جنجال بزرگ در
قوه قضائیه بر سر مصاحبه
تلویزیونی فرمانده کل نیروهای
انتظامی و دفاع او از سردار
زارعی این احتمال را قوت
بخشیده که نوارهای ضبط شده از
مناسبات جنسی او با دختران و
زنان روی سی دی پخش شود!
آخرین تصمیم مجلس هفتم، یعنی
اعلام تبرئه سردار فرهاد نظری
فرمانده نیروی انتظامی تهران
در جریان حمله به کوی
دانشگاه، به سنگی تبدیل شد که
به درون چاه انداخته شد و بار
دیگر فریادهائی از درون این
چاه برخاست که هم توصیه
کنندگان به مجلس هفتم برای آن
تصمیم و هم آمران آن حادثه را
به وحشت انداخت. فرهاد نظری
درحالی توسط مجلس هفتم تبرئه
شد، که قبلا در دادگاه محکوم
شده بود و این از بدعت های
عجیب این سالهاست. یعنی قوه
قضائیه کسی را محکوم کند، قوه
مقننه تبرئه!
بهرحال، این تصمیم شتابزده
مجلس و یا اجرای شتابزده
فرمانی که از پشت پرده ابلاغ
شده بود، یکبار دیگر زخم کهنه
ای را به نمک و فلفل آلود که
اساسا خوب شدنی نیست. اگر این
زخم ها خوب شدنی بود، باید
زخم 16 آذر زمان شاه خوب می
شد، حمله و سرکوب مسجد
کوهرشاد در زمان رضا شاه خوب
می شد، سرکوب 15 خرداد در
زمان شاه خوب می شد... اگر
آنها خوب نشد، که نشد، قطعا
حمله به کوی دانشگاه، قتل های
زنجیره ای، قتل عام زندانیان
سیاسی در سال 1367 و دهها
رویداد خونین دیگر هم خوب
شدنی نیست. شاید این زخم ها
التیام یابد، اما باز هم جای
آن می ماند.
آخرین تصمیم مجلس هفتم که
انگیزه اصلی آن فراهم ساختن
محملی قانونی برای محروم
ساختن خاتمی از ورود به صحنه
انتخابات آینده ریاست جمهوری
بود، خود به طرح موضوع
انجامید. درحالیکه شاید اساسا
محمد خاتمی نمی خواست و یا
شاید هنوز هم نخواهد نامزد
انتخابات آینده شود. با این
مقدمه کوتاه می رویم برای
خواندن بخش عمده مصاحبه مصطفی
تاج زاده معاون سیاسی وزارت
کشور در کابینه محمد خاتمی و
عضو رهبری سازمان مجاهدین
انقلاب و جبهه مشارکت که در
روزنامه اعتماد منتشر شده
است. در همین مصاحبه به جدال
امنیتی اخیر میان عبدالله
شهبازی و روح الله حسینیان
جریان دارد نیز اشارات مهمی
شده است. مصاحبه را کیوان
مهرگان انجام داده. با هم
بخوانیم:
خبرنگاران اعزامی به شازند
اراک - ترانه بنی یعقوب و
فریده غائب:
پنجشنبه، نهم خردادماه میدان
اصلی شهر شازند اراک چهره
دیگری به خود گرفته
است. همه چیز سیاه و غمگین
است. بیرق های سیاه، مردم
سیاه پوش و صدای ضجه
های پی درپی زنان و مردانی که
در مصلای کوچک این شهر در سوگ
26 جوانی
نشسته اند که زنده زنده در
آتش سوختند.
مقاله ای را که می خوانید، از
سایت "میدان زنان" برگرفته
ایم. نویسنده آن دختر آیت
الله صادق خلخالی (صادقی
گیوی) حاکم شرع سالهای اول
جمهوری اسلامی و چند دوره
نماینده مجلس است. این نوشته
نه به اعتبار این که دختر
فلان آیت الله علیه حجاب
مطلبی نوشته، بلکه از آن جهت
است که بحث و چالش های
اندرونی بیوت روحانیت و مراجع
مذهبی را آشکار می کند. نا
ممکن است که بحثی در جامعه
مطرح باشد و تصور کنیم بخشی
از همین جامعه در برابر آن
بحث مصونیت دارد. نه به شهادت
این مقاله، بلکه به شهادت
دهها پدیده دیگر دیده ایم و
بازهم خواهیم دید که در درون
بسته ترین بیوت نیز همان می
گذرد که در خانواده ها می
گذرد. مقاله خانم فاطمه صادقی
را- که شاید، در اصل یک
سخنرانی بوده- مجبور شدیم
خلاصه کنیم. هم به دلیل آنکه
وارد مقولاتی حاشیهای شده و
نوشته خود را چنان بلند قامت
کرده که بیم آن می رفت و می
رود طیف وسیعی کمتر حوصله
کنند آن را تا پایان بخوانند
و هم آنکه اساسی ترین موضوعات
مطرح شده در آن می تواند در
طول مقاله یا از یاد برود و
یا تحت تاثیر حواشی قرار
گیرد. با پوزش از نویسنده، ما
مقاله را به سلیقه خود و با
هدف کوتاه کردن و آسان ساختن
مطالعه آن خلاصه کردیم. خلاصه
کرده ایم، تا خواننده این دو
جمله دقیق مقاله را در لابلای
حواشی بحث گم نکند
1- " تنها
یک راه حل
وجود دارد و آنهم واگذاری
امر پوشش به انتخاب فردی خود
زنان است. اگر کیان خانواده،
اجتماع و حکومت اسلامی به
حجاب وابسته شده است، پس
لاجرم اشکال را باید در آن
کیان، در بنیاد آن خانواده،
در آن اجتماع و در آن حکومت
جست که خود تجدید نظری
جسورانه اما ضروری را می
طلبد."
2-
می توانم باهمه آن کسانی هم
که درست عکس تجربه مرا داشته
اند نیز احساس همدلی کنم.
کسانی که بر خلاف من، اما
بازهم به خاطر آن تعادل
مردانه، آن رابطه قدرت و آن
مأموریت مقدس مجبور بوده اند
پوشش خود را کنار بگذارند.
مصاحبه با ناطق نوری و مهدی کروبی
در حاشیه مراسم افتتاح مجلس هشتم
مطابق قانون اساسی
مجلس قدرتمند است
اما نه مجلس دستچین شده!
مراسم گشایش مجلس هشتم. خزعلی در
میان جنتی و لاریجانی
پیام رهبر برای مجلس هشتم
پیام رهبر جمهوری اسلامی دیروز در مجلس توسط رئیس دفتر وی قرائت
شد. حتی شاه برای افتتاح
مجلسین خود به مجلس می رفت،
آیت الله خمینی سالمندتر از
آن بود که چنین کند و ضمنا
رهبر انقلاب بود و در هیچ
مراسم دیگری هم شرکت نمی کرد. علی خامنه
ای خود نماینده همین مجلس
بود و سفرهای تبلیغاتی
می رود و در سان و رژه های
نظامی در پادگان های سپاه هم
شرکت می کند. این نرفتن به
مجلس و شرفیاب شدن مجلسیان و
خبرگان و دولتیان بخشی از بازی روانی
با مردم برای تقویت "قدرت"
است. چکیده پیام علی خامنه
ای، پس از غربال لفاظی ها و
صفات و توصیفات این دو جمله
بود: «اکنون
مجلس هشتم با
رأی قاطع
و پرمعنای ملت در
انتخاباتی رقابتی
و
پرمشارکت
و
قانونمند،
شکل یافته است. نمایندگان این
مجلس باید در کنار
دولت انقلابی
و مؤمن،
پیشاهنگ حرکت شجاعانه و
مدبرانه باشند؛ تا دنیا از
همه شما سخن واحدی بشنود و
تبلور عزم ملی را در حرف و عمل شما ببیند.
»
ادعای رئیس سازمان سیا:
ایران در انتظار فرصت
اعلام تولید سلاح اتمی است
خبرگزاری اسوشیتدپرس از قول
"مایکل هیدن" رئیس سازمان
اطلاعات مرکزی امریکا " سیا"
روز گذشته نوشت:
«پافشاری ایرانی ها برای غنی
کردن اورانیوم به این دلیل
است که آنها می خواهند سوخت
کافی برای تجهیراتشان فراهم
کنند. این سوخت به آنها فرصت
می دهد تا در لحظه مناسب سکوت
را شکسته و بگویند که یک
سلاح(اتمی) تولید کرده اند.
البته این خبر بسیار
دردسرسازی است. ضمنا ما اطلاع
داریم که تجار اسلحه کره
شمالی به ایران تکنولوژی موشک
فروخته اند و این فروش با پول
نقد بوده است.
بهزاد نبوی
همسوئی تلویزیون امریکا
با سرکوبگران حاکم در ایران
آنها که سر از صدای امریکا در می
آورند، چماق دست ضد اصلاحات داخل
می شوند برای کوبیدن بر سر اصلاح
طلبان در سنگر مانده در داخل
کشور.
آقای
احمد توکلی در کسوت اقتصاددان
گفت: وقتی قیمت کالایی بالا می
رود، مردم مصرف را پائین بیآورند
تا قیمت کنترل شود. واقعا این
جمله که شاه کلید حل بسیاری از
مشکلات مردم است فرق بین یک
اقتصاددان با یک آدم معمولی مثل
من را نشان می دهد. اینجاست که
معلوم می شود چرا من نباید به
مجلس بروم و اقای توکلی حتما باید
نماینده مجلس بشود .
چند دقیقه ای درباره عملی بودن
این راه حل بکر آقای توکلی فکر
کردم. مثلا:
قیمت پودر شوینده 3 برابر شده
است. باید کمتر بخریم و یک مدتی
با لباس چرک و کثیف برویم سر کار
تا قیمتش کنترل شود.
کاغذ قیمتش چند برابر شده است.
باید دفتر نخریم و بچه ها
تکالیفشان یک مدتی کف دستشان
بنویسند تا قیمتش کنترل شود.
قیمت برنج چند برابر شده است. پس
باید خورش بی گوشت را مدتی با نان
بخوریم تا قیمتش کنترل شود. البته
اگر نان ارزان پیدا شود.
گوجه فرنگی هم اتفاقا گران شده
است. پس باید املت بخوریم تا
قیمتش کنترل شود. البته چون تخم
مرغ هم گران شده، باید از تخم
کفتر استفاده کنیم.
رب گوجه فرنگی از 1100 تومان شده
1800 تومان. آن خورش بی گوشتی که
برایتان نوشتم، حتما نباید خورش
قیمه باشد. بنابراین می ماند لپه
و آب.
راستی قیر سیاه هم قیمتش 3 برابر
شده است. تا اطلاع ثانوی اگر پشت
بام چکه کرد کاسه بگذارید زیرش تا
قیر ارزان شود.
چون بنزین هم قرار است رسما و
شرعا گران شود، برای رسیدن به سر
کار و زندگی و کلاس درس، اگر با
آن غذاهائی که در بالا نوشتم جانی
برایتان باقی ماند، طی طریق را
پیاده امتحان کنید.
چون اجاره خانه خیلی قیمتش رفته
بالا تا اظهار نظر بعدی آقای
توکلی، یک جائی را پیدا کنید و
چادر بزنید تا قیمتش بیآید پائین.
راستی تا یادم نرفته بنویسم:
قیمت قبر هم که چند برابر شده
است. چون مرده را نمی شود معطل
کرد، تا قیمت قبر کاهش پیدا کند،
اگر علما به کمک آقای توکلی و
آقای احمدی نژاد آمده و فتوا
بدهند که سوزاندن مرده، مانند
همان کاری که هندوها می کنند عیب
و ایراد شرعی ندارد، جان از کف
رفته، باعث دردسر کالبد باقی
مانده نمی شود.