نگاهی به اطراف ايران - پيک نت
ايران در گرداب بزرگترين
حوادث و رويدادهای منطقه


 


گزارش ذوق زده خبرگزاری فارس
مانور نظامی حزب الله لبنان
دندان سپاه در مرز اسرائيل

       پیک هفته 98  -------- 15 آبان 1386 6 نوامبر 2007

  infos@peiknet.com  

اخبار هفته

ادعانامه تاج زاده
جام تلخ واقعيات را، رهبر و دولت او بايد سر بکشند

نامه عمادالدین باقی
اين نامه نيست،
دادنامه يک ملت زير فشار امنيتی است!

نامه باقی به رئيس قوه قضائيه
اين نامه نيست،
دادنامه يک ملت زير فشار امنيتی است!

گزارش محسن ميردامادی به دهمين کنگره جبهه مشارکت
قدرت حق ندارد
اقدامات خطير خارجی را به کشور تحميل کند!

 شيرين عبادی
نه حمله و نه تحريم
مردم ما با هردو مخالف اند

 کنگره  مجاهدين انقلاب
کارنامه دولتی يکدستی که
از مشروطه تا حالا نداشتیم

وزير دفاع :

رئيس جمهور توصيه کرده
مردم بايد تفريح هوائی کنند!


مصاحبه در ايتاليا
اشاره غيرمستقيم لار
يجانی به کنار رفتن احمدی نژاد

 دنيا بدنبال بهانه است
تاايران به قربانگاه برود؟

وحشت از جنگ
چين، روسيه، هند مواضع واحد جهانی اتخاذ می کنند

جدال پيش انتخاباتی
مجلس خبرگان آماده کنترل شورا
ی‌ نگهبان می‌شود؟

مجلس در"ته" امور

 و عملا منحله است!


آغاز مانورهای دفاعی
تمرين مقابله با بمباران و سرکوب اغتشاش محلات

دکتر ابراهيم يزدی
فکر می کنند از شاه زرنگ ترند

 محمدرضا خاتمی:
کشور در سرا
شيبی است
مجلسی
 برای نجات lمیخواهیم

حکومت اجاق را خاموش می کند و يا خود هيزم می گذارد ؟
انفجار ايران از داخل
هيزم زيراين اجاق می‌گذارند

نماز جمعه اهل سنت در زاهدان
يک چهارم ايرانی ها سنی اند
و زير فشار قوانين حکومتی شيعه

احضار و محاکمه زنان، کارگران، دانشجويان، وکلا، معلمان، روحانيان
طومار براندازان روز به روز بلند ترمیشود

تحصن دانشجويان محروم شده از تحصيل
انقلاب فرهنگی دوم
با تاكتيك گام به گام و با چراغ خاموش

تاريخ را بخوانيم و بياموزيم
گريبان چه کسی را در گلستان و ترکمانچای بعدی بايد گرفت؟
مصطفی تاج‌زاده

مجمع تشخيص مصلحت تصويب کرد
ايران آماده دفاع در برابر سلاح های اتمی می شود!

نماينده رهبر در سپاه
مقام معظم رهبری
مجلس ودولتی تابع میخواهند

رئيس جمهور در  ورامين
می گويند:
ازمسير صلح‌آميز خارج ميشويد
می گوئيم:
همه چيز ممکن است!

براندازی به رنگ خونی که از کارگران در شيشه کرده اند
 ابراهيم مددی
به دست های پينه بسته بوسه نزدند، دست بند زدند

دست رد هندوستان و در انتظار دست رد پاکستان
خط لوله صلح از ميدان سياست جنگی نمی گذرد!

روزنامه کيهان
تاسيسات پنهان اتمی
داريم، اما کسی خبر ندارد!

امريکا نمی داند تا توليد بمب اتم چقدر فاصله داريم

بيانيه کانون نويسندگان ايران
سال تحصيلی جديد
بادروغ، و سرکوب ومحروميت

 تحريف تاريخ  آغاز شد


خاتمی:
سپاه در ليست تروريسم
يعنی در معرض تهديد هستيم!


ساندی تايمز:
"کيش و مات" نام ستاد طرح حمله به ايران

اين طرح ها، با اين جزئيات
اگر واقعيت باشد، هولناک بود

ارگان حزب‌الله ايران:
در هر دوره ای به جنگی بزرگ نياز داريم!


امريکا برای تجاوز

به "فی جی"

ما را گذاشته "سرکار"


سقوط تيراژ کيهان
آگهی تبليغاتی شريعتمداری، در روزنامه نيويورک تايمز

سپاه پاسداران
قدرتی که روحانيت
زیر سايه آن به نفس تنگی افتاده
افسانه نگاهی

جدال در پناه سانسور خبرها
آنچه در انتخاب رئيس جديد

 برای مجلس خبرگان گذشت
عصر نو


سردارهرندی، حرفهای

سردارافشار را کامل کرد
زمزمه اعلام انحلال
چند حزب وسازمان سياسی


حاکميت يکدست شد

 نظام چند دست باقی ماند
عباس عبدی


دو نامه از احمد قابل:
مخالفان سياست های رهبر

از ايران بايد خارج شوند؟


پشت پرده
قتل عام 67 چه گذشت؟
فرشاد ابراهيمي

انتخابات

در چنگال نظامی ها
ماشاءالله عباس زاده


 

راز سفر ناگهانی وزير خارجه روسيه به تهران
پيام "لاوارف" برای تهران:
با توقف غنی سازی پرونده اتمی را ببنديد
خطر جدی است!

روزنامه "نيزاويسيمايا گازيتا" طی تفسيری که خبرگزاری «نووستی" آن را روز دهم آبان و پس از بازگشت "لاوارف" وزير خارجه روسيه از تهران منتشر کرد، عملا دليل سفر ناگهانی وزير خارجه روسيه تهران و پيام او برای رهبران جمهوری اسلامی را فاش ساخت. اين روزنامه از قول وزير خارجه روسيه نوشت:

«مسکو هنوز اميدواراست تهران با توقف غنی سازی اورانيوم، - حداقل بطور موقت- گامی در جهت بسته شدن پرونده اتمی خود بردارد و از حمله نظامی آمريکا نيز جلوگيری شود.»


سخنان فرمانده کل ارتش و فرمانده کل سپاه
با نزديکتر شدن خطر حمله
رجزخوانی های نظامی
درايران از سر گرفته شد

قائم مقام جديد فرمانده كل سپاه دراين ليست قرار دارد
اسامی 5 فرمانده سپاه
در ليست تحريم امريكا


حضور مهم در کاخ سفيد
رئيس جمهور فرانسه و صدراعظم آلمان

شيرين عبادی را بشنويد

اين دوران تمام شده:
بگير و بکش بزن و محکوم کن


حقايقی درباره فعاليت های اتمی چندين ساله ايران
ابتکار دولت
نظامی احمدی نژاد:
تبديل تکنولوژی هسته ای ايران
به سوژه ا
ی برای حمله به کشور

ابطحي: افکارعمومی جهان را آماده کرده اند
عليه فضای خطرناک جنگی

فکری کنيد، تا دير نشده!

ديدار در جماران
سخنان دلسوزانه حسن خمينی
در ديدار با رهبران مجاهدين

ملاقات با عمادالدين باقی در اوين
سئوال روز
وقتی مردم آزاد هيچ حقی ندارند
زندا
نی می‌تواند حقی داشته باشد؟

دادنامه
 "دلارام علی"
خطاب به
 رئيس قوه قضائيه!


جرم جديد مطبوعاتی "تبليغ الحاد"
توقيف "فصلنامه "مدرسه"

شکار خانگی
رهبران تحکيم وحدت دانشجوئی

با دستگيری يکی از نمايندگان کارگران
تقابل امنيتی با کارگران هفت تپه نيز آغاز شد

سرمقاله راه توده: شكست محتوم سياست نظامی
برای تغيير سياست حاكم
هيچ امکانی را از دست ندهيم


جمهوری اتمی
دومين "زهرا کاظمی"
زير شکنجه و تجاوز قربانی شد


يک سايت مسائل فضائی، امکانات فضائی – ماهواره ای
 اسرائيل
برای حمله به ايران را فاش ساخت!
پس از سوريه
نوبت حمله به ايران است؟

هواپیمای اف 16 که اسرائیل با آن پایگاه اتمی سوریه را بمباران کرد


مصاحبه خواندی منتجب نیا

با رهبری علی خامنه ای
حجتيه بر سرنوشت کشور حاکم شد

سخنان شيرين عبادی خطاب به جهانيان
آی، مردم جهان
اينجا، زن را به زندان می برند
جنازه اش را تحويل می دهند!

کار در کنار احمدی نژاد ممکن نبود
لاريجانی به کويتی ها:
من، استعفا ندادم، برکنار شدم

اعتراف حسين شريعتمداری:
حوادث عراق
سر انگشتان ا
يران می چرخد!

دانشگاه ها
شمار معترضان علنی کم می شود
اما بر خشم دانشجويان اضافه
می شود

وزير کشور:
توانستيم امريکا را زمين گير کنيم!
دليل واقعی سهميه بندی بنزين، خنثی سازی تحريم بنزين بود


ديدار هيات پارلمانی کردستان عراق
با آيت سيستانی و علمای نجف و کربلا

گزارش سازمان جهانی بهداشت
در باره وضع بهداشت و درمان درايران

مصاحبه وليعهد بحرين
حمله به ايران چنان قطعی است
شيخ نشين ها سهم خود را
از ايران پس از بمباران می خواهند!


عليرضا افشار:
احمدی نژاد
در نظرسنجی های جهانی
محبوب افکار عمومی
است


سخنرانی اين معظم له را بايد جدی گرفت!
ايران وسيله است
هدف، اسلام من است
زمزمه های مصباح يزدی عليه آيت الله خمينی  
و زمينه سازی برای فتواهای خطرخيز عليه مليون و نهضت آزادی

مرکز خبر حوزه علمیه قم متن یک سخنرانی را از شیخ محمد تقی مصباح یزدی با عنوان "معظم له" منتشر کرده است. "آیت الله معظم له" که مرکز خبر حوزه با پسوند معظم له کم کم او را به سمت "مقام معظم رهبری" نزدیک کرده، در این مصاحبه، با تحریف تاریخ انقلاب 57 و اهداف و آرمان های آن، حرف ها و نظراتی که امروز بر جمهوری اسلام غالب شده را بعنوان اهداف آن انقلاب معرفی کرده است و خرافات رایج شده در جمهوری اسلامی را عین انقلاب.

آیت الله معظم له، نه تنها تاریخ را تحریف کرده، بلکه از قول آیت الله خمینی هم دروغ گفته و تلویحا او را خارج از اهداف انقلاب نیز معرفی کرده است. آنجا که وی می گوید ملیون از برخی نظرات آیت الله خمینی حمایت کردند و سپس به ملیون حمله می کند، در واقع به در می گوید که دیوار بشنود! اگر باد موافق همچنان بوزد، تردید نیست که آقای معظم له یک روز علیه آیت الله خمینی هم بالای منبر خواهد رفت. مطبوعات و سایت های اصلاح طلب اشتباه می کنند که اظهار نظرهای این معظم له را با عناوین بزرگ منتشر نمی کنند. این حرف ها نه شوخی است و نه بی اهمیت. باید وسیعا منتشر شود و سپس نقاب از چهره گوینده اش برداشته شود. مصاحبه را بخوانید:


فيلم را ببينيد!
اين خشم و اعتراض
سرانجام "فرياد ملی" می شود

چرخی ها را می خواهند در محله ها، در يک نقطه جمع کنند. آنها ميوه و تربار می فروشند. اين طرح نيز مانند هر طرح ديگری با تبعيض و رشوه و کلاهبرداری از يکسو و اعتراضات متقابل روبرو شده است. اما، جدا از خوبی يا بدی طرح، تبعيض آميز بودن يا نبودن آن، آنچه که دست فروش ها و صاحبان اين چرخی ها می گويند مهم است. آنچنان مهم که همان چند کلامی که دراين فيلم کوتاه می بينيد و می شنويد، باندازه هر تحليل و تفسير علمی و مفصلی پيرامون اوضاع ايران امروز و روحيه مردم گوياست. آنها که قربانی جنگ ديروز بوده اند، امروز برای آنهائی سخن می گويند که قرار است گوشت دم توپ سياست جنگی- اتمی فردا شوند، تا بقول آيت الله مصباح يزدی که سخنان او را در همين شماره پيک نت- معظم له- می خوانيد، همراه ايران، قربانی اسلام ايشان شوند!


 
آيت الله منتظری در ديدار با شورای مرکزی دفتر تحکيم
از خواب خوش خيالی برخيزيد!
اين مردم، آن مردم
 جنگ با عراق نيستند

مردم را "آدم" حساب کنيد و آنها را محرم بدانيد.
سکوت نکنيد اما با هزينه کم انتقاد کنيد، بايد نيروها حفظ شوند!

مرد بزرگ

به تعبير وزير دفاع

و مشاور ارشد  و امنيتی رئيس جمهور

گزارش جديد شهرداری تهران
شکست سهميه بندی بنزين
درکاهش آلود
گی هوای تهران!

نتايج نظرسنجی گالوپ
افکار عمومی امريکا
عليه ايران هدايت شده است

طرح جديد مقابله با دانشجويان
شناسائی امنيتی دانشجويان
و
دستگيری آنها پس از اعتراضات

نماز جمعه هاشمی رفسنجانی
نگرانی از حمله نظامی
و نتايج هولناک آن درمنطقه


سنی ستيزی حکومتی
در سيستان وبلوچستان

مدرسه اسلام آباد زابل درمحاصره


وزير خارجه عربستان با طرح ايجاد کنسرسيوم غنی سازی وارد لندن شد و همزمان با اين سفر اجلاس حکام اتمی تشکيل شد!
طرح
"خلع اتمی ايران"
توسط عربستان ارائه شد!

وزير خارجه عربستان در لندن مدعی شد که رهبران جمهوری اسلامی نيز سرگرم بررسی اين طرح اند. اگر نتيجه اين بررسی قبول اين طرح باشد، عملا سياست اتمی ديگری در جمهوری اسلامی آغاز خواهد شد که نفی کننده تمام تبليغات دولت کنونی در باره فعاليت های اتمی ايران است و زمان خاتمه يافتن هياهوها و جنجال سازی های دولت احمدی نژاد که بزرگترين بغرنجی های سياست خارجی و خطر بين المللی را برای ايران بوجود آورد فرا می رسد. سياست نوين اتمی بايد دردستور کار نظام قرار گيرد. سياستی که ديگر نيازمند دولت نظامی و مانورهای سپاه و نمايش های موشکی نيست.


برای اعلام دردهای خود
کارگران خشمگين عسلويه
اتوبوس احمد
ی نژاد را محاصره کردند

وزير دفاع جمهوری اسلامی
وزارت دفاع درتمام عرصه های
ا
منيتی، اقتصادی و سياسی فعاليت دارد

بازرسان و مذاکره کنندگان ايران از هم جدا شدند
پايان فرصت پاسخگوئی
و آغاز تهيه گزارش ا
تمی

لوموند و خبرگزاری فرانسه
فرانسه مدعی اطلاع ويژه از
فعاليت نظامی- اتمی ايران است

نامه فراکسيون کردهای مجلس
مخالفت کردهای ايران
با حمله ترکيه به کردستان عراق

پرسش و پاسخ های خواندی احمدی توکلی در خراسان
4 شرط امريکا برای مذاکره
مورد قبول حاکميت نيست!


تاخير جايز نيست
گره فرو بسته کار ايران
بدست خاتمی باز می شود
سيامک جوان

معاون وزارت خارجه امريکا
 قبول توقف غنی سازی
يگانه راه حل ايران است

تخريب مسجد اهل سنت در بجنورد

مسجد اهل سنت منطقه جواديه بجنورد روز 3شنبه توسط عوامل دولتی تخريب شد. عمليات تخريب از ساعت 22شب تا6 صبح درحالی ادامه يافت که نيروهای امنيتی منطقه را زير پوشش گرفته و راه های ارتباطی به منطقه را به روی اتومبيل ها بسته بودند.


فصل های کمی افشاگرانه
 يک مصاحبه خبری  سانسور شده

چاره‌ای برای خواب‌های آشفته روحانيت
فرماندهی جانشين در بسيج به روحانيت واگذار شد


تراژدی وقتی تکرار ميشود، به طنز می ماند
باکتری سرخ، با تبليغ
"جنگ مسلحانه" در ميان دانشجويان
سيامک زند

گزارش دوم:
دستور به شرکت های وابسته به سپاه:
با وام دولتی
هرچه را می توانيد وارد کنيد!


مصاحبه راديوئی ناصر زرافشان از ايران
کميته ضد جنگ را
ميخواهيم در ايران تشکيل دهيم


فعالان جنبش برابری حقوق زنان و مردان در دادگاه
برابری خواهی
يعنی بازی زنانه با امنيت ملی!

حساب بانکی

AKHP

DEUTSCHE BANK

BIC: DEUTDEDBBER

IBAN. DE 31100700240459374500

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany

 

 

    

 

 
 
 

تماس با ما - اشتراك پيك

دیدگاه ها

ايران بماند
تا آن هنگام که
ما حاکم هستيم
!
و. حسين مرعشی
(جانشين دبيرکل کارگزاران)

 چند روز قبل يکی از دوستان سوال جالبی از من کرد. او پرسيد واقعا اگر شورای نگهبان به عنوان ناظر بر انتخابات و با توجه به قدرت حاصل از نظارت استصوابی که نتيجه تفسيرآن شورا از قانون اساسی است، در موضع حق و عدل نشسته و اهل خط و خط بازی نيست، پس چرا اکثريت قاطع کانديداهای جناج محافظه کار به هيچ وجه دغدغه تائيد صلاحيت را ندارند ولی در جناح رقيب، يعنی اصلاح طلبان هيچ فردی نيست که دغدغه رد صلاحيت را نداشته باشد ؟
نتوانستم به دوستم پاسخ قانع کننده ای داده و از شورای نگهبان دفاع کنم . پس از چند روز، به طور اتفاقی مصاحبه ای از آقای باهنر خواندم که در آن مصاحبه ايشان ضمن احترام ظاهری به رئيس مجلس خبرگان، از اينکه ايشان در محافل مختلف بر ضرورت انتخابات سالم و عادلانه و آزاد تاکيد کرده بودند ، تا حد زيادی آشفته و نگران شده بودند . موضع آقای باهنر باعث شد، قدری عميق تر به موضوع بينديشم . در نهايت پاسخی برای سوال دوستم پيدا نکردم بلکه متوجه شدم حق با آقای باهنر و همفکران ايشان است.
وقتی فرد و جناحی نه دغدغه تاييد و رد صلاحيت را دارد و نه از يکپارچگی ناظران و مجريان در انتخابات آتی ضرر می کند و نه مشکل رسانه ای دارد و قيمت نفت هم که بالا رفته و در آمد فراوان ايجاد کرده تا به هر نحو ممکن صرف بی کفايتی های مديريتی شود و فعلا هم که چرخ می چرخد و اگر هم نچرخيد، به ايشان و جناح حاکم در دولت و مجلس مربوط نيست، بلکه بطور قطع و يقين توطئه استکبار جهانی در کار است و ... واقعا" چرا ايشان از تاکيد رئيس مجلس خبرگان بر انتخابات آزاد گله مند نباشد؟ چرا شورای نگهبان از قدرت قانونی خود بهره لازم را نگيرد؟
مگر حاکميت يک پارچه برای کشورضرر داشته است ؟
مگر ايران و آينده آن هم مهم است؟
اگر ايران و سرنوشت آن هم مهم است ، فقط و فقط برای اين است که ما حاکم باشيم و اگر حاکم نباشيم ، ايران می خواهد باشد و می خواهد نباشد .


چی دارد؟
احمدشيرزاد

احمد توكلی گفته است: "كشتی اقتصاد دولت قطب نما ندارد".
قبلا آقای احمدی نژاد خودش گفته بود: "قطار هسته ای ما ترمز و دنده عقب ندارد".
بر همين سياق بنده نيز قصارات زير را می فرمايم:
- آمبولانس دولت فقط آژير و چراغ گردان دارد. اما ضمن حركت دور خودش می چرخد.
- موتور سيكلت دولت كلاه ايمنی ندارد. يا پليس می گيردش يا از مغز راحت می شود.
- تراكتور دولت گاوآهن ندارد. توی مزرعه كه راه برود زمين سفت تر می شود.
- ليفت تراك دولت بالابر ندارد. كف انبار الكی می چرخد.
- هلی كوپتر دولت ملخ ندارد. روی زمين مثل سورتمه راه می رود، البته به شرط آنكه بكسل شود.
- پيكان دولت كاربراتور ندارد، سمند دولت انژكتور. بنزين را می خورد اما موتور را راه نمي
اندازد.
- زانتيای دولت ا-بی-اس و ايربگ ندارد. منت الكی است روی سر آدم. آخر و عاقبتش هم ضربه
مغزی است.
- قايق دولت پارو ندارد. دنبال آب می رود.
- ويلچر دولت چرخ جلو ندارد. تكان بخورد كله پا می شود.
- گاری دولت اسب ندارد. فقط به درد سرازيری می خورد كه خودش برود پايين.
- موتور سه چرخه خدمت رسانی دولت اتاقك بار ندارد. فقط خودش را می برد.
- فرقون تبليغات دولت بلبرينگ چرخ ندارد. چند تا آجر كه ببرد صدای جيرجيرش محله را بر مي دارد.
در عوض اينها تا دلتان بخواهد دستگاه حمل و نقل دولت شاگرد شوفر بی تصديق دارد.


روياروئی
ايران و امريکا
ناگزير است؟
داريوش سجادی

داریوش سجادی روزنامه نگار ایرانی که چند سالی است در امریکا مقیم شده و مواضعی متلون میان بیت رهبری و دفاتر ریاست جمهوری( از دوره هاشمی و خاتمی تا احمدی نژاد) داشته و دارد، مقاله مشروحی در باره رویاروئی ایران و امریکا نوشته و خبرگزاری انتخاب منتشر کرده است. دراین مقاله به شیوه مطبوعات امریکائی برخی ارزیابی های مفصل در باره یارگیری های سیاسی در حاکمیت، برکناری های و برگماری ها و... ارائه شده است که بنظر ما، لطمه ایست به بخش اصلی مقاله وی. یعنی خطر رویاروئی ایران و امریکا. آن بخش های مورد اشاره را از مقاله وی حذف کرده ایم تا ذهن خواننده روی نکات محوری متمرکز شود. خلاصه این مقاله مشروح را می خوانید.


به کجا
می رويم؟
محمد جواد کاشی

اما ترس من از اينکه ماجرای ما با آمريکا به يک جنگ منتهی شود، چندان شديد و فراگير و فلج کننده است که قدرت تامل و نوشتن و تمرکز بر امور را از دست داده‌ام. شدت ترس من تنها به اين جهت است که به هيچ روی مساله را فهم نمی‌کنم. نمی‌دانم به کدام سو می‌رويم. در مقابل چه چيز، برای تحصيل چه چيز مقاومت می‌کنيم. و اصلاً اين کارهايی که می‌کنيم مصداق مقاومت است يا نه.
احساس می‌کنم سوار اتوبوسی شده‌ايم و راننده به سمت دره‌ای مخوف در حرکت است. مجاز نيستيم مسافران را از نگرانی خود نسبت به احتمال سقوط در دره مطلع کنيم.
قطع نامه تصويب می‌کنند، رئيس جمهور لبخند می‌زند و غربی‌ها را به واسطه تصويب اين ورق پاره‌های احمقانه تمسخر می‌کند. تحريم می‌کنند، قهقهه سر می‌دهند و اعلام می‌کنند هيچ توفيقی حاصل نشده است، بلکه وضع و اوضاع ما در نتيجه تحريم‌ها روز به روز بهتر می‌شود.
ما ظاهراً بايد نتيجه بگيريم که غربی‌ها صغيرند و هر روز ناخواسته به خود آسيب می‌زنند، و زمينه را برای بهتر شدن وضعيت ما فراهم می‌کنند. به تبليغات رسمی کشور دل ببندی، تعجب نمی‌کنی اگر امروز و فردا، کشورهای غربی از مسئولان ما بخواهند کمک‌های کارشناسی برای مديريت مطلوب جهان به آنها بفروشند.
مطمئن هستم اگر فردا بمب‌های آمريکايی، مراکز نظامی و اقتصادی کشور را هدف بگيرد، اخبار 30ر8 مسئولان کشور را نشان خواهد داد در حاليکه از خنده روده بر شده‌اند و از اين همه بلاهت آمريکايی‌ها قادر به کنترل خنده خود نيستند. شايد هم با چهره‌های اندوهناک، به ديدار اجساد کشته شدگان بروند و در مصاحبه تلويزيونی ازآنها به منزله سند جنايت آمريکا، سخن بگويند.
من يک شهروند ايرانی‌ام. علوم سياسی هم خوانده‌ام. نزديک به يک دهه است در اين زمينه تدريس هم می‌کنم. کم و بيش طی سه دهه پس ازانقلاب، تجربه سياسی دارم. اما به هيچ وجه قادر به فهم و تفسير رفتار مسئولان کشور نيستم. احساس ترس شديد از افق آينده کشور می‌کنم. اما از هيچ‌کس توضيح قانع کننده‌ای نمی‌شنوم.
از اين که در مقابل خطری که نزديک شدن آن را به جد احساس می‌کنم، بايد سکوت کنم، عميقاً احساس خيانت می‌کنم. گاه آرزو می‌کنم کاش دستمان به جايی بند بود و به جای اعتراض التماس می‌کرديم و فرياد می‌زديم که دوستان ما غلط کرديم که دمکراسی خواستيم. غلط می‌کنيم که از حقوق بشر دفاع کنيم. شما لطف کنيد اتوبوس را به دره پرتاب نکنيد ما هم قول می‌دهيم اعتراضی به سمت و سوی حرکت اتوبوس نکنيم.(خلاصه شده، از ادوار نيوز)


خاتمی
می آيد؟
نمی آيد!

آفتاب- تاج زاده: فشار زيادی از سوی قشرهای مختلف به آقای خاتمی وارد می‌شود برای اينکه ايشان نامزدی انتخابات مجلس هشتم را بپذيرد.
دانشگاهيان، صنعتگران، هنرمندان، فرهنگيان، زنان،‌احزاب، سياسيون و قشرهای مختلفی که به آقای خاتمی دسترسی پيدا می‌کنند به صورت مکتوب يا حضوری خواهان اين هستند که خاتمی در انتخابات مجلس هشتم نامزد شود.
استدلال تمامی اين گروه‌ها اين است که کشور در شرايط ويژه قرار دارد و مخاطرات بسياری ايران را تهديد می‌کند و مجلس هم شأن خود را متاسفانه از دست داده است. بنابراين اگر خاتمی در انتخابات نامزد شود، مجلس در راس امور قرار می‌گيرد، مشارکت مردم گسترده‌تر می‌شود، و ساير چهره های ملی نيز برای نامزدی مجلس ترغيب می‌شوند و به اين ترتيب مجلسی مقتدر تشکيل می‌شود، کشور نجات پيدا می‌کند و زمينه برای اصلاح‌ سياست‌ها فراهم می‌شود.
بر اين اساس اين فشارها روزمره است و بسياری از گروه‌ها و احزاب چنين درخواستی را دارند منتهی آقای خاتمی حاضر نشده در انتخابات مجلس هشتم نامزد شود اما به دليل همين شرايط ويژه و مخاطره‌آميز پذيرفته‌ است در انتخابات حضور فعال داشته باشد.
آقای خاتمی پذيرفته‌ است که از همه نيروهای معتقد به ايرانی آباد، آزاد و سربلند در انتخابات حمايت کند به ويژه اصلاح‌طلبان که شايد به اين ترتيب مجلس مقتدری تشکيل شود و راه نجات برای کشور فراهم شود.


همراه شويم
وقتش رسيده!
از يک مقاله دريافتی

 سر ناسازگاری حکومت با حقوق بشر و جامعه مدنی و دمکراسی، پايه های" تئوريکی" دارد، که در اتاق ها و ستادهای راهبری تدوين شده است.
انبوهی از آقازاده های سياسی و امنيتی پشت درهای بسته می نشينند و برای پايمال ساختن حقوق اوليه مردم تئوری و دکترين تدوين می کنند و بدست ارگان ها و مقامات امنيتی می دهند تا اجرا کنند. حاصل آن، فاجعه کنونی است که ساختار فرهنگی و اجتماعی و سياسی و امنيتی کشور را فرا گرفته است.

اين تئوری سازان معيار های جهانی حقوق بشر و جامعه مدنی و دمکراتيک را قبول ندارند و استخراج هائی از "قرآن" و حديث و تاريخ اسلام بيرون کشيده و روی ميز می گذارند تا مطابق آن با مردم برخورد شود. توهم می پرورانند و تصميم می سازند. ديکتاتوری را می ستايند و باده قدرت را تا حد سرمستی به گلوی مراکز و نهادهای قدرت می ريزند.
برخورد با دانشجويان؛ اصناف؛ حقوق زنان، کارگران، زنان، جوانان، معلمان، پرستاران و... از بين بردن آثار و ثروت فرهنگی و باستانی کشور، بازنشسته و اخراج اساتيد دانشگاهها و ....؛ از طريق بازوهای اجرايی شورای امنيت ملی و شورای فرهنگ عمومی و شورای امنيت عمومی راهبردی می شود. اين قلع و قمع حتی گريبان نظاميان، سپاهيان و بسيجيان و خانواده شهدا و جانبازان هم می شود، البته اگر بر خاک نيفتند و بوسه بر جای پای قدرت نزنند.

می گويند کاروانی از تجار و بازرگانان که قريب به هزار( 1000) نفر بودند همراه با شترهای خود که کالاهای قيمتی آنها را حمل ميکرد با شبيخون ده نفر(10) راهزن روبرو شدند ؛ کاروان غارت و هر هزار نفر آنها سخت کتک خوردند و دست از پا درازتر به شهر رسيدند. گشنه و تشنه!
مردم شهر با نگاهی متعجب از آنها پرسيدند چه بر سرتان آمد؟ گفتند ده 10 سارق به ما حمله کردند و اين بلا را برسر ما آورده اند. شخصی از ميان مردم به صدا در آمد و گفت: شما که هزار تن بوديد. رندی از کاروانيان پاسخ داد ما هزارنفر بوديم تنها؛ آنها ده 10 نفر بودند همراه!
وقت آن نرسيده که ما هزار نفر نيز همراه شويم؟ و عنان خويش از کف آن 10 تن راهبری در آوريم؟


درحاشیه یک میلیون امضاء

پشت جلد امنیت ملی

هدی امینیان

گلویم خشک شده بود، از بس که حرف زده بودم. اما شیرهای آب را بسته بودند. دو ساعت بود که می گشتیم، در کوچه پس کوچه ها، در پارک ها، حوالی ظهر بود در ماه رمضان، وارد پارکی شدیم. از دور دیدیمشان. روی چمن ها نشسته بودند، درست وسط پارک.  روی زیر اندازی، با بار و بنه ای دورشان. دو مرد و یک دختر. فکر کردیم شهرستانی اند و دارند غذا می خورند یا استراحت می کنند. به طرفشان که می رفتیم یکی از مردها از آنها جدا شد و به سمت دیگر پارک رفت. نزدیک شده بودیم. خشکم زد. عرق سردی بر تنم نشست. یخ کردم. شهرستانی نبودند. استراحت نمی کردند. داشتند خماریشان را نئشگی دوباره می دادند. درست وسط پارک، یک فضای عمومی. مرد که بسیار مسن تر از دختر بود چیزی شبیه تریاک به سر سوزن زده بود و گرمش می کرد. لوله باریکی هم دستش بود و در لای انگشتان دست دیگرش سیگاری روشن. از کنارشان که رد شدیم بی اراده سرم چرخید. دخترک نگاهم کرد. دختری شاید بیست ساله با موی رنگ کرده و صورتی رنگ پریده و پریشان، شاید از دردهای روزگار.

دور شدیم. هر دو مبهوت و وارفته. ما می خواستیم از حقوقمان، از حق و حقوق او برایش بگوییم ولی با افیون و خماری چه می شود گفت؟!

سوالهای بسیاری در ذهنم می پیچید و می پیچید و فرو می رفت، چون گردابی بی پایان. و تنم درد می کشید. دور پارک چرخی زدیم و از دیگرانی که آنجا بودند امضا گرفتیم. نتوانستیم برویم. پشت آنها، دورتر روی یک صندلی نشستیم و مشغول تماشایشان شدیم. مرد دود را فرو می داد و دختر کاپشن را روی دوش او می انداخت. مرد دود را فرو می داد و دختر چهره تکیده خود را در آینه بزک می کرد.

توان نشستن هم نبود، راه افتادیم و دوباره از جلویشان رد شدیم. مرد تکه دیگری از ماده قهوه ای رنگ به سنجاق زده را گرم می کرد و دختر ساعت به مچ دست او می بست. از کنارشان با عجله گذشتیم. کمی که دور شدیم باز نگاهم به عقب برگشت. دخترک برگشته بود و به دور شدن ما نگاه می کرد. بغض راه گلویم را گرفت. چشمانم نمدار شد، رفتیم. اما چشمان دخترک در من ماند.

چهار راهی جلوتر سربازان از کنارمان گذشتند تا به خاطر تار مویی شاید بر سر زنان و دختران هجوم بیاورند، به جرم به خطر انداختن امنیت جامعه.

گلویم خشک شده بود اما همه شیرهای آب را بسته بودند. در ماه رمضان. در تهران.