خليج فارس
فرانسه، آلمان و انگلستان
به لشکر کشی امريکا خواهند پيوست
زنگ خطر در مطبوعات داخل کشور
روزنامه و سايت انتخاب، عکس بالا را
بعنوان عکس خبری از مانور جنگی و ناگهانی
امريکا در خليج فارس منتشر کرد. مجموعه
خبری منتشر شده در انتخاب، در ادامه
انتشار اين عکس، خبرهای تازه و دست اولی
نيست و پيشتر همه آنها منتشر شده، اما اين
مجموعه با توجه به سانسور اخبار در ايران
و دگرگون ساختن گزارش های واقعی از سوی
سيمای جمهوری اسلامی و تبديل آنها به
اخبار و گزارش هائی در تائيد سياست های
حکومت، اقدامی بود روشنگرانه برای مردم
ايران که حتی از ماهواره و اينترنت نيز
محروم شده اند تا ندانند در چه موقعيتی
قرار گرفته اند.
سخنرانی محمد خاتمی در مراسم سالگرد دوم خرداد دوم خرداد 76
يگانه انتخابات رقابتی
درجمهوری اسلامی بود
دوم خرداد
توانست همه تهديدها را كه در آن زمان فراوان بود
و
هنوز هم هست
به فرصت
تبديل كند
تلاش ما اين بود که اعمال قدرت عليه رای مردم نشود و از خودكامگی و
رفتار دلبخواهی آنكه
قدرت را در دست دارد جلوگيری شود. آيا شگفت نيست كه در
ايران دولت مدافع تشكلها و آزادی رای مردم باشد؟ و احيانا آنها كه
بايد
مدافع حق مردم باشند با اعمال روشهای قيممآبانه
نظارت
كنند.
سووتسکايا راسيا - ١٧ ⁄ ۵ ⁄ ٢٠٠٧ طراحان جنگ اتمی
در اتاقی تاريک، دنبال
گربه سياه- ايران- می گردند
يو. آرلوف- ترجمه: ا. م. شيزلی
سخنرانی رهبر برای
بسيج دانشجوئی ج. ا مرکز فرماندهی
مقابله جهانی با امريکاست در
بسياری از زمينهها كاملا با حريف برابريم.
دشمن برای ناكارآمد جلوه دادن دولت مكتبی و حامی ارزشهای اسلامی
در پيشرفت اقتصادی كشور مانع تراشی میكند 650 هزار بسيجی
در 700 دانشگاه مستقر شده اند
اين سخنان و نظرات را نبايد بی اهميت تلقی کرد و يا به مسخره
گرفت، زيرا اساس و پايه دولتی که اکنون حاکم شده و فضای تيره و
تار سياسی، تحميل سانسور به مطبوعات، محاکمات فرمايشی،
انتخابات پرتقلب و جنجال سازی های خيابانی و نوبتی، درکنار سرکوب
حق طلبی های کارگران، معلمان، زنان؛ دانشجويان و ديگر اقشار
مملکت و فلج سازی و بی محتوا کردن مجلس مملکت، کابوس براندازی
های رنگی و نرم و غير نرم تا حد مقابله با هر نشست و اعلام
نظری مخالف سياست حاکم، همه و همه از دل همين نظرات بر خاسته
و در مجموع خود حاکميتی نظامی- اتمی را باعث شده است.
آقای حجاريان اخيرا مصاحبه ای کرده که به زعم من
خواننده، نرم و آهسته يکی از مسائل گرهی را مطرح کرده
است. يعنی مسئله ضرورت جدايی دين از دولت و حکومت را.
متاسفانه هم ايشان روز به روز زبانش پيچيده تر و
روشنفکرانه تر می شود و هم دريافت دقيق نظرات ايشان
برای امثال من دشوارتر! وای به حال مردم کوچه و بازار.
مصاحبه ايشان را بارها خواندم، خيلی روشنفکرانه بود و
پر ابهام و ناروشن. راهکار روشنی برای برون رفت از
مشکلات ارائه نمی دهد، درحاليکه انتظار از امثال وی
ارائه راه حل است و نه شرح معضل. نفی در نفی نيز بر
پيچدگی مطالب او می افزايد. مثلا تا نيمه های اين
مصاحبه گرايش دفاع از ليبراليسم اقتصادی بر ديگر نظرات
اقتصادی وی غلبه دارد و در نيمه بعدی اين گرايش تضيف
می شود و حرف های قبلی نفی. حجاريان عضو جبهه مشارکت
است و می تواند نظراتش را در جلسات رهبری اين جبهه طرح
کند و روی بيانيه های اين جبهه تاثير گذار شود، اما
بنوعی خود را فرا حزبی وحتی منتقد مشارکت هم نشان می
دهد، که اين خود تشکل گريزی می تواند تلقی شود. (ای
کاش نويسنده اين يادداشت کوتاه، از ميان آن مصاحبه
مستندات نوشته خود را هم بيرون می کشيد و ارائه می داد
تا ايشان هم به کلی گوئی غير قابل درک متهم نشود!- پيک
نت)
امروز(ديروز) در پمپ بنزين ها سگ صاحبش را نمی شناخت.
شوخی شوخی بنزين شد ليتری صد تومان. پارسال همين موقع
زعفران مثقالی 2500 بود وحالا 11000 تومان شده است.
دومی مثقالی بالا رفت و اولی ليتری. گرانی مهم هست اما
خبر جديدی نيست. خبر جديد جوانه هائی است که در ميان
بسيجی ها زده شده، يعنی همانها که زير پوشش آقايان
سازماندهی شده و هر وقت که می خواهيد متوجه شويد قصد
تظاهرات دارند، تظاهرات کرده اند!
من ديگر اسم همه بسيجی ها را بسيجی نمی گذارم. واقعا
زاويه هايی ميان آنها بوجود آمده است که بسيار جدی
است. هر روز از جبهه خامنه ای چه در سپاه و چه در بسيج
کم می شود و من اينها را می شنوم . کسانی هستند که
بسيجی هستند ولی حالا ديگر نه خامنه ايسم اند و احمدی
نژادچی، يا لااقل الان نيستند. من از خيلی ها شنيده ام
که مثلا پدر فلانی از سپاه دراُمد يا فلانی از بسيج
دراُمده .... اين جدايی ها خيلی زياد شده است. حتی
دلشوره و دلهره ای که نسل جوان اسير آن شده به سراغ
خيلی از اين بسيج ها هم رفته، طپش قلب خيلی زياد شده،
آنقدر که گريبان بسيجی ها را هم گرفته است. البته هنوز
به تيک های عصبی و افسردگی نرسيده اند.
گفتگو با مصطفی تاجزاده اصول گرايان: اصلاح طلبان متفرق شويد تا ما فکری برای
اتحاد کنيم خلاصه
شده از همميهن
چند روزی
است که از اين سو و آن سو خبر هايی
درباره مراسم سالگرد دوم خرداد می
شنوم . ظاهرا در دانشگاه های مختلف
دانشجويانی برنامه هايی را به اين
مناسبت تدارک ديده اند . سال گذشته و
سال های گذشته هم برنامه هايی بود ،
اما امسال خيلی بيش تر و خودجوش تر
شده است .به نظر شما چه اتفاقی افتاده
است که دوم خرداد امسال اين همه
خواهان پيدا کرده است ؟
زينب
پيغمبرزاده، از جمله زنان فعال برای
برابر حقوق زنان با مردان در جمهوری
اسلامی که به دليل شرکت در تجمع
اعتراضی نسبت به محاکمه گروهی از زنان
فعال در اين عرصه در مقابل دادگاه
انقلاب زندانی شده بوئد با توديع قرار
وثيقه 15 ميليون تومانی آزاد شد. پيش
از اين قرار وثيقه 20 ميليون تومانی
برای موكلم صادر شده بود كه اين مقدار
به 15 ميليون كاهش يافت و با توديع آن
موكلم چهارشنبهشب آزاد شد.
پيغمبرزاده17 ارديبهشت ماه به معاونت
امنيت دادسرای انقلاب احضار شده بود
كه پس از مراجعه به آنجا بازداشت و
به زندان اوين منتقل شده بود.
بخش
کوتاهی از مصاحبه مشروح محمدرضا خاتمی
دبيرکل سابق جبهه مشارکت با خبرگزاری
ايسنا، که در آن پيرامون انتخابات
آينده مجلس و گروهبندی های نوظهور و
بيرون آمده از دل باصطلاح اصولگرايان
سخن گفته است. از جمله درباره نقش
هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری در تحولات
احتمالی آينده. وی در همين مصاحبه،
درباره براندازی های رنگين و نرم و تب
جاسوس بگيری در دولت احمدی نژاد می
گويد: كسانی كه همواره انگ ارتباط با
بيگانگان به مسائل داخلی میزدند
مانند چوپان درغگو میشوند. اين حنايی
است كه رنگ خود را از دست داده و
حربه شناخته شدهای است. ممكن است
بهانهای به دست برخی جريانات درون
دستگاههای قضايی بدهد، اما درون
جامعه ما اين ادعا به هيچوجه
مقبوليتی نخواهد داشت و باعث رعب و
وحشت مردم نيز نمیشود، بلكه برعكس،
مردم بيشتر به برخی بیمنطقی و
بیتدبيریها پی میبرند؛ البته گاهی
نيز اين موضوع برعكس میشود. يعنی
جريانهای وابسته به خارج هدايتگر
میشوند اما مردم ديگر اين موضوع را
نمیپذيرند؛ چرا كه كسانی كه همواره
انگ ارتباط بيگانگان با مسائل داخلی
را میزدند مانند چوپان درغگو
میشوند. متاسفانه آنقدر از اين حربه
استفاده نابهجا كردهاند كه اثر خود
را از دست داده است.
دوشنبه
17 ارديبهشت ماه زينب پيغمبرزاده،
فعال حقوق زنان و خبرنگار صفحه زنان
روزنامه سرمايه، مانند 32 زن ديگری که
در 13 اسفند ماه 1385 دستگير و با
قرار کفالت يا وثيقه آزاد شده بودند،
با در دست داشتن احضاريه کتبی (که روز
15 ارديبهشت ماه 1386 به وی ابلاغ شده
بود( برای تفهيم اتهام به دادگاه
انقلاب مراجعه کرد، اما ظاهرا به خاطر
عدم مراجعه با احضار تلفنی و درخواست
احضاريه کتبی، به رغم داشتن کفالت،
برايش قرار وثيقه 20 ميليون تومانی
صادر شد، ولی به جای تماس با خانواده
اش برای اخذ وثيقه، بلافاصله او را به
زندان اوين منتقل کردند.او اکنون در
بند عمومی زندان اوين بسر می برد. در
هفته اول بازداشت زينب، پدر و وکيل
مدافع وی (نسيم غنوی) بارها به دادگاه
مراجعه کردند اما از پذيرش وثيقه
آزادی اش امتناع شد و حتا تقاضای پدر
زينب برای ملاقات با وی و نيز ارسال
لباس و داروهای قلبی اش به زندان بی
پاسخ ماند. هم اکنون نيز هر بار به
بهانه ای، از آزادی وی جلوگيری می
شود.
زينب پيغمبرزاده، عضو کميسيون زنان
دفتر تحکيم وحدت و يكی از اعضای كمپين
يك ميليون امضا برای تغيير قوانين
تبعيض آميز است که پيش از اين نيز در
پاييز سال 1385 در حال جمعآوری امضا
در مترو، دستگير و به مدت 5 روز در
بازداشتگاه وزرا به سر برده است.
بازداشت زينب پيغمبرزاده پس از صدور
قرار وثيقه، بدون هيچ توضيحی به
خانواده وی در مورد چگونگی صدور قرار
بازداشت از يک سو، و نيز امتناع
دادگاه از پذيرش وثيقه در هفته اول
بازداشت او (با وجود صدور اين قرار از
همان ابتدا)، و از سوی ديگر تهديد
زينب و خانواده اش به خاطر درخواست
احضاريه کتبی، جملگی از نقض قوانين و
ضوابط آيين دادرسی در روند رسيدگی به
پرونده زينب حکايت می کند.
از اين رو ما امضاء کنندگان ضمن ابراز
نگرانی شديد خود از وضعيت سلامتی زينب
پيغمبرزاده خواستار آزادی فوری وی
هستيم.
(امضای اين نامه که تاکنون به 550
رسيده، همچنان از داخل و خارج کشور
ادامه دارد.)
معاونت
محترم سينمايی وزارت فرهنگ و ارشاد و
اسلامی
دعوت به قضاوت عمومی برای حل يك مشكل
حرفهيی، آخرين راه باقی مانده برای
يك هنرمند است. راهی كه من انتخاب
كردهام تا شايد مشكل نخستين فيلمم كه
سه سال از ساختش میگذرد و هنوز به
نمايش عمومی در نيامده است را حل كنم.
«يك شب» طبق اسناد موجود در نزد من و
در اداره كل نظارت و ارزشيابی با پشت
سر گذاشتن مراحل قانونی ساخته شده و
هيچ ابهامی درباره ساخت آن وجود
ندارد. فيلم در جشنواره فجر و چند
جشنواره مهم جهانی به نمايش در آمده
است، در چنين شرايط روشن و شفافی
اداره كل نظارت و ارزشيابی از ارائه
پروانه نمايش به اين فيلم سرباز
میزند، فيلمی كه نهقرار است ركورد
فروش را جابهجا كند و نه در محاسبات
رايج اين روزهای سينما كسی را آزرده
خاطر میكند. نمايشعمومی اين فيلم
انعكاس انديشهای است كه سهسال پيش
شكل گرفته و اگر از آن زمان تاكنون
مصالح جامعه درباره اين فيلم آنقدر
تغيير كرده كه نمايش عمومی « يك شب»
امكانپذير نيست، اعلام آن هم چندان
در اين شرايط متغير كار سختی نخواهد
بود.
برای من ساخت فيلم توقيف شده موهبت
بزرگی نيست، گمان نمیكنم كه اعلام
رسمی كنار گذاشتن هميشگی اين فيلم نيز
شكست يا بیكفايتی برای مديران شما
محسوب شود! اگر چه « يك شب» نه اولين
و نهآخرين فيلم اين پرونده قطور
خواهد بود.
«يك شب» بالاخره روزی اكران خواهد شد
و اين مثل روز برايم روشن است. دراين
ميان فقط بر ابهام رابطه هنرمند و
مردم افزوده میشود. چيزی كه انگار
بايد مسؤوليت اول شما، رفع آن باشد.
اين نامه فقط برای قضاوت مردم و حافظه
تاريخ نوشته شده، نه چيزی بيشتر نه
چيزی كمتر.
ارديبهشت 1386