و
رابط
آن
ها
با
تهران
شدند.
روی
دیگر
این
بازی،
با
ترفند
حمایت
های
سیاسی
در
تهران
به
کام
بازی
کشانده
شدند.
امثال
"اصغر
زاده"
(از
دانشجویان
اشغال
کننده
سفارت)،
"طبرزدی"
و
"منوچهر
محمدی"
در
جریان
تحصن
دانشجویان
در
روزهای
پس
از
18
تیر
و یا
انتخابات
مجلس
ششم
و یا
حتی
انتخابات
دوره
دوم
ریاست
جمهوری
دوران
اصلاحات
و
...
ناگهان
فضا
را
برای
به
صحنه
آمدن
باز
دیدند.
اخبار
این
مقاطع
در
مطبوعات
واقعا
خواندنی
است.
حتی
درجریان
انتخابات
دوره
دوم
ریاست
جمهوری
محمد
خاتمی؛
برای
آنکه
وی
نتواند
رای
بیآورد،
نه
تنها
10
کاندیدای
رنگارنگ
به
میدان
فرستاده
بودند،
بلکه
همین
دکتر
"جاسبی"
عضو
رهبری
موتلفه
را
که
حالا
زیر
ضربه
احمدی
نژاد
و
احمد
جنتی
است
با
شعارها
و
پلاکاردهای
انگلیسی
به
میدان
فرستاده
بودند.
شکل
و
شمایلی
که
از
سردار
قالیباف
برای
انتخابات
ریاست
جمهوری
درست
کرده
و
ماموریتی
که
به
او
داده
بودند
و یا
سخنرانی
تلویزیونی
احمدی
نژاد
که
در
آن
از
آزادی
حجاب
و
روسری
دخترها
دفاع
کرد
و
خلاصه
انبوهی
خبر
هست
که
اگر
زیر
نورافکن
قرار
گیرد،
بیش
از
پیش
معلوم
می
شود
قدرت
"مکار"
چگونه
مانور
می
کند.
این
بازی
کهنه
اکنون، پس
از
دستگیری
و
زندان
کوتاه
مدت
اخیر
برخی
دانشجویان
مدعی
کمونیسم
و چپ
و
انقلاب،
که
تا
پیش
از
این
دستگیری
ها-
یکسال
ونیم
پس
از
دولت
احمدی
نژاد-
با
کلاه
بره
ستاره
دار
چه
گوارا
در
دانشگاه
ها-
عمدتا
تهران-
مانورهای
سرخ
می
دادند،
شکل
تازه
ای
گرفته
است.
یعنی
همان
قبای
مندرس
امنیتی
را
که
اشاره
کردم،
تن
یک
عده
دیگر
کرده
اند.
عده
ای
که
شک
نیست
بیشتر
آنها
صادق،
اما
کم
اطلاع
و
زود
گُر
گرفته
در
دامچاله
بازی
افتادند.
همانگونه
که
طبرزدی
و
منوچهر
محمدی
و
دیگران
و
حتی
پیروز
دوانی
در
این
دامچاله
ها و
بازی
ها
افتادند.
از
آن
جمع
سوپر
چه
گورا که
به
زندانی
کوتاه
مدت
رفتند
و
بیرون
آمدند،
نقل
خاطرات
و
حوادثی
توسط
دوستان
خود
آنها،
پیرامون
مناسبات
ویژه
با
"بازجویان
عزیز"
در
زندان
و
بیرون
از
زندان می
شود
که
شاید
یک
روزی
صلاح
بود
انتشار
یابد.
منتهی
سطح
آنقدر
پائین
بود
و
هست
که
امثال
شریعتمداری
و یا
رحیم
پورازغدی
و
قاضی
مرتضوی
و
قاضی
حداد
و
محسنی
اژه
ای...
خودشان
آنها
را
به
حضور
احضار
نکردند
،
بلکه
نوچه
هایشان
برخی
ارتباط
ها
را
با
آنها
برای
آینده
ترتیب
دادند
و
"حکم
معلق"
و
دادگاهی
که
همیشه
درهایش
برای
احضار
و
صدور
حکم
باز
است،
شد
"شمشیر
داموكلس"
بالای
سر
آنها!
ما
با
جزئیات نمی
دانیم
چه
کسانی
در
میان
چه
دسته
بندی
هائی
"بُر"
خورده
و در
آب
نمک
خوابانده
شده
اند،
اما
نسبت
به
عملکردها
می
توانیم
هشدار
بدهیم
تا
اشاره
ای
باشد
به
عقلای
این
گروه
ها.
شاید
به
دور
و
بر خود
بیشتر
نگاه
کنند،
گذشته
را
مرور
کنند،
به
واقعیات
امروز
جامعه
و
سمت
گیری
های
دولت
حاکم
بیاندیشند
و
کلاه
خود
را
پیش
از
گرفتار
شدن
در
چنبره
هیجان
سازی
های
هدایت
شده
امنیتی
قاضی
کنند
و
ابتدا
به
خود
و
سپس
به
جامعه
پاسخ
بدهند:
به
کجا
می
رویم؟
یکی
از
حاشیه
های
مراسم
سخنرانی
محمد
خاتمی
در
دانشگاه
تهران
که
در
ادامه
می
خوانید،
بهانه
ای
شد
برای
این
مرور
سریع
"از
کنفرانس
برلین-
تا
انتخابات
آینده
ریاست
جمهوری".
از
قول
خبرگزاری
ایسنا
بخوانید:
«همچنین
زمانی
که
سخنرانی
خاتمی
در
بیرون
از
سالن،
در
راهروها
و
طبقات
دانشگاه
با
دستگاههای
ویدئو
پروژکتور
پخش
میشد،
ویژهنامههایی
که
عنوان
انجمن
اسلامی
دانشجویان
دموکراسی
خواه
دانشگاه
تهران
و
علوم
پزشکی
تهران
و
همین
طور
جمعی
از
دانشجویان
مسلمان
دانشگاه
تهران
روی
آنها
درج
شده
بود
شامل
مطالبی
در
انتقاد
از
خاتمی
بین
حاضران
پخش
میشد.
»
راستی
نباید
به
این
فکر
کرد
که
چرا
خبرگزاری
فارس،
بلافاصله
اعلامیه
دانشجویان
دمکراسی
خواه
در
باره
رفتن
خاتمی
به
دانشگاه
تهران
و
سخنرانی
16
آذر
اخیر
را
در
صدر
خبرهای
خود
منتشر
کرد
و به
استقبال
مقابله
با
خاتمی
در
دانشگاه
رفت؟