اطلاعيه دهها روزنامه نگار داخل کشور
اگر ترمز سانسور را نکشند
برپدال افشاگری فشار خواهيم آورد


 


دانشجويان زندانی
فيلم شکنجه و اعتراف در سلول
درکشوی ميز قاضی مرتضوی!

       پیک هفته 96  -------- 13 شهريور 1386 4 سپتامبر 2007

  infos@peiknet.com  

اخبار هفته

فاطمه حقيقت جو:
طراحان ومجريان قتل‌عام 67 حاکميت را در اختيار گرفته اند


سرداران ج. اسلامی
به راهی می روند که ژنرال های پاکستان وترکيه ازآن بازگشته‌اند


گفتگوی با محمدعلی ابطحی
احمدی نژاد
محصول يک تصادف سياسی

فحش بده، فحش بسون
افشاری و سازگارا، اون ور جوب
محسنی اژه ای هم اين ور جوب
 

آقای عبدی!

نقد خاتمی یعنی فرصت سوزی


 گزارش  راديو آلمان
سپاه پاسداران
حاکميت  بزرگترين حزب

سياسی مسلح در ايران


بيانيه  جبهه ملی ايران
در انتظار سونامی ويرانگر

سرقت اسناد جنگ با عراق در خرمشهر

سرانجام تلخ تراز زهر
شيرين کامی "رد صلاحيت"

آقايان!
بجای "نصر بالُرعب"
بنشينيد و با دقت، چند بار ببينيد!


کابينه اصلی احمدی نژاد در سايه قدرت لميده
محمد قوچانی

تحلیل21 دانشجوی علوم‌

سیاسی دانشگاه‌های ایران
فاجعه نباید تکرار شود
 مردم پیشگام مسلح

نمیخواهند!


آقای خامنه ای!
من "محمد" هستم

اين جوان ها حرف دارند
هيچ كس  -  هويت من

در شعارهای اقتصادی
70 در صد مردم
احمدی نژاد را ناموفق ميدانند

زمزمه را پليس آغاز کرد
مقدمات اعدام
هر کس در شورش شرکت کند

احمدی نژاد درتلويزيون:
درکنار 8 قدرت
سهم جهانی ما هم بايد برسد!

عبدالله رمضان زاده
تندروی های حکومتی

به شورش ختم می شود


سر را مثل کبک زير برف نکنيد!
شرايط از اين بحرانی تر؟


معاون وزارت خارجه امريکا
امريکا و ايران
بازی با زمان، تا لحظه عمل


 سنگسار در تاکستان قزوين
قاضی با بلوک سيمانی
به سر محکوم کوبيد!

نرگس محمدي:
اعدام ها را علنی کرده اند
اما محاکمات غير علنی است!

نرگس محمدي:
اعدام ها را علنی کرده اند
اما محاکمات غير علنی است!

فيلم نطق پيش از دستور

مهندس بازرگان در مجلس


علی ربيعي: خطراينجاست
تحول در راه است، اما قدرت
دوست ندارد آن را ببيند!

طبق لايحه جديد دولت
مردان پولدار می توانند
زن های متعدد داشته باشند!


 
اولين مصاحبه مطبوعاتی فرمانده جديد سپاه
جنگ های نا منظم
استراتژی جديد سپاه است

محمد علی جعفری فرمانده جديد سپاه پاسداران روز گذشته در يک مصاحبه مطبوعاتی شرکت کرد و نقطه نظرات خود را در باره تغييرات اخير در سپاه و برنامه های آينده وی برای سپاه اعلام داشت. محور اين مصاحبه و مهم ترين موضوع مطرح شده در آن، طرح استراتژی جديد سپاه برای جنگ های نا منظم يا نامتقارن بود، که به زبانی ديگر، آماده شدن برای حمله به ايران است.

ديدار با مهندس سحابی
حاکميت يکدست
اين اشتهای قدرت را
تاريخ ايران کمتر به ياد دارد!

از اوين
با کدهای سهيل آصفی
روی شبکه اينترنت می آيند!


مثلث جنگی- اتمی
 بوش- احمدی نژاد و خامنه ای

لس آنجلس تايمز
: مطابق جديدترين ادعای احمدی نژاد ايران تا يکسال ديگر بمب اتم خواهد داشت.
احمدی نژاد
: 3 هزار سانتريفيوژ(عليرغم آخرين گزارش آژانس اتمی مبنی بر کاهش غنی سازی در نطنز) نصب شده و کار می کند.
علی خامنه اي
: از اهداف اتمی خود عدول نخواهيم کرد و بوش
 حرف های مفت می زند!


پدری 35 ساله:
می خواستم فرزندم را تنبيه کنم
با يک طناب دارش زدم!
درسی که حکومت درکوچه و خيابان و ميدان به مردم می دهد

کداميک مردم را به شورش می کشاند؟
آن کاريکاتور- يا اين بخشنامه

سرمقاله راه توده: سخنی با نهال نو رس چپ در ايران
از زندگی مردم و درک
خويش از حاکميت بنويسيد


واعظ طبسی بر سر دو راهی
رياست مجلس خبرگان
بحث بر سر يک صندلی خالی


در برخی محافل سياسی گفته ميشود
فرمانده جديد سپاه
با طرح های جنگی آمده
جنگ با دشمن در خانه بيگانه وآماده شدن برای
 جنگ نامنظم يا مهاجم در داخل کشور
ستاد راهبری سپاه با ارتباط لجام گسيخته و برنامه ريزی نشده فرماندهان سپاه با دولت موافق نيست و انسجام نظامی سپاه را در خطر می بيند. فرماندهان پا به سن سپاه، ترک لباس نظامی کرده و به مجلس و دولت خواهند رفت و نيروهای جوان جانشين آنها خواهند شد. تغييرات جديد در سپاه پاسداران براساس يقين حاکميت به حمله نظامی به ايران صورت می گيرد.


يک گزارش داخلی
سايه بلند سپاه پاسداران
روی سر جمهوری اسلامی


تايمز لندن:
120 هدف نظامی ايران
طی 3 روز بمباران خواهد شد

رقص مرگ
بر دار حکومت

تب نمايش های خيابانی بگير و ببر و به دار بکش در تهران فروکش کرده اما در تهران بزرگ هنوز نه. 6 نفر و 10 نفر را با هم جلوی چشم مردم به دار نمی کشند اما تک اعدامی ها را در تهران بزرگ همچنان به دار می کشند. اين يک نمونه از اين تک اعدامی هاست. آن که بالای دار کشيده شده قاتل يک قاضی دادگاه بوده است. قاضی همان دادگاهی که در مقابل آن به دار کشيده شده است. ظاهرا از لات و لوت های تهران هم نبوده و قاتلی بوده مثل ديگر قاتل های زندانی، ولی چون مقتول قاضی بوده، قاتل درخيابان به دار کشيده است تا درسی باشد برای ديگران! نه از شمار قتل ها کم شده و نه از شمار لات و لوت هائی که يک مدتی رفته اند زير زمين و دوباره می آيند روی زمين. آنچه از اين ماجراسازی ها باقی می ماند ترويج خشونت در اعماق جامعه است.


محمد خاتمی:
کشور در معرض تهديد است
حکومت اقليت‌ آن را تشديد میکند


مصاحبه البرادعی با اشپيگل
برای پاسخگوئی اتمی
ايران تقاضای 3 ماه مهلت کرده


برگزاری مراسم سالگرد
قتل عام 1367 در ايران


هاشمی رفسنجاني:
ايستادگی اتمی نبايد تبديل
به يک مصيبت برای کشور شود

مصطفی تاج زاده:
با بهره گيری از هر وسيله ای
بايد با مردم تماس گرفت
و آنها را به ميدان انتخابات آورد

گفتگو با عبدی
اصلاحات از اينجا آغاز می شود:
حذف نفت از سفره حاکميت!

محسنی اژه ای دندان نشان ميدهد!
محاکمه در سلول انفرادی
قاضی و حاکم، وزير اطلاعات!


بوش:
"هولاکوست" اتمی ايران
خاورميانه را تهديد می کند!


کنفرانس خبری سالگرد "جنبش برابری زنان" 
در يک پارکينگ اتومبيل، با شرکت خبرنگاران داخلی و خارجی

شيرين عبادي:
قانون حمايت از خانواده46 سال به عقب برده شده

تا کی پيش رئيس دادگاه گردن کج کنيم و حقوقمان را بخواهيم؟ خسته شديم. به سازمان ملل نامه نوشتم و تقاضای گزارشگر کردم!

ظرفيت حکومت ها را مردم بالا می برند و هدف جنبش برابری حقوق(کمپين يک ميليون امضاء) نيز بالا بردن همين ظرفيت است! اگر زنی بگويد "هوو نمی خواهم" و يا بخواهد سرپرست بچه اش باشد، عليه امنيت ملی اقدام کرده؟ و يا زمينه حمله به ايران را فراهم کرده؟

سيمين بهبهاني:«ان اکرمکم عندالله اتقاکم»


مصاحبه اختصاصی احمدی نژاد
آقای رئيس جمهور!
زن را به کسی نمی دهند، زن و مرد با هم ازدواج می کنند!

گزارش جديد آژانس اتمی
ابهامات اتمی
ديروز را بدهکاريد امروز و فردا را هم بايد بگوئيد

ايران، در تهران خلاصه نمی شود
بازداشت، شکنجه و اعتراف گيری در تمام کشور رايج شده است


دکتر ابراهيم يزدي:
در دولت احمدی نژاد
دوستان بالفعل، بالقوه شدند و دشمنان بالقوه، بالفعل!

راست و دروغش بر عهده نویسنده
اما اگر راست باشد، بخور بخوری حاکم است تاریخی!


قتل عام 1367
سالگرد هولاکوست سياسی در زندان های ج. اسلامی
فاطمه "حقيقت جو" نماينده مجلس ششم، با جسارت می گويد:
 آنها که قتل عام کردند، اکنون درحاکميت اند!

شرح شکنجه دانشجويان
اعتبار "سپاه" در اوين سقوط کرد، نه در جبهه ها


حساب بانکی

AKHP

DEUTSCHE BANK

BIC: DEUTDEDBBER

IBAN. DE 31100700240459374500

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany

 

 

    

 

 
 
 

تماس با ما - اشتراك پيك

دیدگاه ها


کوکتل پارتی
"ابوالفضل"
يادداشتهای يک خبرنگارزن

برپايی سفره‌های مذهبی در ايران كه محفلی زنانه است و سابقه‌ای طولانی در كشورمان دارد و همواره مذين به نام‌های ائمه و معصومين " مثل سفره حضرت ابوالفضل (ع)، حضرت رقيه (س) " بوده است اين روزها بساطی برای خوشگذرانی، خريد و فروش، بنگاه ازدواج، فالگيری، سحر و جادو و محفلی برای شوی لباس زنان در بستر جلسه دعاخوانی است.
در مراسم سفره‌های مذهبی در گذشته سوره‌هايی از قرآن و دعاهايی از مفاتيح‌الجنان قرائت می‌شد و زنان همسايه و اقوام برای دعاكردن برای نيت بانی كه همان صاحبخانه بود دور هم جمع می‌شدند. سفره ای از نان و پنير و سبزی، عدس پلو، آش و كاچی پهن می‌كردند و هر زنی نيز به نيت تبرك، نان و پنيری از اين سفره را برای خانواده‌اش می‌برد اما امروز...
امروز...
سفره ها پر ملاط تر و رنگين شده است، زنان برای شركت در اين مراسم ها مثل مجالس عروسی ساعت‌ها در آرايشگاه به سر می برند و بهترين لباس‌های خود را با آخرين مدهای روز می‌پوشند. صاحبخانه هم سفره‌ای را پهن می‌كند كه هر چه بلند بالاتر و پر رونق‌تر باشد، پرستيژ و كلاس صاحبخانه را بيشتر می‌رساند.
مجلس گردانی به نام "خانم جلسه ای" نيز به اين مجالس دعوت می‌شود كه هم قرآن و دعا می‌خواند، هم مداحی و مولودی خوانی می‌كند و هم احكام دين را تفسير می كند. (البته در دهه ۵۰ اين مجلس گردان‌ها مرد بوده‌اند.) اين روزها خانم‌های جلسه‌ای حق‌الزحمه‌هايی بابت يك تا ۲ ساعت حضور در مجالس می‌گيرند كه رقمی بين ۲۰ تا ۲۰۰ هزار تومان است و خانم جلسه‌ای هر محله‌ای نيز با كمك‌های مالی زنانی كه در اين جلسات حاضر می‌شوند سيستم‌های صوتی می‌خرند تا حنجره شان خيلی آسيب نبيند.
در اين مجالس زنان برای مسائل خصوصی هر خانواده‌ای هم دعا می‌كنند. مثلاً خانم جلسه‌ای در ميكروفون اعلام می‌كند " برای سبز شدن دامان فلان خانم همه يك صلوات بفرستيد" (كنايه از بچه دارشدن)
خرافه‌ها نيز به اين مجالس راه پيدا كرده‌اند بطوری كه دختران دم بخت حاضر در مجلس را دور هم می‌نشانند و هر آنچه كه ته مانده سفره است روی سر آنها می‌تكانند تا "سفيدبخت" شوند. يا اينکه "کاچی" سفره حضرت رقيه را اگر زنها به خانه می برند هيچ مردی نبايد آن را بخورد. برای مردها حرام است... يا اينکه اگر مجلس سفره در يک مناسبت شادی مثل ولادت يکی از ائمه و امامان برپا باشد می گويند هر کسی که برقصد حاجت می گيرد و ....
جالب‌تر اينكه تفاسير مدرنی از احكام دين را از زبان خانم جلسه ای‌ها در اين مجالس می‌توان شنيد. بطور مثال اينكه " نماز خانم‌ها با لاك ناخن مشكلی ندارد، مهم اينست كه دختران ما نماز بخوانند و بعداً خودشان به اين نتيجه می‌رسند كه بايد بدون لاك، نماز بخوانند..."
در حاشيه اين مراسم، زنان، انواع لباس، لوازم خانه، لوازم آرايش و... را برای فروش می‌آورند و با استقبال خوبی هم مواجه می‌شوند.
البته در همه چيز استثنا وجود دارد، اما عموم اين مجالس به سمت و سويی غير از هدف اصلی شان می روند. اينها همه را گفتم تا بگويم اين مجالس مذهبی كه به اسم حضرت ابوالفضل و... شكل می‌گيرد روزگاری فقط مجلس دعا بود، اما امروز تنها بهانه‌ای برای جمع شدن زنان محله و خويشاوند دور همديگر است تا داشته های هم را به رخ يكديگر بكشند، به چشم و هم چشمی‌هايشان دامن بزنند، با سحر و جادوهايی كه می‌خوانند زندگی‌ها را از هم بپاشانند و در پايان مراسم هم بزن و برقصی به راه بيندازند.
همه چيز يک جور ديگر شده...


چرا نگوئيم؟
چرا ننويسيم؟
مسعود باستانی

شهرگان- می گويند در اين باره چيزی ننويسيد! خبرنگاران روزنامه‌های تهران هم وقتی به اين مورد می رسند سکوت می‌کنند و درپاسخ به انتقادات و پرسش‌های مخاطبانشان درباره اين سکوت تنها مصوبات ابلاغ شده از سوی شورای امنيت ملی را تکرار می کنند!
سايت‌ها و خبرگزاری ها هم فقط و در چند مورد محدود به اين موضوع می پردازند و صدا و سيما هم که تکليفش روشن است!
چرا؟ به راستی چرا نبايد درباره منصور اسانلو، محمود صالحی و ساير فعالان کارگری اين وطن خبری يا يادداشتی نوشت؟ ما روزنامه‌نگاريم. واقعيت اين است که نخستين وظيفه روزنامه‌نگاران و رسانه‌هايشان خبر رسانی و آگاهی‌بخشی است. در چند هفته‌ گذشته هيچ کدام از روزنامه‌های تهران خبری يا مطلبی درباره اسانلو که پس از گذشت 50 روز بازداشت موقت، هنوز در زندان به سر می برد و تا کنون با خانواده اش ملاقات نکرده منتشر نکرده اند.
مطبوعات کشور تا امروز خبری از محمود صالحی نماينده کارگران کرد شهرستان سقز درج نکرده‌اند. حتی نمی دانند که او اين روزها و پس از محکوميت يکساله اش بدليل فعاليت سنديکائی در بستر بيماری است و بيم آن می رود به علت تشديد بيماری کليوی و عدم صدور مجوز انتقال به مراکز درمانی جانش را از دست بدهد.
بايد نوشت، بايد گفت و بايد روايت کرد. روايتی تلخ از آن چه که بر کارگران اين سرزمين می گذرد.  فعاليت های صنفی و تاسيس سنديکا برای کارگرانی که دوران استبداد پهلوی را سپری کرده‌اند و اکنون دوران جمهوری و روزگار فعاليت های مدنی را تجربه می کنند. نقطه آغازی در راه تساوی طلبی و عدالت جويی. جنبش کارگری و فعالان تشکل‌های مستقل کارگری اين روزها دريافته‌اند که تنها راه محدود سازی ترک‌تازی‌های کمپانی‌های خصوصی و يک جانبه گرايی کارفرمايان اقتصادی و صاحبان صنايع نهاد‌های مدنی و تشکل‌های صنفی است. سنديکا کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و تشکيلات صنفی خبازان سقز تنها تشکل‌های مستقل وغيردولتی اند که در ايران روش تلاش‌های مدنی و اعتراضات مسالمت آميز را دنبال می‌کنند و می‌کوشند تا با بازخوانی قوانين موجود و بهره گيری از ظرفيت‌های مغفول قانون اساسی و قانون کار، راهی به سوی احقاق حقوق خود بيابند.
روايت کارگران اما زمانی تلخ تر می‌شود که هر روز شاهد احضار و حبس ايشان هستيم و از سوی ديگر سکوت رسانه‌ها و بی‌خبری افکار عمومی از وضعيت ايشان ماجرا را درد آلودتر می‌کند.
ما می مانيم وروايت می کنيم. اگرچه ممکن است مجالی برای خبر باقی نمانده باشد و فضايی برای روايت ماجرا وجود نداشته باشد. روايت من اما روايت زندگی غم آلود کارگران است.


کنگره
در اردوگاه
نظامی

احمد زاهدی

در روزهای اخير پيرامون کنگره سازمان "کومله" گزارش ها مختلفی را دريافت داشتيم که برای پرهيز از هر نوع موضع گيری هيچيک از آنها را منتشر نکرديم. نه اين شاخه و نه آن شاخه. از ميان همه نوشته ها و بيانيه های رسيده بخش هائی از مقاله "احمدی زاهدی" را که جنبه های عام داشت، پس از حذف آن بخش هائی که می توانست به نوعی موضع گيری در برابر اين و يا آن شاخته سازمان کومله ارزيابی شود انتخاب کرديم که می خوانيد:

خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ايران (ايرنا) در لابه‌لای اخبار و گزارش‌های كميسيون اصل 90 مجلس درباره‌ی مفاسد اقتصادی، خبری ت را منتشر كرده بود كه بعد از آن خبرگزاری بازتاب با مسرت اقدام به بازنشر آن خبر نمود و مدت چند روز است كه در تمام سايت‌های خبری فارسی انعكاس يافته است. عنوان خبر آخرين روز مردادماه 1386 به نقل از خبرگزاری ايرنا چنين است:

دو جناح يك گروهك تروريستی اقدام به سنگر بندی در برابر هم كردند

در حقيقت، بحث بر سر تقويت مواضع جناحی و رقابت‌های درون حزبی است. اما آيا اين همه‌ی حقيقت است؟ يك حزب يا سازمان سياسی هرچند كه هدفی ‌جز كسب قدرت سياسی از طرق قهرآميز يا دموكراتيك نداشته باشد، باز هم نهادی مدنی خواهد بود، هرچند كه خود نخواهد. نهادهای مدنی نمی‌توانند در جهت تخريب جامعه‌ی مدنی گام بردارند، كه در اين صورت مانند شكل كنونی جمهوری اسلامی محكوم به زوال‌اند. يا مانند حزب نازی يا هر توتاليتری ديگری.
متاسفانه مانند در همه سازمان‌های و احزاب سياسی در بيش از يك قرن گذشته در ايران - حتا مانند هم‌الان جمهوری اسلامی- فضای بحث‌های سياسی درون اغلب متشنج و غير منطقی است.
زمانی كه اسلحه بر گفتگو حاكم باشد،(خواه در حکومت و خواه در اپوزيسيون حکومت) ناگزير زمانی می‌رسد كه برای گفتگوهای مخالف بين رفيقان نيز از فشنگ و باروت استفاده خواهد شد. عدم وجود فضای دموكراتيك موجب عدم رشد كادرهای سياسی می‌شود و كيش شخصيت سردمداران را بوجود می‌آورد. وقتی سران سازمان با مشی دموكراتيك انتخاب نمی‌شوند و همه چيز به «خودی" و «غير خودی" به شيوه‌ی حكومت اسلامی مبدل می‌شود، می‌توان نشانه‌های كژ راهه‌های پيموده شده و تجربه‌های باز آزموده و خطا را دريافت.
به هر روی با وجود اين‌ كه يك سازمان، هرچند هم مترقی، نمی‌تواند فارغ از بسترها و بی تاثير از جامعه‌ی خود عمل كند، اما می‌تواند از گذشته‌ی خود و سازمان‌های مشابه درس و پند گرفته تا اشتباهات آن‌ها را تكرار نكرد. هنوز هم فرصت‌هايی يافت می‌شود كه خردمندان و مبارزان راستين بنشينند به مذاكره و با بازآموزی از اشتباهات گذشته، گفتگو را به جای گلوله بنشانند و با در پيش گرفتن رفتاری دموكراتيك، برای يك بار هم كه شده دست از اعمال دشمن شاد كن برداشته و به نسل آينده نشان دهند كه مبارزان آزادی هم تلاش خود را برای آزادی با آزاده‌گی انجام داده‌اند.
تكرار مضحك تاريخ اينك در اردوگاه‌هايی كوچك و بين جوان‌هايی نا آزموده و خام در جريان است. تكراری مضحك كه در درون، تراژدی يك نسل كشی و برادر كشی را تداعی می‌كند! آزادی نه از لوله‌ی تفنگ‌ها خارج می‌شود و نه از ميان غبار قدرت‌طلبی. بنا بر اين چنين درگيری‌ها و صف‌بندی‌های خشونت‌آميزی كه كنون در اردوگاه‌های كومه له در جريان است، به هيچ نقطه‌ی مشخصی نمی‌رسد جز اين‌كه نيرو و اعتبار جريان‌های سياسی را روز به روز ضعيف‌تر خواهد كرد.


دولت سايه
در کابينه
احمدی نژاد
ايمايان

احمدی نژاد با به قدرت رسيدن به همراه خود عده‌ای دوستان عمدتا نظامی سالهای گذشته خود، به علاوه جوانانی که در شهرداری و ستاد انتخاباتی او فعاليت می‌کردند را به دولت آورد که چون همه نمی‌توانستند از مجلس رأی اعتماد بگيرند، به عنوان مشاوران و معاونان او منصوب شدند. اينان خواسته‌های او را به وزرا اطلاع داده و مانند مبصر کلاس بر جزء جزء فعاليتها اشراف دارند. من نام اين ساختار گسترده را دولت مخفی می گذارم.
اينان که حتی از داشتن تحصيلات عالی بالاتر از ليسانس، حتی به صورت فرمايشی آن- مانند دکترای خود احمدی نژاد- بی بهره‌اند، در مناصبی که نياز به رای مجلس ندارد به راحتی منصوب می شوند؛ مانند امير منصور برقعی که کارشناسی مکانيک دارد و به جای دکتر فرهاد رهبر به رياست سازمان مديريت و برنامه ريزی منصوب شد.
ابداعات و ابتکارات دولت جديد از انحلال سازمان مديريت و برنامه‌ريزی تا انحلال شورای پول و اعتبار ادامه دارد و در آينده شاهد ادغام صنايع خودروسازی نيز خواهيم بود. متأسفانه چيزی که مانع رسوايی تصميم‌های خام و جاهلانه‌ی احمدی نژاد می‌شود، قيمت های افسانه‌ای نفت است که هر ناکارآمدی و ضعفی را می پوشاند. روند مديريتی پس از جنگ هرچه بود لااقل صورت موجهی داشت ولی دستورهای خلق الساعه‌ی دولت جديد جايی برای دفاع نمی گذارد و کار دولت بعدی را برای اصلاح آنچه در اين چهار سال تخريب شده، مشکل و مشکل تر می کند.(خلاصه شده)