از پزشک احمدی
تا
قاضی مرتضوی
شکوری راد
فکر می کنم همهء کسانی که دو جلسه
گفتگوی اخیر برنامهء کوله پشتی را با آقای سعید
مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب تهران را دیده
باشند پی برده اند که وی یک پدیده است، به این
معنا که برای رسیدن به مقصود خویش از هیچ اقدامی
فروگذار نمی کند حتی اگر عالم و آدم ببینند و
بفهمند که او از چه شگردهایی که متعارف، پسندیده،
اخلاقی و قانونی نیستند نیز استفاده می کند.
او مستقیم در چشمان حیرت زده مجری
جسوری(1) که دیگر نمی داند چه بگوید و یا جرات نمی
کند چیزی بگوید نگاه می کند و می گوید در فیلم
هایی که همکارانتان تهیه کرده اند این مطالب هست
در حالیکه او و همکارانش هنوز نمی دانند فیلم هایی
که به آنها داده شده است تا اجبارا در بین برنامه
پخش کنند چه هستند و آیا اساسا قابل پخش هستند یا
نه؟ علاوه بر این در طول برنامه مشخص می شود این
فیلم ها بگونه ای تدوین شده اند که نقش مجری حذف
وسوالها دلخواسته شوند.
هر کسی می توانست بفهمد مجری
برنامه و تهیه کننده در پشت صحنه چه مقدار حیرت
زده اند.
در این برنامه چندین خط قرمز صدا
وسیما(2) در بعد اخلاقی و اجتماعی توسط میهمان
برنامه و فیلمهای تحمیلی شکسته شد تا بلکه با
تحریک عواطف دینی و اخلاقی مردم کار های غیر
قانونی و ناشایستی که ذیل مسئولیت دادستان محترم
انجام شده بود، توجیه شود(3). نیازی به بیان
تفصیلی جزئیات نیست چرا که هرکس بهره ای از دانش
حقوقی، سیاسی، اخلاقی و رسانه ای داشته باشد فادر
خواهد بود فجایع قابل رخ داد در پس آنچه گفته و
شنیده شد را دریابد.
اینجانب چند نوبت به عنوان متهم
(4) و دو نوبت هم بعنوان بررسی کننده از سوی مجلس
ششم و کمیسیون اصل نود با این پدیده عرصهء قضا در
کشورمان مواجه شده ام. در این دیدارها دریافتم او
دروغگویی بزرگ و بی پروا است. قانون در دستان او
همچون مومی نرم به بازی گرفته می شود و هر حکمی را
بخواهد از متن قانون استنتاج می کند و در این کار
از هیچ چیز و هیچ کس واهمه ای نمی کند. در این
داوری بسیاری با من همراه هستند و همین امر مرا
متقاعد کرده است که دچار اشتباه نیستم.
به راستی اگر حجت کافی در پیشگاه
الهی برای اثبات این مدعا نمی داشتم و اگر وجدان
انقلابی به من حکم "لا تخف" نمی کرد چنین بی پروا
در بیان این حقیقت نمی بودم و خودم را به دردسر
های محتمل بعدی گرفتار نمی کردم.
روزی آقای علیزاده ، به دعوت ، در
کمیسیون اصل نود مجلس ششم حاضر بود. در ضمن بحث
نامی از قاضی مرتضوی برده شد. ایشان برآشفته شد و
با پرخاش و عصبانیت بسیار اعتراض کرد که چرا از
لفظ " قاضی مرتضوی" استفاده شد. وی آن را توهین
تلقی می کرد چرا که مصطلح نبود سایر قضات چنین
نامیده شوند.چنین عنوانی قرینه ای از عنوان " پزشک
احمدی" را احتمالا به ذهن ایشان متبادر کرده بود
که پزشک نبود بلکه هنرش کشتن زندانیان مبارز به
وسیله آمپول هوا در زندان های دورهء رضا شاه بود و
طبیعتا بسیار منفور بود.
نمی دانم استفاده از این عنوان کی
و چگونه بر سر زبانها افتاد اما مشخص است که آقای
مرتضوی بدلیل ابعاد سیاسی اقدامات قضایی اش مشهور
ترین قاضی در دوران اصلاحات بوده است. ما و بسیاری
دیگر قصد اهانت نداشته ایم ونسبت به چنین مقارنه
ای هم بی توجه بوده ایم. اما اعتراض آقای علیزاده
نیز بی مورد نبود.
برایم جالب توجه بود که در این
برنامه صدا و سیما صراحتا از این عنوان به صورت
کتبی و شفاهی استفاده شد و اعتراض مستقیمی را از
سوی آقای مرتضوی بر نیانگیخت.
این هنوز پایان کار نیست و او
همچنان نقش آفرینی می کند.آیا کسانی که او را در
این منصب و مقام حفظ و ابقا کرده اند پا سخگوی حرف
و عمل او در دنیا و آخرت خواهند بود؟
پا نوشت ها:
1- هدف دفاع مطلق از مجری برنامه
نیست.مجری ضمن ان که باید شجاع و صریح باشد باید
شان و جایگاه میهمان برنامه را در همه حال حفظ
کند. به گمان من این موضوع در هنگام مصاحبه با
سردار رادان مورد توجه کافی قرار نگرفته بود.
افراط در آن برنامه موجب تفریط در مصاحبه با آقای
مرتضوی شده بود. حال چه اختیاری و چه اجباری.
2- چند مورد مشخص آن عبارت است از
1- تفوه و تصریح بر شعار "من یک مفعول هستم" که بر
پشت پیراهن یک پسر جوان کوهنورد نوشته شده بوده
است. 2-در مصاحبه با پسری که با کمک دوستش دختر
جوانی را ربوده و به وی تجاوز کرده بودند و همچنین
در مصاحبه با دختری که مورد تجاوز قرار گرفته بود
سوالات جزئی پرسیده می شد و بد تر از همه از آن
پسر سوال شد اگر کسی با خواهر یا مادر تو چنین
کاری بکنند چه نظری خواهی داشت. 3- نمایش صحنهء
اعدام دسته جمعی اراذل و اوباش در حالی که
چشمانشان نیز بسته نشده بود به نحوی غیر منتظره
بود که بیش از چند ثانیه ادامه نیافت و مجری هم
نتوانست تعجب خود را از نمایش آن صحنه پنهان کند.
3-نفس توجه به ایجاد امنیت اجتماعی
ارزشمند است و مورد قدر شناسی است. اما باید توجه
داشت خطا را با خطا وخلاف را با خلاف نمی شود
برطرف کرد.نیروی انتظامی و دستگاه قضا وظیفه ذاتی
و استمراری برقراری امنیت اجتماعی را عهده دار
هستند. هر گاه این وظیفه استمراری بصورت طرح
عملیاتی ضربتی اجرا شود که همراه با برنامه
تبلیغاتی نیز باشد استعداد انحراف از اجرای محض
قانون را پیدا می کند. صدا وسیما برای ایجاد رعب
در دل اراذل و اوباش صحنه هایی را بارها نشان داد
که سردار رادان نیز آن را محکوم و ماموران عامل را
متخلف معرفی کرد.
4- اتهام من شکایت فرمانده وقت
نیروی انتظامی از یک مصاحبهء من در ماجرای 18 تیر
78 کوی دانشگاه بود که توسط فرمانده بعدی نیروی
انتظامی پس گرفته شد. |