مصاحبه جانشين فرمانده نيروی انتظامی گزارش نوروزی
قتل، تصادف، بانکزنی، آدمربائی،
کيفزنی
زنان بازداشت شده هنگام جمع آوری امضای برابری حقوق زن و مرد، کار
بين المللي
"فمينيستی" کرده و عليه ديه، قصاص، ارث و طلاق امضاء جمع می کردند!
عطاء الله مهاجراني: ملوان
گيری يک
تله انگليسی نبود؟ تونی بلر برای
ادامه همسوئی با سياست جنگی امريکا عليه ايران
نيازمند جنجال ملوان گيری و جلب افکار عمومی بود
نماينده فراکسيون اقليت: فرياد
مردم در خيابانها
پاسخ سکوت نمايندگان مجلس است
مديريت پنهان در مجلس هفتم، دهان همه را بسته است. در تصميمات مهمی
که گرفته می
شود، مجلس آخرين نهادی است که درجريان قرار می گيرد. نهادی که قرار
بود در راس امور باشد فعلا ته خط است!
من هم از
جمله مسافران نوروزی اصفهان بود. از
اين سفر به همراه خانواده بازگشته ام
و تعطيلات تمام شده و هرکس بازگشته سر
کار و زندگی اش. با مرور آنچه در
اصفهان ديدم همچنان دراين فکرم که چرا
سپاه پاسداران خود را اينگونه آلوده
هر مسئله ای در جامعه کرده است. بويژه
مسائلی که مردم را عليه اين نيرو بر
می انگيزد. هيچ پاسخی برای خودم پيدا
نکرده ام. نمونه ای را برای شما می
نويسم تا شايد در نگرانی ام شريک
شويد:
در ايام نوروز، در خيابان چهارباغ
عباسی اصفهان زنان سپاه پاسداران که
در گروه های 3 الی 4 نفره حرکت می
کردند و با پاسداران لباس شخصی اسکورت
می شدند مرتبا به خانم ها در زمينه
حجاب تذکر ميدادند. درخلال روزهای
نوروزی در پل خواجو اصفهان از شروع
سال نو تا تاريخ 11 فروردين دو چادر
برپاشده بود و همراه با پخش کارت و
بروشور مرتبا زنان ومردان بسيج وسپاه
مزاحم مردم بودند.
در کارت های تبليغی که توسط نيروهای
سپاه بين مردم پخش می شد از عيد به
عنوان يک سنت شيعه نام برده شده و بر
حجاب اجباری تاکيد شده بود. نيروی
انتظامی اصفهان در کارت هائی که توزيع
می کردند نوشته بود:
تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامي:
زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و
انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از دو
روز تا دو ماه و يا از 50000 تا
500000 ريال جزای نقدی محکوم خواهند
شد.
پشت اين کارت، ابتدا بعنوان نقل از
آقای خمينی چنين چاپ شده:
"حجاب مصونيت است نه محدوديت" و سپس
آورده شده بود:
خراب کردن همه ديوارها، برداشتن همه
پرده ها و بازگذاشتن همه پنجره ها
نشانه تيره انديشی است،
نه روشنفکری، علامت جاهليت است نه
تمدن.
فرماندهی انتظامی شهرستان اصفهان
عکس يادگاری احمدی نژاد
با ملوان ها
العاقل
فی الاشاره!
ابطحی ـ
آورده اند که در قديم نديم ها اسب يکی
از خلفا را دزديده بودند. اطلاعيه داد
که هر کس آن را پيدا کند و تحويل دهد،
خود آن اسب را به عنوان مژدگانی به او
می دهند. پرسيدند، اگر قرار است همان
اسب را به رباينده آن بدهيد، چرا اين
همه سرو صدا و اطلاعيه واينا؟
نميدانم آن خليفه چه پاسخ داده بود،
ولی شايد گفته باشد که می خواهد به
اتفاق وزرايش با آن دزد عکس يادگاری
بگيرد!
پنجمين
کنفرانس مطبوعاتی رئيسجمهور پس از
حدود دو سال که از تصدی رياستجمهوری
ايشان می گذرد برگزار شد. ايشان حدودا
سالی دو مصاحبه برگزار کرده و مقابل
نمايندگان رسانهها و افکار عمومی
قرار گرفته است.
دراين مصاحبه حتی اجازه طرح سئوال به
خبرنگاران رسانههای مستقل داده نشد.
برخی همانند خبرگزاری ايلنا از شرکت
در اين نوع جلسات منع میشوند و برخی
مانند روزنامههای منتقد دولت، اجازه
طرح سئوال نمیيابند.
دولت خاتمی که از سوی برادران جناح
راست بشدت تحت انتقاد بود، بيشترين
ارتباط را با رسانهها داشت.
رئيسجمهور سابق حداقل ماهی يکبار در
ساختمان هيات دولت پذيرای خبرنگاران
بود و اعضای هيات دولت نيز جدا از
کنفرانسهای مطبوعاتی، در حاشيه ديدار
رئيسجمهور و سخنگوی دولت سابق، با
خبرنگاران درباره مهمترين اتفاقات روز
به گفتوگو مینشستند. بيلان پاسخگويی
بهرغم انتقادات، آنچنان بالا بود که
همه مطمئن بودند بعد از يک اتفاق مهم
سياسی، اجتماعی يا حتی اقتصادی
نمايندگان دولت و رئيسجمهور در اولين
جلسه خود به پاسخگويی درباره آن
میپردازند.
«سنت پاسخگويی" که اصولگرايان در دولت
خاتمی به شدت دنبال آن بودند، در دولت
احمدینژاد کمرنگ و کمرنگتر شد و حتی
منتقدان محلی برای طرح مسائل اصلی
نمیيابند. آيا پاسخگويی اکنون بدل به
اجرای يک شو نمايشی شده که قرار است
سالی دو بار به صحنه برود و چند
روزنامه خاص و از پيش تعيين شده
سئوالات کليشهای خود را مطرح کنند؟ و
پيامهايی از طريق اين صحنه رد و بدل
شود و از سئوالات اساسی غفلت شود؟
(عنوان اين مطلب انتخاب پيک نت است و
در متن نيز با توجه به عدم ضرورت برخی
ملاحظات که در داخل کشور ضروری است و
در خارج از کشور خير، برخی تغييرات
داده شده است.)