نماز جمعه هاشمی رفسنجانی
نگرانی از حمله نظامی
و نتايج هولناک آن درمنطقه


 


سنی ستيزی حکومتی
در سيستان وبلوچستان

مدرسه اسلام آباد زابل درمحاصره

       پیک هفته 98  -------- 12 آبان 1386 3 نوامبر 2007

  infos@peiknet.com  

اخبار هفته

 شيرين عبادی
نه حمله و نه تحريم
مردم ما با هردو مخالف اند

 کنگره  مجاهدين انقلاب
کارنامه دولتی يکدستی که
از مشروطه تا حالا نداشتیم

وزير دفاع :

رئيس جمهور توصيه کرده
مردم بايد تفريح هوائی کنند!


مصاحبه در ايتاليا
اشاره غيرمستقيم لار
يجانی به کنار رفتن احمدی نژاد

 دنيا بدنبال بهانه است
تاايران به قربانگاه برود؟

وحشت از جنگ
چين، روسيه، هند مواضع واحد جهانی اتخاذ می کنند

جدال پيش انتخاباتی
مجلس خبرگان آماده کنترل شورا
ی‌ نگهبان می‌شود؟

مجلس در"ته" امور

 و عملا منحله است!


آغاز مانورهای دفاعی
تمرين مقابله با بمباران و سرکوب اغتشاش محلات

دکتر ابراهيم يزدی
فکر می کنند از شاه زرنگ ترند

 محمدرضا خاتمی:
کشور در سرا
شيبی است
مجلسی
 برای نجات lمیخواهیم

حکومت اجاق را خاموش می کند و يا خود هيزم می گذارد ؟
انفجار ايران از داخل
هيزم زيراين اجاق می‌گذارند

نماز جمعه اهل سنت در زاهدان
يک چهارم ايرانی ها سنی اند
و زير فشار قوانين حکومتی شيعه

احضار و محاکمه زنان، کارگران، دانشجويان، وکلا، معلمان، روحانيان
طومار براندازان روز به روز بلند ترمیشود

تحصن دانشجويان محروم شده از تحصيل
انقلاب فرهنگی دوم
با تاكتيك گام به گام و با چراغ خاموش

تاريخ را بخوانيم و بياموزيم
گريبان چه کسی را در گلستان و ترکمانچای بعدی بايد گرفت؟
مصطفی تاج‌زاده

مجمع تشخيص مصلحت تصويب کرد
ايران آماده دفاع در برابر سلاح های اتمی می شود!

نماينده رهبر در سپاه
مقام معظم رهبری
مجلس ودولتی تابع میخواهند

رئيس جمهور در  ورامين
می گويند:
ازمسير صلح‌آميز خارج ميشويد
می گوئيم:
همه چيز ممکن است!

براندازی به رنگ خونی که از کارگران در شيشه کرده اند
 ابراهيم مددی
به دست های پينه بسته بوسه نزدند، دست بند زدند

دست رد هندوستان و در انتظار دست رد پاکستان
خط لوله صلح از ميدان سياست جنگی نمی گذرد!

روزنامه کيهان
تاسيسات پنهان اتمی
داريم، اما کسی خبر ندارد!

امريکا نمی داند تا توليد بمب اتم چقدر فاصله داريم

بيانيه کانون نويسندگان ايران
سال تحصيلی جديد
بادروغ، و سرکوب ومحروميت

 تحريف تاريخ  آغاز شد


خاتمی:
سپاه در ليست تروريسم
يعنی در معرض تهديد هستيم!


ساندی تايمز:
"کيش و مات" نام ستاد طرح حمله به ايران

اين طرح ها، با اين جزئيات
اگر واقعيت باشد، هولناک بود

ارگان حزب‌الله ايران:
در هر دوره ای به جنگی بزرگ نياز داريم!


امريکا برای تجاوز

به "فی جی"

ما را گذاشته "سرکار"


سقوط تيراژ کيهان
آگهی تبليغاتی شريعتمداری، در روزنامه نيويورک تايمز

سپاه پاسداران
قدرتی که روحانيت
زیر سايه آن به نفس تنگی افتاده
افسانه نگاهی

جدال در پناه سانسور خبرها
آنچه در انتخاب رئيس جديد

 برای مجلس خبرگان گذشت
عصر نو


سردارهرندی، حرفهای

سردارافشار را کامل کرد
زمزمه اعلام انحلال
چند حزب وسازمان سياسی


حاکميت يکدست شد

 نظام چند دست باقی ماند
عباس عبدی


دو نامه از احمد قابل:
مخالفان سياست های رهبر

از ايران بايد خارج شوند؟


پشت پرده
قتل عام 67 چه گذشت؟
فرشاد ابراهيمي

انتخابات

در چنگال نظامی ها
ماشاءالله عباس زاده


 

وزير خارجه عربستان با طرح ايجاد کنسرسيوم غنی سازی وارد لندن شد و همزمان با اين سفر اجلاس حکام اتمی تشکيل شد!
طرح
"خلع اتمی ايران"
توسط عربستان ارائه شد!
وزير خارجه عربستان در لندن مدعی شد که رهبران جمهوری اسلامی نيز سرگرم بررسی اين طرح اند. اگر نتيجه اين بررسی قبول اين طرح باشد، عملا سياست اتمی ديگری در جمهوری اسلامی آغاز خواهد شد که نفی کننده تمام تبليغات دولت کنونی در باره فعاليت های اتمی ايران است و زمان خاتمه يافتن هياهوها و جنجال سازی های دولت احمدی نژاد که بزرگترين بغرنجی های سياست خارجی و خطر بين المللی را برای ايران بوجود آورد فرا می رسد. سياست نوين اتمی بايد دردستور کار نظام قرار گيرد. سياستی که ديگر نيازمند دولت نظامی و مانورهای سپاه و نمايش های موشکی نيست.


برای اعلام دردهای خود
کارگران خشمگين عسلويه
اتوبوس احمد
ی نژاد را محاصره کردند

وزير دفاع جمهوری اسلامی
وزارت دفاع درتمام عرصه های
ا
منيتی، اقتصادی و سياسی فعاليت دارد

بازرسان و مذاکره کنندگان ايران از هم جدا شدند
پايان فرصت پاسخگوئی
و آغاز تهيه گزارش ا
تمی

لوموند و خبرگزاری فرانسه
فرانسه مدعی اطلاع ويژه از
فعاليت نظامی- اتمی ايران است

نامه فراکسيون کردهای مجلس
مخالفت کردهای ايران
با حمله ترکيه به کردستان عراق

پرسش و پاسخ های خواندی احمدی توکلی در خراسان
4 شرط امريکا برای مذاکره
مورد قبول حاکميت نيست!


تاخير جايز نيست
گره فرو بسته کار ايران
بدست خاتمی باز می شود
سيامک جوان

معاون وزارت خارجه امريکا
 قبول توقف غنی سازی
يگانه راه حل ايران است

تخريب مسجد اهل سنت در بجنورد

مسجد اهل سنت منطقه جواديه بجنورد روز 3شنبه توسط عوامل دولتی تخريب شد. عمليات تخريب از ساعت 22شب تا6 صبح درحالی ادامه يافت که نيروهای امنيتی منطقه را زير پوشش گرفته و راه های ارتباطی به منطقه را به روی اتومبيل ها بسته بودند.


فصل های کمی افشاگرانه
 يک مصاحبه خبری  سانسور شده

چاره‌ای برای خواب‌های آشفته روحانيت
فرماندهی جانشين در بسيج
به روحانيت واگذار شد


پخش پوسترهای خمينی- خامنه ای- هسته اتم
سيمای جمهوری اسلامی
مردم را آماده حمله می‌کند


آخرين سئوالات در آخرين هفته‌ها
آغاز هفته های پايانی
مهلت دو ماهه اتمی به ايران
همرمان با مذاکرات بازرسان انرژی اتمی  در تهران، البرادعی گفت:
 حمله به ايران يعنی آغاز يک حريق جهانی

گزارش دريافتی
آينده ايران
نگرانی‌های ملی مذهبی‌ها

معامله سياسی ترکيه و امريکا
بر سر ايران، هفته آينده شروع می شود

کردستان با ترکيه جنگ ندارد
اجلاس مشترک اتحاديه ميهنی
و حزب دمکرات کردستان عراق

انتخابات- خطرات خارجی
نگرانی های ملی اوج می گيرد

ابطحی

تراژدی وقتی تکرار ميشود، به طنز می ماند
باکتری سرخ، با تبليغ
"جنگ مسلحانه" در ميان دانشجويان
سيامک زند

اعلام خواست مصباح یزدی از دهان شاگردش در تبریز
انجمن حجتیه را احیاء و تقویت کنید!

سرمقاله راه توده
رشد انفجار سياسی، در دل
آرامش ظاهری حاکميت يکدست


رسما اعلام شد
ايران رکورد جهانی
مصرف ترياك را شکست!


دستور از بالا به دولت:
آماده روزهای سياه شويد!


گزارش دوم:
دستور به شرکت های وابسته به سپاه:
با وام دولتی
هرچه را می توانيد وارد کنيد!


مصاحبه راديوئی ناصر زرافشان از ايران
کميته ضد جنگ را
ميخواهيم در ايران تشکيل دهيم


اين اطلاعات از زابل دراختيار ما قرار گرفته:
حمله افراد مسلح
به مدرسه علوم دينی اهل سنت زابل

شنبه شب (ساعت 12) افراد مسلح به مدرسه علوم دينی اسلام آباد زابل حمله کرده و استادان و طلاب اين مدرسه را زندانی کردند. آنان همچنين به سوی يکی ار طلاب تير اندازی کردند که البته آسيبی به وی نرسيد. صبح امروز(يکشنبه) نيروی انتظامی در محل حاضر شد، اما هيچ اقدامی برای برخورد با افراد مسلح نکرد. تا کنون عليرقم حضور علما و طوايف در محل حادثه، اين مدرسه همچنين در محاصره افراد مسلح است . حمله کنندگان به سرکردگی فردی بنام مولوی عبدالله حسن زهی يکی از روحانيون وابسته به دفتر رهبری هستند و اسلحه های آنان متعلق به سپاه می باشد.


مصاحبه مسعود بارزانی با تلويزيون الجزيره
پاسخ به اتحاد ج. اسلامی و دولت ترکيه عليه کردها

در دام سياست موذيانه
جنگ ميان کردها نخواهيم افتاد

پشت درخواست تحويل کردهای ترکيه، سياست آغاز جنگ ميان کردها
 در کردستان عراق پنهان است!


فعالان جنبش برابری حقوق زنان و مردان در دادگاه
برابری خواهی
يعنی بازی زنانه با امنيت ملی!

پدافند غير عامل (دفاع غير نظامی)
تشنج در مجلس بر سر
بحرانی بودن يا نبودن شرايط کشور

گچساران
گذشته را فراموش کنيد
امروز آن را بايد ببينيد!
داش کل


محمد خاتمی:
نماينده ويژه خدا نداريم
حکومت بايد به اراده مردم باشد

پيش بينی دو سناتور سابق امريکا
مقدمه چينی برای حمله
 به ايران انکار نا پذير است

رد پيام پوتين در تهران و انتخاب گزينه جنگ
برای حمله به ايران
امريکا، روسيه را گروگان گرفته
سخنان وزير دفاع، تفسير مهم ترين روزنامه مسکو در باره انتخاب
 گزينه روياروئی با امريکا از سوی ايران را تائيد می کند!

چايکاران تلخ کام شمال- شکر کاران جان به لب جنوب
هزاران کارگر چای و شکر درانتظار بيکاری و فقر

موشک های ايران کدام کشورهای منطقه را هدف گرفته؟

تاج زاده در سخنرانی کنگره جبهه مشارکت:
با هنرمندی احمدی نژاد، ايران با تهديد جنگی روبرو شده

زدوبندهای بزرگ منطقه ای با امريکا برای تدارک حمله نظامی به ايران
خوشحالی کودکانه حاکميت از حمله نظامی ترکيه به کردها
سيامک جوان


انجمن دفاع از آزادی مطبوعات
تيراژ روزنامه ها بيش از دو سوم سقوط کرده


ملی، ملت، صادرات و سپه
چهار بانک مهم ايران در حصار تحريم های امريکا


گزارش محسن ميردامادی به دهمين کنگره جبهه مشارکت
قدرت حق ندارد
اقدامات خطير خارجی را به کشور تحميل کند!
حتی اگر کشور به مدرن‌ترين امكانات دفاع هم مجهز شود و برای جذب دوست در سطح جهان از منافع ملی كشور هم بگذرد، در شرايط غير دمکراتيک صلح و امنيت بدست نخواهد آمد
اين وضع قابل دوام نيست
چشم انداز کشور نگران کننده است

آنها كه به هر قيمتی حاكميت يگانه غير دموكراتيك را بر كشور تحميل می‌كنند و آنها كه به بهانه‌های مختلف خانه‌نشينی و انزاوا را به اميد تحول، پس از ناكامی بزرگ و خيزش‌های اجتماعی اختيار می‌كنند، گامی در جهت منافع و مصالح ملی بر نمی‌دارند. حاصل اين دو شيوه عقب‌گرد كشور در همه عرصه‌ها خواهد بود، عقب گردی كه جبران آن به آسانی و از عهده هيچ نيروی ديگر بر نخواهد آمد. عليرغم شعارها و وعده های فراوان و برخورداری دولت نهم از امكان همسويی رسانه ملی و انبوه رسانه‌های همراه ديگر و متهم کردن دولت های گذشته، امروز جامعه ما با بحران‌های فرهنگی و اجتماعی فراوان رو بروست و سير روزافزون اعتياد، قتل و جنايت، فحشا و فساد و حتی فسادهای اداری و دولتی و سوء استفاده‌های اقتصادی و مالی با شدت ادامه دارد. حتی اقدامات كور تروريستی پس از سال‌های طولانی توقف مجدداً امكان ظهور و بروز يافته‌اند.

 در سه سال گذشته بيشترين شعارهای سياسی تشنج‌زا را در عرصه داخلی و خارجی سر داده شد و بيشترين فعاليت‌ دولت معطوف به كنترل و محدود كردن فعالين سياسی داخلی و سانسور گسترده و همه جانبه‌ای اطلاع‌رسانی، مطبوعات، كتاب، فيلم و موسيقی شد. بسته شدن دروازه‌های كشور به روی دانش و فن‌آوری، سرمايه، تجربه و مديريت و از همه مهمتر تنظيم روابط خارجی كشور بر اساس تقابل و رو در رويی به جای تعامل و گفتگوی سازنده، اين دغدغه را در دل همه دوستداران ايران ايجاد كرده است كه در دنيای كمبود فرصت‌ها آيا مجالی برای جبران اين همه ضرر و زيان فراهم خواهد شد؟ آيا ما مجاز هستيم منافع ملی كشور را با بهانه‌های مختلف قربانی اموری كنيم كه در اولويت سياست خارجی ما نبوده و نيستند؟ ترديدی در غاصب بودن، متجاوز بودن و غير مشروع بودن رژيم صهيونيستی نيست، اما برای ما ترديدی هم نيست كه حفظ منافع ملت ايران بر هر اقدام ديگری ارجح است. ما مجاز نيستيم به خاطر آرمان‌های سياسی خود به كاری دست بزنيم كه حال و آينده ملت ايران را به تاريكی سوق دهد. از ماجراجويی و قهرمان بازی دست بردارند و به واقع خدمتگزار مردم باشند و قبل از اينكه به فكر توصيه و ارائه رهنمود به ساير ملت‌ها و رهبران جهان‌ باشند در سياست‌های نادرست در قبال مردم كشور خود تجديد نظر كنند. از همه كسانی كه ايران برای آن‌ها در درجه اول اهميت قرار دارد درخواست می‌كنيم با درك شرايط تاريخی و حساس كشور، تمام تلاش خود را برای وحدت ملی، رفع تهديدات داخلی و خارجی و نجات كشور از بحران‌های پيش‌رو به كار گيرند.

حاشيه دهمين کنگره مشارکت

دو ديدگاه: گزارش ميردامادی در کنگره مشارکت
سخنرانی فرمانده سپاه در همايش بسيج
برخلاف دولت قبلي
(خاتمی)
دولت فعلی با بسيج و سپاه است

لاريجانی:
"من در خودم مشکل شخصی نمی بينم"
پيک نت:
پيدا کنيد آن را که مشکل شخصی دارد!

مصاحبه کيهان با احمدی نژاد
کيهان: شرايط چگونه است؟ احمدی نژاد: من حالم خوبه!

کانون نويسندگان ايران، آنچه را همه شاهدند تائيد می کند!

اعلاميه جبهه متحد کرد
عليه حمله ارتش ترکيه به کردستان عراق

نامه به دبيرکل سازمان ملل
در ايران دادرسی نيست، به داد آنها برسيد!
فرياد دانشجويان ايران برای استمداد بين المللی

هيات نظامی امريكا در جمهوری آذربايجان
توافق برسر کمک به جمهوری آذربايجان هنگام وقوع تحولات!


ادعانامه تلخ تر از زهر تاج زاده
جام تلخ واقعيات را، رهبر و دولت او بايد سر بکشند

در يک پرونده سازی امنيتی- قضائی، نشريه "شما" ارگان جمعيت تازه حزب شده موتلفه اسلامی مقاله ای عليه مصطفی تاج زاده منتشر کرده است. تاج زاده پاسخی به اين مقاله نوشته و خواهان انتشار آن در همان نشريه شده که مطابق معمول موتلفه اسلامی از انتشار پاسخ تاج زاده طفره رفته است. متن پاسخ تاج زاده روز گذشته روی اينترنت قرار گرفت. آنچه دراين پاسخ طرح شده، نه پاسخی به موتلفه اسلامی، که ادعانامه ايست، به حق، فراتر از موتلفه اسلامی. اين پاسخ ادعانامه ايست عليه احمد جنتی، دولت ماجرا جوی احمدی نژاد و صد البته رهبر جمهوری اسلامی که آنچه درجمهوری اسلامی می گذرد در "يد" اوست. يکسال پس از سرنگونی رژيم شاه، بسياری از طرفداران و کاربدستان آن رژيم و منتقدان شاه که پس از انقلاب سکان رهبری جمهوری اسلامی را بدست گرفتند، بالاتفاق معتقد بودند، شاه پس از کودتای 28 مرداد دو باره برای نجات تاج و تخت خود تاخير کرد و بار سوم ديگر فرصتی برای جبران اين تاخير ها نداشت. يکبار در آغاز دهه 1340 و درجريان مقابله با علی امينی و اصلاحاتی که او شروع کرده بود، بار ديگر پس از انتشار اولين نامه علی اصغر حاج سيدجوادی به هويدا و سپس رئيس دفتر شاه، که اگر خودباوری و به صف شدن ژنرال های ارتش در برابر شاه نبود، بايد همان موقع و سريع دست به تغييرات می زد و امثال سيد جوادی و بازرگان و ديگران را به ميدان حکومت آورده و دست و پای اعضای دربار را جمع می کرد. بار سوم که ديگر فرصتی نبود، سال انقلاب 57 است. سالی که حتی به علی امينی التماس می کرد چاره ای بيانديشد و به ميدان بيايد و او سياس تر از آن بود که نداند کار از کار گذشته است.

پاسخ تاج زاده به موتلفه اسلامی به نامه ابتدای سال 1356 سيد جوادی به هويدا می ماند. سيدجوادی به هويدا نوشت تا شاه بخواند و بنظر ما تاج زاده نيز به موتلفه نوشته که رهبر بخواند و بيانديشد. خودخواهی و توهم قدرت و ذوق موشکی و اتمی به او اين فرصت را خواهد داد؟ آينده نشان ميدهد.

نامه تاج زاده را، فارغ از مقدمه و موخره اش بخوانيد:


هرتجمعی ممنوع می شود
حکم تعطيل کافه کتاب ها صادر شد

گزارشی از دانشگاه پلی تکنيک
گل را حبس می کنيد،
با عطر آن در فضا چه می کنيد؟


رهبران ايران از بيان نگرانی متحدان خود راضی نيستند
متحدان منطقه ای نگران حمله به ايران اند
حادثه غير منتظرهای در خاورميانه حمله به ايران را جلو خواهد انداخت؟
احمد زيدآبادي


در جلسه هيات دولت
صرفه جوئی جنگی در دستور کار دولت قرارگرفت

محمد رضا خاتمی:
اصلاح طلب "تند رو" نداريم، تندروها اين کسان هستند:
1- آنها که قتل زنجيره ای کردند
2- آنها که به کو
ی دانشگاه حمله کردند
3- آنها که به ضديت با حقوق مردم مشهورند
4- آنها که 180 ميليارد درآمد را 18 ميليارد اعلام
می کنند


من، سردار محصولی ميلياردر پنهان نيستم، مشاور احمدی نژادم!

نامه باقی به رئيس قوه قضائيه
اين نامه نيست،
دادنامه يک ملت زير فشار امنيتی است!


فرمانده موشکی سپاه پاسداران:
سپاه آماده جنگ موشکی شده!


رئيس انستيتو خاورنزديک در مسکو:
اگر سياست درايران تغيير نکند بايد درانتظار حمله امريکا بود!

مردم را با اوهام مذهبی  بيمار روانی می کنند!
سيامک زند

سرپرست دفتر سلامت روانی اجتماعی
از هر 100 ايرانی سالانه 6 نفر خودکشی می کنند
20 درصد ايرانی ها به نوعی دچار اختلالات روانی شده اند


چهاردهمین فستیوال تئاتر ایرانی

حساب بانکی

AKHP

DEUTSCHE BANK

BIC: DEUTDEDBBER

IBAN. DE 31100700240459374500

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany

 

 

    

 

 
 
 

تماس با ما - اشتراك پيك

دیدگاه ها

به کجا
می رويم؟
محمد جواد کاشی

اما ترس من از اينکه ماجرای ما با آمريکا به يک جنگ منتهی شود، چندان شديد و فراگير و فلج کننده است که قدرت تامل و نوشتن و تمرکز بر امور را از دست داده‌ام. شدت ترس من تنها به اين جهت است که به هيچ روی مساله را فهم نمی‌کنم. نمی‌دانم به کدام سو می‌رويم. در مقابل چه چيز، برای تحصيل چه چيز مقاومت می‌کنيم. و اصلاً اين کارهايی که می‌کنيم مصداق مقاومت است يا نه.
احساس می‌کنم سوار اتوبوسی شده‌ايم و راننده به سمت دره‌ای مخوف در حرکت است. مجاز نيستيم مسافران را از نگرانی خود نسبت به احتمال سقوط در دره مطلع کنيم.
قطع نامه تصويب می‌کنند، رئيس جمهور لبخند می‌زند و غربی‌ها را به واسطه تصويب اين ورق پاره‌های احمقانه تمسخر می‌کند. تحريم می‌کنند، قهقهه سر می‌دهند و اعلام می‌کنند هيچ توفيقی حاصل نشده است، بلکه وضع و اوضاع ما در نتيجه تحريم‌ها روز به روز بهتر می‌شود.
ما ظاهراً بايد نتيجه بگيريم که غربی‌ها صغيرند و هر روز ناخواسته به خود آسيب می‌زنند، و زمينه را برای بهتر شدن وضعيت ما فراهم می‌کنند. به تبليغات رسمی کشور دل ببندی، تعجب نمی‌کنی اگر امروز و فردا، کشورهای غربی از مسئولان ما بخواهند کمک‌های کارشناسی برای مديريت مطلوب جهان به آنها بفروشند.
مطمئن هستم اگر فردا بمب‌های آمريکايی، مراکز نظامی و اقتصادی کشور را هدف بگيرد، اخبار 30ر8 مسئولان کشور را نشان خواهد داد در حاليکه از خنده روده بر شده‌اند و از اين همه بلاهت آمريکايی‌ها قادر به کنترل خنده خود نيستند. شايد هم با چهره‌های اندوهناک، به ديدار اجساد کشته شدگان بروند و در مصاحبه تلويزيونی ازآنها به منزله سند جنايت آمريکا، سخن بگويند.
من يک شهروند ايرانی‌ام. علوم سياسی هم خوانده‌ام. نزديک به يک دهه است در اين زمينه تدريس هم می‌کنم. کم و بيش طی سه دهه پس ازانقلاب، تجربه سياسی دارم. اما به هيچ وجه قادر به فهم و تفسير رفتار مسئولان کشور نيستم. احساس ترس شديد از افق آينده کشور می‌کنم. اما از هيچ‌کس توضيح قانع کننده‌ای نمی‌شنوم.
از اين که در مقابل خطری که نزديک شدن آن را به جد احساس می‌کنم، بايد سکوت کنم، عميقاً احساس خيانت می‌کنم. گاه آرزو می‌کنم کاش دستمان به جايی بند بود و به جای اعتراض التماس می‌کرديم و فرياد می‌زديم که دوستان ما غلط کرديم که دمکراسی خواستيم. غلط می‌کنيم که از حقوق بشر دفاع کنيم. شما لطف کنيد اتوبوس را به دره پرتاب نکنيد ما هم قول می‌دهيم اعتراضی به سمت و سوی حرکت اتوبوس نکنيم.(خلاصه شده، از ادوار نيوز)


خاتمی
می آيد؟
نمی آيد!

آفتاب- تاج زاده: فشار زيادی از سوی قشرهای مختلف به آقای خاتمی وارد می‌شود برای اينکه ايشان نامزدی انتخابات مجلس هشتم را بپذيرد.
دانشگاهيان، صنعتگران، هنرمندان، فرهنگيان، زنان،‌احزاب، سياسيون و قشرهای مختلفی که به آقای خاتمی دسترسی پيدا می‌کنند به صورت مکتوب يا حضوری خواهان اين هستند که خاتمی در انتخابات مجلس هشتم نامزد شود.
استدلال تمامی اين گروه‌ها اين است که کشور در شرايط ويژه قرار دارد و مخاطرات بسياری ايران را تهديد می‌کند و مجلس هم شأن خود را متاسفانه از دست داده است. بنابراين اگر خاتمی در انتخابات نامزد شود، مجلس در راس امور قرار می‌گيرد، مشارکت مردم گسترده‌تر می‌شود، و ساير چهره های ملی نيز برای نامزدی مجلس ترغيب می‌شوند و به اين ترتيب مجلسی مقتدر تشکيل می‌شود، کشور نجات پيدا می‌کند و زمينه برای اصلاح‌ سياست‌ها فراهم می‌شود.
بر اين اساس اين فشارها روزمره است و بسياری از گروه‌ها و احزاب چنين درخواستی را دارند منتهی آقای خاتمی حاضر نشده در انتخابات مجلس هشتم نامزد شود اما به دليل همين شرايط ويژه و مخاطره‌آميز پذيرفته‌ است در انتخابات حضور فعال داشته باشد.
آقای خاتمی پذيرفته‌ است که از همه نيروهای معتقد به ايرانی آباد، آزاد و سربلند در انتخابات حمايت کند به ويژه اصلاح‌طلبان که شايد به اين ترتيب مجلس مقتدری تشکيل شود و راه نجات برای کشور فراهم شود.


همراه شويم
وقتش رسيده!
از يک مقاله دريافتی

 سر ناسازگاری حکومت با حقوق بشر و جامعه مدنی و دمکراسی، پايه های" تئوريکی" دارد، که در اتاق ها و ستادهای راهبری تدوين شده است.
انبوهی از آقازاده های سياسی و امنيتی پشت درهای بسته می نشينند و برای پايمال ساختن حقوق اوليه مردم تئوری و دکترين تدوين می کنند و بدست ارگان ها و مقامات امنيتی می دهند تا اجرا کنند. حاصل آن، فاجعه کنونی است که ساختار فرهنگی و اجتماعی و سياسی و امنيتی کشور را فرا گرفته است.

اين تئوری سازان معيار های جهانی حقوق بشر و جامعه مدنی و دمکراتيک را قبول ندارند و استخراج هائی از "قرآن" و حديث و تاريخ اسلام بيرون کشيده و روی ميز می گذارند تا مطابق آن با مردم برخورد شود. توهم می پرورانند و تصميم می سازند. ديکتاتوری را می ستايند و باده قدرت را تا حد سرمستی به گلوی مراکز و نهادهای قدرت می ريزند.
برخورد با دانشجويان؛ اصناف؛ حقوق زنان، کارگران، زنان، جوانان، معلمان، پرستاران و... از بين بردن آثار و ثروت فرهنگی و باستانی کشور، بازنشسته و اخراج اساتيد دانشگاهها و ....؛ از طريق بازوهای اجرايی شورای امنيت ملی و شورای فرهنگ عمومی و شورای امنيت عمومی راهبردی می شود. اين قلع و قمع حتی گريبان نظاميان، سپاهيان و بسيجيان و خانواده شهدا و جانبازان هم می شود، البته اگر بر خاک نيفتند و بوسه بر جای پای قدرت نزنند.

می گويند کاروانی از تجار و بازرگانان که قريب به هزار( 1000) نفر بودند همراه با شترهای خود که کالاهای قيمتی آنها را حمل ميکرد با شبيخون ده نفر(10) راهزن روبرو شدند ؛ کاروان غارت و هر هزار نفر آنها سخت کتک خوردند و دست از پا درازتر به شهر رسيدند. گشنه و تشنه!
مردم شهر با نگاهی متعجب از آنها پرسيدند چه بر سرتان آمد؟ گفتند ده 10 سارق به ما حمله کردند و اين بلا را برسر ما آورده اند. شخصی از ميان مردم به صدا در آمد و گفت: شما که هزار تن بوديد. رندی از کاروانيان پاسخ داد ما هزارنفر بوديم تنها؛ آنها ده 10 نفر بودند همراه!
وقت آن نرسيده که ما هزار نفر نيز همراه شويم؟ و عنان خويش از کف آن 10 تن راهبری در آوريم؟


درحاشیه یک میلیون امضاء

پشت جلد امنیت ملی

هدی امینیان

گلویم خشک شده بود، از بس که حرف زده بودم. اما شیرهای آب را بسته بودند. دو ساعت بود که می گشتیم، در کوچه پس کوچه ها، در پارک ها، حوالی ظهر بود در ماه رمضان، وارد پارکی شدیم. از دور دیدیمشان. روی چمن ها نشسته بودند، درست وسط پارک.  روی زیر اندازی، با بار و بنه ای دورشان. دو مرد و یک دختر. فکر کردیم شهرستانی اند و دارند غذا می خورند یا استراحت می کنند. به طرفشان که می رفتیم یکی از مردها از آنها جدا شد و به سمت دیگر پارک رفت. نزدیک شده بودیم. خشکم زد. عرق سردی بر تنم نشست. یخ کردم. شهرستانی نبودند. استراحت نمی کردند. داشتند خماریشان را نئشگی دوباره می دادند. درست وسط پارک، یک فضای عمومی. مرد که بسیار مسن تر از دختر بود چیزی شبیه تریاک به سر سوزن زده بود و گرمش می کرد. لوله باریکی هم دستش بود و در لای انگشتان دست دیگرش سیگاری روشن. از کنارشان که رد شدیم بی اراده سرم چرخید. دخترک نگاهم کرد. دختری شاید بیست ساله با موی رنگ کرده و صورتی رنگ پریده و پریشان، شاید از دردهای روزگار.

دور شدیم. هر دو مبهوت و وارفته. ما می خواستیم از حقوقمان، از حق و حقوق او برایش بگوییم ولی با افیون و خماری چه می شود گفت؟!

سوالهای بسیاری در ذهنم می پیچید و می پیچید و فرو می رفت، چون گردابی بی پایان. و تنم درد می کشید. دور پارک چرخی زدیم و از دیگرانی که آنجا بودند امضا گرفتیم. نتوانستیم برویم. پشت آنها، دورتر روی یک صندلی نشستیم و مشغول تماشایشان شدیم. مرد دود را فرو می داد و دختر کاپشن را روی دوش او می انداخت. مرد دود را فرو می داد و دختر چهره تکیده خود را در آینه بزک می کرد.

توان نشستن هم نبود، راه افتادیم و دوباره از جلویشان رد شدیم. مرد تکه دیگری از ماده قهوه ای رنگ به سنجاق زده را گرم می کرد و دختر ساعت به مچ دست او می بست. از کنارشان با عجله گذشتیم. کمی که دور شدیم باز نگاهم به عقب برگشت. دخترک برگشته بود و به دور شدن ما نگاه می کرد. بغض راه گلویم را گرفت. چشمانم نمدار شد، رفتیم. اما چشمان دخترک در من ماند.

چهار راهی جلوتر سربازان از کنارمان گذشتند تا به خاطر تار مویی شاید بر سر زنان و دختران هجوم بیاورند، به جرم به خطر انداختن امنیت جامعه.

گلویم خشک شده بود اما همه شیرهای آب را بسته بودند. در ماه رمضان. در تهران.


چرا، خواب بر چشمتان
حرام نمی شود؟

مهاجرانی ـ مکتوب

همه آنانی که آقای ناطق نوری را می شناسند. به مروت و صفای ايشان گواهی می دهند. هر چند با جهت گيری سياسی يا فکر سياسی ايشان موافق نباشند. ايشان مسئول بازرسی دفتر مقام رهبری هستند؛ در خاطراتشان هم نمونه هايی از بازرسی عادلانه و خالی از شبهه گروه گرايی را مطرح کرده اند.هر چند در يکی دو مصاحبه اخير از سينه ديوار هم سخن گفته اند. مقام رهبری هم همواره بر آخرت و توجه به خداوند تاکيد می کنند. در دوره حاکميت رهبری و مسئوليت بازرسی آقای ناطق نوری ، پزشک جوانی را- دکتر زهرا- ماموران امر به معروف و نهی از منکردر همدان بازداشت کرده اند و دو روز بعد جسدش را تحويل خانواده اش داده اند.
گمان کنيد دکتر زهرا دختر شماست. البته او پاسپورت کانادايی ندارد. لابد صدای خانواده اش هم به جايی نمی رسد. به گوش خدا که می رسد. باور کنيد اهميت جان اين دختر که فدا شد و نظاير او از بسياری از مسايل پر هياهو بيشتر است. باور کنيد جان اين دختر از برکناری يا استعفای آقای لاريجانی مهمترست. در پس اين مرگ، زندگی خانواده‌ای ويران شده است. شما ها که از ذره المثقال سخن می گوييد. اين خون‌ها خواب را بر چشم شما نمی بندد؟»


نمی خواهيد بيدار شويد؟
سيامک زند

ديشب، نيمه خواب و نيمه بيدار تلويزيون را روشن کردم. رفتم روی کانال اول صدا و سيمای جمهوری اسلامی. ظاهر شدن يک آگهی روی صفحه تلويزيون خواب را بکلی از چشمم پراند. پتک بود، آگهی نبود. شما هم بخوانيد:

"رزمايش بزرگ ايران مقتدر با کمک بسيج وزارتخانه ها و ادارات بمنظور دفاع همه جانبه  در سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی- يکم تا سوم آبان

آدرس: بزرگراه خليج فارس، منطقه عمومی قم."

نه من که خوابم پريد، بلکه فکر می کنم اگر کسی در حال نيمه "کُما" هم باشد بايد فهميده باشد سايه جنگ روی ايران افتاده و خطر زيرگوشمان است.


می خواهم معلم شوم
فرناز

سلام عزيزان
اين شرح را برايتان مينويسم شايد تسلی دل من وپدرم باشد چرا كه پيگيری از دستگاههای ذيربط بيهوده و بی ثمر بود.
پدرم دبير است. من هم به اين شغل علاقمند و به همين علت در كنكور امسال گزينه دبيری را انتخاب كردم و با رتبه 1200 در كد111 قبول شدم . شهريور ماه 86 طبق وقت تعيين شده بايد برای مصاحبه به تربيت معلم عترت در شهرك واوان(نزديك تهران) مراجعه می كردم. علی رغم حمايت وتشويق پدرم برای شغل معلمی وی به دليل اتفاقی كه برای دختر عمويم افتاده بود مانع شركتم در مصاحبه شد. دختر عمويم نيز با رتبه 900 در كد 111 برای دبيری قبول شد كه او هم در مرداد ماه 86 برای مصاحبه در مركز فوق شركت كرد. در همان ابتدای ورود متوجه می شود دو نفر از مسئولين آن مركز(ترابی و...؟) به همه توصيه می كنند برای ورود به اطاق مصاحبه چادر از ديگران بگيريد و آرايش خود را پاك كنند. اين موضوع باعث اضطراب ايشان ميشود. وقتی با اين شرايط وارد اتاق مصاحبه شماره 2 می شود يكی از آقايان مصاحبه كننده سريع از جايش بلند می شود و دستان ايشان را به قول خودش برای كنترل نبض می گيرد كه اين موضوع موجب تشديد اضطراب و ايجاد ناامنی وی ميشود و تعادل روانيش به هم ميخورد . نا گفته نماند كه زيبايی ايشان قابل تحسين و فردی معتقد و محجبه است. از آن زمان تا به حال دچار ناراحتی اعصاب شده و از منزل هم بيرون نمی رود و از شغل معلمی هم صرفنظر كرده است . پدرش به مسئولين ذيربط مراجعه كرد و نتيجه نگرفت. به اين دليل من هم با ممانعت پدرم از مصاحبه بازماندم و پدرم هم عصبانی و نگران آينده من . سوال ما اينست چطور محيط آموزشی به خصوص تربيت معلم به جای اينكه محل تعليم و تربيت درست باشد در آن تزوير و ريا كشت می كنند؟ دبيران و معلمان آينده می خواهند در اين مكان ها آموزش ببينند و بچه های آينده را معلم باشند.
مصاحبه گری که توان كنترل خود را نداشته، چطور ميتواند فرد مناسبی برای مصاحبه باشد؟ من اين نامه را به دفتر رهبری – رياست جمهوری – وزارت آموزش و پرورش خواهم فرستاد.


ايران اتمی
در برابر آينه!

معلم و آب می خواهيم
رئيس سازمان آموزش و پرورش چهارمحال و بختياری گفته است 60 مدرسه استان آب آشاميدنی ندارد و برای رساندن آب به اين مدارس 640 ميليون ريال اعتبار لازم داريم. يعني64 ميليون تومان. به زبانی ساده تر، قيمت يک آپارتمان بسيار معمولی يک اتاق خوابه در نقاط جنوبی تهران.
همين مسئول استانی که در شورای آموزش و پرورش استان سخن می گفته، اضافه کرده است:
برای هر 100 كلاس درس در مناطق روستايی به يك معلم راهنما نياز داريم و برای هر 70 كلاس درس در مناطق عشايری يك معلم راهنما. در حال حاضر در سطح استان 44 معلم راهنمای آموزشی کار می کنند.
گرسنگان
معاون امور حمايت خانواده كميته‌ امداد خراسان شمالی گفته است: هزار كودك تحت پوشش اين نهاد دچار سوء تغذيه اند و وزن كمتر از استاندارد دارند.


از این سهمیه

سهم هم هرسیده!

اورامان

عليرغم سهميه بندي بنزين ترافيک وحشتناک است؟ این سهميه بندی هم تبدیل به یک ناندانی دیگری شد. از اول مهر که مدرسه ها باز شده ترافيک وحشتناکتر از قبل شده است.

بازار سياه بنزین بی اغراق الان گرم ترین بازار است. همه آزاد ميخرن و مثل هر طرح دولتی ديگر انواع تقلبی و جعلي و ... وجود دارد.

فعلا ليتري 500 تومان آزاد ميفروشند تا ببینیم بعدا چه می شود. چند روز پیش با دامادمون جلوی یک پمپ بنزين ايستاده بوديم . دامادمان به کارگرهاي پمپ بنزين گفت بنزين آزاد ميخواهد. یکی از کارگرها گفت صبر کنيد. در فاصله اندکی یک وانتی آمد و بنزین را لیتری 500 تومان از او خریدیم. البته سبیل آن کارگر جایگاه را هم چرب کردیم. هم ما و هم راننده وانت. از دو سر بار کرد.

طرف گفت سهمیه خودم است. زیاد می آورم. یعنی کار نمی کنم. سهمیه می گیرم و در بازار سیاه می فروشم. حرفش را باور کردیم. یعنی اینکه مثل خیلی از وانتی ها سهمیه را می گیرند و در بازار سیاه می فروشند و می روند خانه هایشان. اما اینکه فقط سهمیه خودش را می فروخت جای بحث داشت. حتما سهمیه یک عده دیگری را هم او آب می کرد.

خيلي ها در شهر دو و خای سه کارت سوخت دارند، اما کسی نمی داند از کجا می آورند. شوهر يکي از دوستانم همان اوائل که سهميه بندي قرار بود بشود يه کارت سوخت از اداره پست قاچاقي خريد 15 هزار تومان. یعنی آب از سر چشمه گل آلوده است. قاچاق  سهمیه از توی خود نهادها شروع شد. مثل همیشه و مثل همه موردهای دیگر. گواهينامه رانندگي جعلي توسط سرهنگ هاي راهنمائي و رانندگي صادر می شود، مدارک تحصيلي جعلي توسط کارکنان وزارت علوم، کارت سوخت توسط پست و پمپ بنزين و الي آخر. و این آخری جالب است. گوشت را داده اند دست گربه که نگهداری کند! توزیع سهمیه را داده اند دست پست.

کارت های بی شماری توسط ارگان های دولتی  صادر شده که بی صاحب است و فروش نرفته است. این کارت ها در اصل جعلی نیستند، حتی اصل هم هستند اما کارت های جعلی هم در بازار هست.