برای انتشار در پيك نت
خودرو سازان ايران
لای چرخ دنده مديريت مافيائی


 


معلمان و دانشجويان
اعتراض 16 نماينده مجلس
به دستگيری‌های امنيتی اخير

       پیک هفته 91  --------- اول ارديبهشت 1386 21 اوريل 2007

  infos@peiknet.com  

اخبار هفته

مصاحبه
رهبر در سال 1380
فرمان فيلترينگ را صادر کرد


آقای خامنه ای!
چرا همه ايرانی ها

بايد مانند شما بيانديشند؟
احمد زيدآبادی


"مجلس" يا "بيت"
ريشه های فلج شدن مجلس و انتخابات فرمايشی اينجاست!


گفتگوی مستقيم 
حضور حسن روحانی با يک طرح آشتی در قطر


محاکمه مدافع رای مردم

بجای متقلب
700 هزار تهرانی

 شاکی احمد جنتی اند


بيانيه مجاهدين انقلاب
هيچ ملتی تاکنون با چماق امنيتی متحد نشده


گفتگوئی با امين زاده

 خواب غفلت در

سنگر جنگ سرد جهانی
بحرانی ترين دوران

برای جمهوری اسلامی


توافق سه جانبه

بازگشت افغان ها از ایران


تشکيل هيات نظارت

بر آزادی های مشروع!
مرز "آزادی مشروع" کجاست؟


بازی  موش و گربه در آسمان
15 دقيقه وحشت از

حمله هوائی در بوشهر


کارنامه سياست خارجی
يک دولت ماجراجو
!
"محسن امين زاده"


عطاء الله مهاجراني:
ملوان گيری
 
يک تله انگليسی نبود؟


مصاحبه با "رايس"
برخی مسئولان مهم ايران
عاقبت خواهند فهميد!


سال نو در زندان ها
 با اين گزارش آغاز شد


نماينده فراکسيون اقليت:
فرياد مردم در خيابانها
پاسخ سکوت مجلس است


خواب غفلت ادامه دارد!
شيعيان کشورهای اسلامی
چوب ايران را می خورند


ماجرای نان و آب دار
فرار و شهرام جزايری


اعلام چهار زندان

 امنيتی – نظامی


مانيفست 1386 علی خامنه ای
جهان
گشائی اسلامی
و تشديد سياست جنگی


 تکرار حادثه شيراز
عرق خانگی در قم
عده زيادی را 13 نوروز کشت!


گزارش نوروزی
قتل،تصادف،بانک‌زنی،

آدرم ربائی و کیف زنی


رئيس دولت

روی دست حکومت مانده!


چشم بند و سلول انفرادی
ماجرای ملوان گيری

و خاطره سازی


نقدينگی 1200 ميلياردی
تورم 45 درصدی


تلاش برای بستن
روزنه های جاسوسی
در شورای عالی امنيت ج.ا


 پيوست قطعنامه شورای امنيت
بلوکه پول ها و ممنوعيت سفر
اسامی فرماندهان سپاه، رابطين و موسسات اتمی سپاه


پادشاه عربستان :
خطر امريکا جدی است
به ايران آسيب نرسانيد!


نتیجه تلخ ملوان گیری

"اخطار" 48 ساعته

زبان تازه ای که کشف شد!


شیرین عبادی:

اگر دست از سر زنان برندارند

به مراجع بین المللی مراجعه خواهم کرد


برابری حقوق زن و مرد

"هوُ"ی امنیت ملی است !


پایان یک جنجال

قربان قد و بالات، سلام من را، به "تونی" برسان!


مصاحبه جان بولتن

رژیم ایران باید برود


سخنرانی نوروزی رهبر:

تهدید به تولید سلاح اتمی


لاريجانی در مشهد
نمی توانيم کوتاه بيائيم
زيرا،فقط پرونده اتمینداريم!


پاسخ کروبی به احمد جنتی
لازم نيست روزنامه ببنديد
عملکردتان را اصلاح کنيد


3 گام
در يک حرکت
داوود هرميداس باوند- روزنا


جن و بسم الله
احمدی نژاد و مطبوعات
اکبر منتجبی


رفتن ملوان ها به معنای آمدن
خوش بينی نيست!

محمدجوادروح


احمد جنتی :
با حمايت از توقيف مطبوعات
از احمدی نژاد حمايت کنيد!


درس های گروگانگيری
مصالحه اتمی!
پيام برادر فرمانده کل سپاه
در مصاحبه با بی بی سی
احمد شيرزاد


رطب خورده منع رطب می کند!
اختلاف انگلستان و ايران
بر سر اعتراف گيری


نتايج سفرهای احمدی نژاد

5ر5 ميليون نامه و شکايت

 نشانه بحران عمومی نيست؟


اوضاع وخیم است

دستور فرموده اند:

آمارهای دلگرم کننده بدهید!


بودجه نظامی، بودجه آموزشی را بلعيده است


خطر هست، خطر نيست!
حرف های دو پهلوی رهبر تفسيرهای سه پهلوی سرداران


برای انتشار در پيک نت
اطلاعات افشاگرانه ای از آنچه در "ايران خودرو" می گذرد



 

 
مصاحبه های فرمانده نيروی انتظامی و وزير اطلاعات وامنيت
کابوس براندازی
به شيوه نرم- با روشن خاموش


مصاحبه جديد وزير اطلاعات
زنان، دانشجويان، معلمان
و هر معترضی براندازاست!

نماز جمعه هاشمی رفسنجاني
جنبش کارگران و معلمان
از آن جنسی است که بايد جدی گرفت!

اين شوخی، خيلی هم جدی است
جانشين
 جورج بوش
برای حمله و جنگ می آيد


گزارش جديد بازرسان اتمی
غنی سازی درايران هنوز جدی نيست
کنترل و راست آزمائی
نطنز و اراک خواست آژانس است


سخنرانی خاتمی در قزاقستان
دفاع از صلح و مردم سالاری
وظيفه رسانه های ارتباطی است
ايران سلاح اتمی ندارد و در پی دستيابی به آن هم نيست

پانزدهمين دانشجوی دانشگاه مازندران آزاد خواهد شد؟

كارگران شركت واحد بايد توبه نامه بنويسند
«تعهد نامه »
تــعهد می دهم ديگر نـگويم حق كـداميـن اسـت
كه پی بردم دفاع از حق جرمی سخت سنگين است
نــمی گـويـم كـه غـارت كــرد نـان سفـره مـا را
نــخواهم بـرد بـيـرون از گـلـيم خـود دگـر پـا را
نـخـواهـم بـعد از ايـن فـرياد مظلومـی شنيد آری
كــه سنگيـن اسـت تـاوان دادن يك عـمر بـيماری
اگـر چـه كـنج زنـدان چشمهايـم را تـومـی بستـی
تـعهد مـی دهـم زيـن پس بـگويم تو به حق هستی
عجب جرمی است هشياری عجب درديست بيداری
چــه سنگين است از انديشه هايـت دسـت بـرداري
چـه تلخ است و چه دشوار ست عمری كارگر باشی
ولـی امـروز بـلاجـبـاريـك جـور دگــر بــاشــی
تــعهد مـی دهـم خـاموش بـاشـم بـعد ازايـن آيا ؟
تــعهـد مــيتـواند كــرد خــاموش آتــش مــا را
شاعر : داود نوروزی
مسئول كميسيون فرهنگي
سنديكای كارگران شركت واحد اتــوبوســرانی تـهران وحـومـه

عيسی سحرخيز:
نهادی های صنفی و مطبوعات
در ليست امنيتی "براندازان نرم"


مصاحبه مطبوعاتی سخنگوی دولت
دستگيری 2 سوئيسی و ملوان ها
ديپلماسی مقتدرانه دولت است!


سخنان سرلشکر  فيروز آبادی و سرلشکر صالحی
توان جنگی ايران
امروز به نمايش در
می آيد
گريبان ما را اگر بگيرند، روزگارشان را سياه می كنيم. سلاح هايی داريم که هنوز رو نکرده ايم.

خبرگزاری ها به نقل از يک فرمانده ارتش ج.ا
ناوشکن ساخت ايران به آب انداخته می شود

تلاش های بی نتيجه مانده
دغدغه مهم پشت صحنه
ادامه بازداشت و بازجوئی سرداران

بخشی از انگیزه سفر منوچهر متکی به ترکیه اطلاع
 از ماجرای سردارعسگری - عكس بالا - است.

2 سرداران دستگير شده در اربيل
با خانواده خود تلفنی صحبت کردند


البرادعی زير فشار کشورهای عربی
مردم ايران و منطقه
در تله رقابت های اتمی

ممنوع الملاقات شدن 3 متهم تجمع معلمان
احضار گسترده فعالان
جنبش برابری زنان به دادسراها

سياست دولت در برابر جنبش صنفی معلمان ايران
عمل نقد: دستگيری معلمان معترض
وعده نسيه: افزايش حقوق معلمان

اطلاعيه سنديکای شرکت واحد تهران و حومه
يورش نظامی
به تحصن کارگران خباز در سقز

از مازندران آغاز شد
موج تحصن های دانشجوئی
دانشگاه به دانشگاه جلو می رود


پس از ايتاليا و انگلستان
فرانسه نيز دست گذاشت روی بانک سپه


از سوی فراکسيون حزب کمونيست
بدليل حساس شدن اوضاع سياسی ايران
وزير خارجه روسيه
به پارلمان اين کشور احضار شد

فرقه دو امامی ها
يک عضو خود را تکه تکه کرده و آتش زدند

سرکوب جنبش های صنفی
دبيركل كانون معلمان ايران سَر ِ جلسه امتحان دستگير شد


گفتگوی نشريه "فوکوس" با "الکسی آرباتف"
استراتژی روسيه در برابر ايران
ترجمه آزاده تهرانی


اين بيراهه اجتناب ناپذير بود؟
فيلم حضور احمدی نژاد در ميان دانشجويان!

آنچه را می بينيد نتيجه مستقيم بستن فضای فرهنگی- سياسی و حتی مذهبی در دانشگاه های کشور است. حق سخن و بيان منطق و استدلال را از دانشگاه گرفتند و حال، نتيجه آن شده است که می بينيد. اعتراض های به ظاهر سياسی ولی عمدتا پرخاشگر و ستيزه جو. دانشگاه ها را حکومت بدين سو کشاند و حاصل نيز همان است که بعنوان صحنه هائی از حضور احمدی نژاد در ميان دانشجويان می بينيد! هم دانشجو و هم حکومت بايد از خود بپرسند: رفتن به اين بيراهه اجتناب ناپذير بود؟


سرمقاله راه توده: فشار اقتصادی، زمينه ساز حمله نظامی
تاخير و تقدم های تازه
در سياست های کاخ سفيد


دور جديد رجز خوانی جنگی
فرماندهان ارتش، به فرماندهان سپاه پيوستند!
مصاحبه مطبوعاتی جانشين فرمانده کل ارتش:
ارتش فدائی رهبر است!

شرايط حساس کشور
ديدار سه جانبه
کروبی- خاتمی- هاشمی

اعلام نظر رفسنجانی در باره  اتحاد و انسجام
انتخابات بی تقلب مجلس هشتم
زمينه ساز اتحاد ملی است!

قبل از مسابقه
به زنان شمشير باز
خورش قيمه با لپه ميدهند
بعد از قيمه با لپه بازيکنان تيم دچار مشکل گوارشی می شوند
 و نمی توانند در مسابقه شرکت کنند.


تجمع اعتراضی
بیماران فلج تدریجی درتهران

گزارش دریافتی از چند منطقه آموزش و پرورش

اعتصاب معلمین مخالف انرژی اتمی ایست!


گرانی درایران

به مرزهای انفجار اجتماعی رسیده


دادگاه محمد رضا خاتمی

جرم اینست!

انتشار روزنامه نیمه آزاد نیمه باز کردن دهان

محمد جوادروح


پس از بوشهر
نيمساعت شليک ضد حمله اصفهانی ها را وحشت زده کرد

تحقيق بی تحقيق
مردم نبايد بدانند چه گذشت در انتخابات رياست جمهوری

مصاحبه "اعتماد" با علی يونسی دومين وزير اطلاعات و امنيت دولت خاتمی
نمی توان دهان را باز کرد!
ماجرای اطلاعات موازی و قتل های زنجيره ای


سهم خود را در بهره گیري از این روزنت بپردازید

این یگانه منبع درآمد پیک نت براي ادامه انتشار است.


حساب بانکی

AKHP

DEUTSCHE BANK

BIC: DEUTDEDBBER

IBAN. DE 31100700240459374500

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany


 

    

 

 
 
 

تماس با ما - اشتراك پيك

دیدگاه ها


ما هم نباشيم
زنان ديگری
خواهند آمد!

طی چند ماه اخير علاوه بر ايجاد فضای امنيتی و بازداشت و احضارهايی که بر فعالان جنبش زنان تحميل شده است، فشارهای روانی نيز گسترش يافته است و بازار اتهام زنی و برچسب وابستگی به بيگانگان داغ و پر رونق شده است . به گونه ای که به نظر می رسد برخی نهادها از تمام امکانات خود برای خنثا کردن و ازبين بردن سازمان های تاثيرگذار بر حرکت های اجتماعی زنان بهره می گيرند: با ابزار بازداشت های غيرقانونی فعالان جنبش زنان (برای نمونه از بهمن ماه سال گذشته تا کنون 10 نفر از اعضای مرکز فرهنگی زنان به زندان افتاده اند و بسياری ديگر از اعضا مورد بازجويی قرار گرفته اند)، با پلمب کردن دفاتر سازمان های مختلف زنان، با ايجاد فضای رعب و وحشت در سطح جامعه به منظور کنترل دوباره بر فضای شهری و عقب راندن زنان از حوزه عمومی ، با مطرح کردن تهديدها، اخراج از محيط کار، کنترل و تعقيب و مراقبت و... در واقع به نظر می رسد برخی از نهادها برای پس زدن خواسته های حقوقی زنان ازهر ابزاری (چه مشروع و چه نامشروع) بهره می برند تا فضای ناامنی برای فعالان زن فراهم سازند و آنان را به عقب نشينی و تمکين از وضع موجود وادار سازند. و در اين ميان پخش و گسترش اتهام و شايعات مالی به سازمان های زنان نيز يکی از همين ابزارهاست.
با صدای بلند اعلام می کنيم: مرکز فرهنگی زنان هيچ کمک مالی از نهادهای دولتی وبين المللی دريافت نکرده است
مرکز فرهنگی زنان شرح روند ايجاد کتابخانه و نيز ديگر فعاليت های خود را همواره در خبرنامه ها و در وب سايت های خود (تريبون فمينيستی و زنستان) به تدريج منتشر کرده است. در طول سال ها فعاليت فرهنگی مان در مرکز، افتخار می کنيم که توانستيم بدون هيچ کمک مالی از سازمان های بين المللی و دولتی، و تنها از طريق کمک های افراد و کمک خود اعضای مرکز، اين کتابخانه و ديگر فعاليت های مرکز را پيش برده و بتوانيم کتابخانه را به حدی از بلوغ خود برسانيم و به ديگران واگذاريم تا بزرگ و بزرگ ترش کنند.
هرچند فکر می کنيم که دريافت کمک مالی از سوی سازمان های بين المللی به سازمان های غيردولتی نه جرم است و نه يک کار غيرمعمول و نه يک عمل غيراخلاقی، زيرا فکر می کنيم اگر نوع فعاليت های برخی از سازمان های غيردولتی حول فعاليت های خدمات رسانی به زنان باشد ناچار از دريافت کمک های مالی اين چنينی هستند، اما نوع فعاليت مرکز فرهنگی زنان و نيز قول و قرار اخلاقی ما در مرکز و دلايل ديگر که برخی از آنها ذکر شد، باعث شده است که تاکنون ما از دريافت چنين کمک هايی امتناع کنيم و بر تعهد داخلی اعضای مرکز مبنی بر عدم دريافت کمک مالی از نهادهای بين المللی و دولتی پايبند باشيم. ما می دانيم که با پخش چنين شايعاتی سعی دارند افکار عمومی را نسبت به انگيزه های انسانی فعالان زن به شک و ترديد وادارند و از اين طريق انگيزه تلاش برای تغييرات اجتماعی به نفع زنان را در افکار عمومی بی اعتبار سازند و پس از ايجاد شبهه و بی اعتبار نمودن آنان، فعاليت شان را مهار يا سرکوب کنند.
ما به خوبی می دانيم که چنين فضاسازی ها و شايعه پراکنی ها ريشه در ستيزهای جدی تری دارد، چرا که با جدی تر شدن مبارزه حق خواهانه زنان و عمومی تر شدن بحث تغيير قوانين تبعيض آميز و گسترش اين خواست در لايه های مختلف اجتماعی، واکنش منفی و خشونت بار از سوی برخی از مقامات و نهادها نيز گسترش يافته و بدين ترتيب جنبش زنان وارد مرحله جديدی از زندگی خود شده است. مرحله ای که هرچند دوران سختی را برايمان به ارمغان آورده، اما حاصل به ثمر رسيدن سال ها تلاش فرهنگی و پيگری برای گسترش مسئله زنان است که به نظر می رسد اکنون به تدريج به مراحل اوج خود نزديک می شود.
ما و همه مدافعان حقوق زنان می دانستيم به ميزانی که خواسته های خود را جدی تر و عمومی تر سازيم، بالطبع واکنش منفی به اين خواسته ها از سوی برخی از صاحبان قدرت که اين خواست ها را با منافع خود در تضاد می بينند گسترش خواهد يافت. اگر نيروهای فعال کنونی در جنبش زنان سرکوب يا به تسليم واداشته شوند، باز هم نيروهای جديد و تازه نفس فراخواهند روييد. مگر فعالان جنبش زنان که در گذشته به بهانه های مختلف سرکوب شدند، جايشان خالی مانده است که جای فعالان کنونی جنبش زنان خالی بماند؟
مرکز فرهنگی زنان
25فروردين ماه 1386
(متن اين نامه در سايت اينترنتی مرکز نامبرده قابل دسترسی. آنچه را ما نقل کرديم خلاصه اين نامه است.)


فاطمه کماندوها
درحاشيه مبارزه
با کم حجابی
سيامک زند

هر سال با شروع فصل تابستان و از قوزک پا بالاتر رفتن مانتوها و عقب رفتن روسری ها و کوتاه شدن و تنگ شدن شلوارهای دختران، نيروی انتظامی به تنگ آمده و وارد صحنه می شود و دختران و زنان را تهديد می کند. مطمئنا اين کارها خودسرانه نيست و دستور هم از ان بالا بالا ها می آيد. امسال هم همين روند ادامه دارد ولی با سه تفاوت بزرگ، اول اينکه در سال های قبل در حد حرف و جنگ روانی باقی می ماند و نيروی انتظامی در اين زمينه فعاليت آنچنانی نمی کرد و بقول معروف زير سبيلی رد می کرد و تن به دردسر و درگيری با مردم نمی داد، ولی امسال از پيگيرانه وارد ميدان شده و هر جا هم که می خواهد کوتاه بيايد بسيج هولش می دهد به جلو.
تفاوت دوم اينست که هر ساله اين داستان در فصل تابستان يعنی تير و مرداد شروع می شد ولی امسال، با آنکه هوای تهران هنوز گرم نشده و گهگاه و برخلاف سالهای گذشته باران می باد، بازی بگير و در رو ميان اين نيروها و زنان و دختران شروع شده است.
تفاوت سوم اينست که در سالهای گذشته پليس مخفی برای اين طرح نمی گذاشتند ولی امسال اين مجموعه را هم اضافه کرده اند. واقعا هم مخفی هستند و نمی شود شناخت چون ماشين هايشان پژو 206 و ... نيست که قابل تشخيص باشد. حداقلش اينست که وقتی آنها را تشخيص می دهيد که ديگر آنها رو سری عقب رفته دختر خانم را ديده اند.
کمی هم از سر و وضع دخترهائی بگويم که نيروهای انتظامی علنی و ماموران مخفی حجاب در پی شکار آنها هستند.
دخترها و زنان را عملا به اکثر محيط های ورزشی و تفريحی راه نمی دهند و واقعا دخترها هيچگونه تفريحی ندارند. مثلا در گيم نت يا باشگاه بيليارد يا سفره خانه ها و بسياری از اماکن ديگر جايی برای دخترها وجود ندارد. خلاصه بگويم که در جايی که پسر هست دختر به آنجا راهی ندارد. البته وضع پسرها هم تعريفی ندارد، چون تنها تفريح موجود برای پسران جوان هم قليان است که آنهم يادگار زمان اصلاحات است که چند وقت است در بسياری از شهرستانها ممنوع شده است. البته در تهران هنوز زورشان نرسيده همه را جمع کنند. شما وقتی وارد قهوه خانه ها می شويد بياد فيلم های قديمی عربی می افتيد . حالا 2 اتفاقی را که ديدم بترتيب تعريف می کنم:
24 فروردين در پاساژ ميلاد نور در شهرک غرب بودم. با خانواده داشتيم خريد می کرديم، در حين خريد حدود 10 نفر را ديدم که مشکوک بودند و حرکاتشان غير معمول. ما از کنارشان گذشتيم، ولی مدتی نگذشت که دوباره پستمان به پست همديگر خورد و آنها را ديديم ولی اين بار يکی از آنها دوربين فيلم برداری خود را روشن کرده بود و از خانم ها و دختر ها فيلم می گرفت . يکی از آقايان که از خانم ايشان داشت فيلمبرداری می شد، يکدفعه متوجه شد و به سمت آنها رفت و گفت به چه حقی از زن من فيلم می گيريد؟ من از کجا بدانم شما چه کاره هستيد؟ يکی از آنها گفت من برای سپاه فيلم می گيرم. ديگری گفت من از اطلاعات هستم. سومی هم گفت که بسيجی است و برای نيروی انتظامی فيلم می گيرم. بحث و اعتراض به جائی نرسيد و آنها از همه فيلم گرفتند و رفتند.
2- اتفاق دوم 25 فروردين افتاد. در اين شب از خيابان فرشته عبور می کردم که ديگر نگو و نپرس. در ابتدای فرشته همينجور ماشين دخترها بود که ايست داده بودند و به لباس ها ايراد می گرفتند . يک ماشين "ون" هم آورده بودند که اگر لازم شد بريزند و ببرند؛ البته من نتوانستم بايستم و ببينم که کسی را هم می برند يا خير . در آنجا همه جور مامور مخفی بود از پير تا جوان، از ريش دار تا سه تيغه. چند تايی هم فاطمه کاماندو (نامی که مردم روی پليس زن گذاشته اند) آنجا بود که نظارت می کردند تا اگر لازم شد بگيرند و ببرند. در داخل خيابان فرشته هم آقايان نامحسوس داشتند وظيفه خودشان را انجام می دادند. در آنجا هم بصورت گذری به هر دختری که می خواستند گير داده و نگه می داشتند و تفتيش می کردند .