جنجال بزرگ در
قوه قضائیه بر سر مصاحبه
تلویزیونی فرمانده کل نیروهای
انتظامی و دفاع او از سردار
زارعی این احتمال را قوت
بخشیده که نوارهای ضبط شده از
مناسبات جنسی او با دختران و
زنان روی سی دی پخش شود!
مرحله نوین
حضور علنی فرماندهان
شانه به شانه احمدی نژاد
حضور فرماندهان سپاهی در کنار احمدی نژاد
و در دیدارهای مهم او، که روز به روز
بیشتر نیز می شود، به دولت او هرچه بیشتر
شکل نظامی داده است. تاکنون برخی
استانداران از سپاه به دولت منتقل شده
بودند و یا برخی وزراء از سپاه به کابینه
انتقال یافته بودند و گهگاه فرمانده کل
سپاه و یا رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح
از دولت حمایت قاطعانه می کردند. این وضع
در هفته های اخیر کمی تغییر کرده است. به
این معنای که از جمع فرماندهان سپاه کسی
وارد کابینه نمی شود و دفاع نوبتی فرمانده
کل سپاه و رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح
نیز مانند گذشته به وقت و بی وقت بیان نمی
شود و در مطبوعات و خبرگزاری های داخلی
انعکاس نمی یابد. از چند هفته پیش این نوع
حمایت ها به حضور فرماندهان در کنار احمدی
نژاد انجامیده است. انتشار تصاویر مربوط
به حضور وزیر دفاع در کنار احمدی نژاد در
جریان بازدید از تاسیسات غنی سازی
اورانیوم در نطنز که رسانه های تصویری
امریکا آن را برجسته کرده و دلیلی بر
نظامی بودن فعالیت های اتمی ایران یک
نمونه از فصل جدید حضور علنی فرماندهان در
کنار احمدی نژاد بود. درجریان سفر هفته
گذشته معاون دبیرکل سازمان ملل به تهران و
دیدارش با احمدی نژاد، نمونه دیگری آشکار
شد. فرمانده نیروی انتظامی با لباس شخصی
در این دیدار حضور یافت. وزیر دفاع عضوی
از کابینه است، اما فرمانده کل نیروی
انتظامی مقوله دیگری است و از مرحله جدید
حضور نظامی ها در دولت خبر می دهد. آنها
برای کنترل احمدی نژاد در دیدارهای رسمی و
مهم و بازدید هائی در حد بازدید از نطنز
درکنار او ظاهر شده اند؟ توصیهای از بالا
شده که اینگونه ظاهر شوند تا معلوم شود
سپاه بر دولت اشراف دارد، یا اشرافش را
افزایش داده است؟ بعنوان حامیان احمدی
نژاد نگران پرت و پلا گفتن های او و دردسر
تولید کردن هایش شده اند و جلو آمده اند
تا مانع این عوارض شوند؟ به قدرت های
خارجی می خواهند اینگونه نشان دهند که
قدرت درایران از لوله تفنگ بیرون می آید و
دولت کاره ای نیست و همه راه ها به سپاه
ختم می شود؟ حتی مذاکره! تکرار این حضورها
و انتشار تصاویر آنها از سوی خبرگزاری
داخلی به گمانه زنی ها جنبه قطعیت خواهد
بخشید.
اصلاحات حرفی جز این ندارد که باید با آن
یک الگو از جمهوری اسلامی بسازیم، که
دیگران و در درجه اول، کشورهای اسلامی را
جذب کند؛ این می شود صدور انقلاب. نقد از حکومت، دفاع از آزادی بیان، عدالت، رفاه، دفاع
از نبودن فشار بر روی گرده مردم بدبخت،
عین اصلاحات و انقلاب است. نباید اجازه
داد چیزهایی را که هیچ سنخیتی با امام و
انقلاب ندارد، بنام آنها جا بزنند. باید {از اصول انقلاب} دفاع کرد؛ ولو قیمت آن این باشد
که ما را از حکومت بیرون کنند.
روزنامه واشنگتن پست نوشت: ارتش
امریکا در جنوب عراق مواضع خود را
تقویت کرده است. این تقویت مواضع شامل
پایگاه ها و تاسیسات هوائی "کوت" و
اردوگاه "دلتا" در نزدیکی مرز ایران
را شامل می شود. این تقویت مواضع،
همزمان شده است با تحرکات اخیر نظامی
نیروهای امریکا و کشورهای اروپائی در
حوالی آب های ایران، سوریه و لبنان.
بمناسبت تقاضای فراکسیون سپاهی- امنیتی
مجلس
جهت تشکیل پرونده امنیتی برای محمد خاتمی
فیلم را ببینید!
فرمان انفجار و ترور بنام
"صدور انقلاب" شاخ و دم ندارد
فراکسیون سپاهی- امنیتی مجلس
هفتم، که شمار آنها بالای 70 تن
است، روز گذشته از وزیر اطلاعات
وامنیت "غلامحسین اژه ای" خواستند
تا با محمد خاتمی به دلیل ابراز
یک جمله در سخنرانی اخیرش برخورد
کند. خاتمی در این سخنرانی بطور
عام گفته بود که انقلاب با تفنگ و
ایجاد انفجار در خارج صادر نمی
شود. هنوز متن دقیق جمله مشخص
نیست اما ظاهرا مضمون سخن همین
بوده است و پیک نت نیز آن را با
همین عنوان منتشر کرد. دیگر رسانه
ها نیز تقریبا با اندک تفاوتی
همین مضمون را مورد توجه قرار
دادند. این که 77 نماینده
فراکسیون یاد شده و پیش از آنها
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان
این جمله را پرچم حمله امنیتی به
خاتمی کردند، آشکار است:
1- این روزها به در و دیوار می
زنند که به هر بهانه ای شده خاتمی
را از ورود به صحنه انتخابات
ریاست جمهوری آینده محروم کنند.
2- وقتی چوب بلند می شود "گربه
دزده" حساب کار خود را می کنند.
در واقع اگر ریگی به کفش نداشتند
دلیلی برای وحشت هم نداشتند و یا
بدنبال بهانه ای برای ساختن یک
پرونده امنیتی و احتمالا حکمی از
دادگاه ویژه روحانیت نبودند. صریح
تر و جنجال برانگیز تر از این
سخنان در لفافه خاتمی را در همین
هفته های اخیر "مقتدا صدر" با
اعتراف به دخالت نظامی سپاه
درامور عراق کرد تا نزد امریکائی
ها عزیز شود!
از این دست نمونه ها بسیار است که
حتی در سخنرانی رهبر جمهوری
اسلامی هم میتوان پیدا کرد. بویژه
وقتی چفیه به گردن این و آن را در
منطقه تهدید میکند!
یا فراکسیون نظامی- امنیتی مجلس
هفتم از دنیا بی خبر است و یا با
اشاره فرماندهان سپاه و بیت رهبری
وارد این بازی شده است که در هر
دو صورت وای بر مجلس!
همه این نمایندگان را میتوان دسته
جمعی در یک سالن جمع کرد و روی
شبکه يوتوب نام "عباسی" استاد
راهبردی دانشگاه امام حسین –
دانشگاه سپاه پاسداران- را نوشت
تا فیلم های مربوط به سخنرانی های
او یکجا ظاهر شود و سپس چندتائی
از این فیلم ها را برای آنها پخش
کرد تا با چشم ببینند و با گوش
بشنوند توصیه به انفجار و تفنگ را
درکشورهای منطقه. نه تنها منطقه؛
بلکه جهان. اگر 77 نماینده
فراکسیون سپاهی- امنیتی مجلس خود
از شاگردان کلاس دکتر عباسی
نبودند و حقیقتا بابت امنیت ملی
نگران بودند تا حالا یکبار در این
مجلس می گفتند که جلوی این استاد
مبلغ ترور و انفجار را بگیرند.
بگذریم از سخنرانی های ضد امنیتی
ملی رئیس دولت که خود ماجرای
دیگری است.
آمدیم و عقب نشینی اتمی شد
بعد از این
جان را نثار
چه چیز کنند؟
احمدشیرزاد
شعار
می دادند « انرژی هسته ای، به جان
ما بسته ای »، و چه اغراق می
گفتند. چند نفرشان ایمان دارند به
این شعاری که می دهند و حاضرند
جانشان را فدای سانتریفوژهای
کشورشان کنند؟
ارزش هایی که انسان ها حاضرند
جانشان را در راه آنها فدا کنند،
زیاد نیستند. خیلی ها در راه دین
یا عقیده شان حاضر به جانفشانی
هستند. در تاریخ هر سرزمین
سربازان و دلاوران زیادی را می
توان یافت که در راه وطن کشته شده
اند. کسان زیادی نیز زندگی شان را
در راه دفاع از انواع شرافت ها و
هویت های بامعنا یا بی معنای
محلّی، قبیله ای، خانوادگی و
امثال آن فدا کرده اند. کاری
نداریم که رشد عقلانیت و دلبستگی
به منافع فردی بتدریج انسان ها را
حسابگرتر از گذشته کرده است و هر
چه زمان به جلو می رود و جوامع
توسعه یافته تر می شوند، آحاد
انسانی برای فداکاری و از خود
گذشتگی بیشتر از گذشته سبک و
سنگین می کنند. اما هر چه در ذهنم
جستجو می کنم به سختی می توانم
ملتی را پیدا کنم که حاضر باشد در
راه دستیابی به یک فناوری
جانفشانی کند!
اگر می گفتند حاضریم جانفشانی
کنیم اما زیر بار زور نرویم، اگر
می گفتند تصمیم سیاسی مسئولانمان
برایمان مقدس است و حاضریم جانمان
را فدای سخن آنها کنیم و یا اگر
می گفتند انرژی هسته ای با شرافت
ما گره خورده است و در راه شرف
ملی خود فداکاری می کنیم، موضوع
شکل دیگری به خود می گرفت. اما
اینکه صرفا به دلیل جور آمدن وزن
و قافیه دو کلمه "هسته ای " و "
بسته ای " چنین شعار کلی و مطلقی
داده شود چه معنایی دارد؟
شاعران در شعر خود حق دارند اغراق
گویی کنند و کسی آنها را مذمت نمی
کند. اما سیاستمداران و تصمیم
گیران و تصمیم پردازان مجاز به
اغراق گویی نیستند. اغراق گویی
سیاسی دیری نمی پاید. با تغییر
شرایط شعارهای تند رنگ می بازند و
از خاطره ها محو می شوند. خیلی ها
بابت خیلی چیزها مدعی بودند که تا
پای جان می ایستند، اما شرایط
واقعی و فشارهای عینی آنها را در
وضعیتی قرار داد که شعارهای حماسی
و جان فشانانه خود را به فراموشی
بردند.
اکنون از شعار دهندگان هسته ای که
آن را به جان خویش بسته می بینند
فقط یک سئوال مطرح است: چرا؟
آیا انرژی هسته ای عزیز است چون
دین شما این را به شما گفته است؟
آیا آیه ای، حدیثی و یا روایتی
پیدا شده است که این امر را تا
این حد مقدس کرده است ؟ آیا انرژی
هسته ای به جان شما بسته است چون
شما از همه میهن دوست تر هستید؟
در این صورت اگر واقعا بابت دفاع
از داشتن انرژی هسته ای میهن شما
مورد تعرض قرار گرفت کدام را
ترجیح می دهید میهن را یا انرژی
هسته ای را ؟ و اگر دفاع از انرژی
هسته ای به جهت علاقه و دوستی شما
به برخی از مسئولان کشور و نظام
است در این صورت اگر روزی مصالح و
منافع آنها و نظام حکم کرد که دست
از انرژی هسته ای بردارند چه
خواهید کرد؟ از انرژی هسته ای دست
می کشید یا از حمایت از مسئولان
نظام ؟
ما تجربه جنگ هشت ساله را از یاد
نبرده ایم که ادامه آن بخشی از
حیثیت و شرف دینی و ملی تلقی می
شد و مطلق ترین شعارها در دفاع از
آن داده می شد اما به طرفه العینی
کنار گذاشته شد. اگر چیزی دیگری
به جانتان بسته است و انرژی هسته
ای به تبع آن اهمیت یافته است،
همان را بگویید.
حاشیه شهرهای کشور از جمعیت روستائی آواره مالامال شده است و
روستاها خالی و بی رونق. واقعیات
اینهاست نه آن ادعاهائی که رهبر در
سخنرانی خود در فارس کرد. مجلس و دولت
و حاکمیت در انحصار مریدان و چاپلوسان
قرار گرفت و ایران از صاحبنظران ملی
محروم شد و یک تنه ایران را به آنجا
بردند که اکنون رسیده است. این شرایط
را از قول بانک مرکزی بخوانید که روز
گذشته با صدور اطلاعیه ای اعلام داشت:
«شاخص بهای کالاها و خدمات مصرف در
مناطق شهر
یایران
در فروردین 1387 نسبت به ماه قبل 3.1
درصد و نسبت به ماه مشابه سال قبل
24.2درصد افزاش يافت.
بر این اساس ميزان تورم در 12 ماه منتهی به
فروردین ماه سال 1387 نسبت به 12 ماه
منتهی به فروردین ماه سال 1386 معادل
19.1درصد است.
تورم
درتهران 19.5 درصد است.
»
حالا، آخرین تماس با پیک را از تهران بخوانید:
برنج که کیلوئی 1500 تا 2000 تومان
بود، رسیده به 4 هزار تومان. تعرفه
برنج را به صفر رساندند تا شمار وارد
کنندگان بیشتر شود. حاصل این کار
نابودی کشت برنج در داخل و گرانی برنج
وارداتی است که مردم با آن دست به
گریبان اند.
یک فرد شاخص که 48 ساعت پیش از ایران
به خارج بازگشته و چند هفته ای در
تهران بوده نیز امروز طی تماسی با پیک
گفت:
«فقر بیداد می کند. من چنین فاجعه ای
را تنها در زمان اشغال ایران در جریان
جنگ دوم جهانی به خاطر دارم. در آن
زمان خردسال بودم و اکنون با دشواری
نفسی می آید و نفسی می رود. آینده را
آبستن انفجار می بینم. شاید من دیگر
نباشم، اما شما و دیگرانی که هستید
خواهید دید.»
امروز یکی از
سوژه های داغی که در دانشکده های روزنامه
نگاری آمریکا مطرح می شود، نقش غیرقابل انکار
رسانه ها در زمینه سازی جنگ عراق است. همان
روزهایی که دولت بوش در حال زمینه سازی حمله
به عراق بود، نیویورک تایمز با چاپ مطلب،از
یک سری از اعضای اپوزیسون عراق نقل قول هایی
کرد که نشان می داد صدام در حال ساخت سلاح های
کشتار جمعی است. همین موضوع مورد استناد بقیه
رسانه ها قرار گرفت و وزیرخارجه و مشاور امنیت
ملی بوش هم در مصاحبه های تلویزیونی به کرات
به همین گزارش اشاره کردند. آن روزها همه
گرفتار تب جنگ بودند و روزنامه نگاران هم به
خاطر شرایط ایجاد شده بعد از جنگ سرد می
ترسیدند دنبال حقیقت بروند.
سه شنبه شب گزارشی از شبکه سی بی اس پخش شد که
در آن عکسی از احمدی نژاد در تاسیسات نظنز
نشان داده شد و به این نکته اشاره شد که وزیر
دفاع ایران در این عکس دیده می شود. در حقیقت
سعی در القاء این موضوع بود که اگر برنامه
اتمی ایران صلح آمیز است، وزیر دفاع در این
تاسیسات چه می کند؟ آن عکس مربوط به جشن هسته
ای بود و کل هیات دولت همراه احمدی نژاد
بودند. این که تنها وزیر دفاع را نشان دادند
خیلی بودار است. فردای آن روز، سی. ان. ان
همین گزارش را تکرار کرد. خبرنگار سی. ان. ان
گفت: «حالا آمریکا می داند اگر قرار است نقطه
ای از ایران بمبارون شود، این نقطه کجاست» و
اضافه کرد: «اگر این تاسیسات صلح آمیز هستند،
وزیر دفاع در آنجا چه می کند؟»
به این ترتیب آقایون خواسته یا ناخواسته به
دست دشمن گرا دادند. (خلاصه شده و ویراستاری
شده توسط پیک نت)