مصاحبه مطبوعاتی سخنگوی دولت
دستگيری 2 سوئيسی و ملوان ها
ديپلماسی مقتدرانه دولت است!


 


عيسی سحرخيز:
نهادی های صنفی و مطبوعات
در ليست امنيتی "براندازان نرم"

       پیک هفته 91  --------- 29 فروردين 1386 18 اوريل 2007

  infos@peiknet.com  

اخبار هفته

بازی  موش و گربه در آسمان
15 دقيقه وحشت از

حمله هوائی در بوشهر


کارنامه سياست خارجی
يک دولت ماجراجو
!
"محسن امين زاده"


عطاء الله مهاجراني:
ملوان گيری
 
يک تله انگليسی نبود؟


مصاحبه با "رايس"
برخی مسئولان مهم ايران
عاقبت خواهند فهميد!


سال نو در زندان ها
 با اين گزارش آغاز شد


نماينده فراکسيون اقليت:
فرياد مردم در خيابانها
پاسخ سکوت مجلس است


خواب غفلت ادامه دارد!
شيعيان کشورهای اسلامی
چوب ايران را می خورند


ماجرای نان و آب دار
فرار و شهرام جزايری


اعلام چهار زندان

 امنيتی – نظامی


مانيفست 1386 علی خامنه ای
جهان
گشائی اسلامی
و تشديد سياست جنگی


 تکرار حادثه شيراز
عرق خانگی در قم
عده زيادی را 13 نوروز کشت!


گزارش نوروزی
قتل،تصادف،بانک‌زنی،

آدرم ربائی و کیف زنی


رئيس دولت

روی دست حکومت مانده!


چشم بند و سلول انفرادی
ماجرای ملوان گيری

و خاطره سازی


نقدينگی 1200 ميلياردی
تورم 45 درصدی


تلاش برای بستن
روزنه های جاسوسی
در شورای عالی امنيت ج.ا


 پيوست قطعنامه شورای امنيت
بلوکه پول ها و ممنوعيت سفر
اسامی فرماندهان سپاه، رابطين و موسسات اتمی سپاه


پادشاه عربستان :
خطر امريکا جدی است
به ايران آسيب نرسانيد!


نتیجه تلخ ملوان گیری

"اخطار" 48 ساعته

زبان تازه ای که کشف شد!


شیرین عبادی:

اگر دست از سر زنان برندارند

به مراجع بین المللی مراجعه خواهم کرد


برابری حقوق زن و مرد

"هوُ"ی امنیت ملی است !


پایان یک جنجال

قربان قد و بالات، سلام من را، به "تونی" برسان!


مصاحبه جان بولتن

رژیم ایران باید برود


سخنرانی نوروزی رهبر:

تهدید به تولید سلاح اتمی


لاريجانی در مشهد
نمی توانيم کوتاه بيائيم
زيرا،فقط پرونده اتمینداريم!


پاسخ کروبی به احمد جنتی
لازم نيست روزنامه ببنديد
عملکردتان را اصلاح کنيد


3 گام
در يک حرکت
داوود هرميداس باوند- روزنا


جن و بسم الله
احمدی نژاد و مطبوعات
اکبر منتجبی


رفتن ملوان ها به معنای آمدن
خوش بينی نيست!

محمدجوادروح


احمد جنتی :
با حمايت از توقيف مطبوعات
از احمدی نژاد حمايت کنيد!


درس های گروگانگيری
مصالحه اتمی!
پيام برادر فرمانده کل سپاه
در مصاحبه با بی بی سی
احمد شيرزاد


رطب خورده منع رطب می کند!
اختلاف انگلستان و ايران
بر سر اعتراف گيری


نتايج سفرهای احمدی نژاد

5ر5 ميليون نامه و شکايت

 نشانه بحران عمومی نيست؟


اوضاع وخیم است

دستور فرموده اند:

آمارهای دلگرم کننده بدهید!


بودجه نظامی، بودجه آموزشی را بلعيده است


خطر هست، خطر نيست!
حرف های دو پهلوی رهبر تفسيرهای سه پهلوی سرداران


برای انتشار در پيک نت
اطلاعات افشاگرانه ای از آنچه در "ايران خودرو" می گذرد



 

 
سخنان سرلشکر  فيروز آبادی و سرلشکر صالحی
توان جنگی ايران
امروز به نمايش در
می آيد
گريبان ما را اگر بگيرند، روزگارشان را سياه می كنيم. سلاح هايی داريم که هنوز رو نکرده ايم.


خبرگزاری ها به نقل از يک فرمانده ارتش ج.ا
ناوشکن ساخت ايران به آب انداخته می شود

تلاش های بی نتيجه مانده
دغدغه مهم پشت صحنه
ادامه بازداشت و بازجوئی سرداران

بخشی از انگیزه سفر منوچهر متکی به ترکیه اطلاع
 از ماجرای سردارعسگری - عكس بالا - است.

2 سرداران دستگير شده در اربيل
با خانواده خود تلفنی صحبت کردند


البرادعی زير فشار کشورهای عربی
مردم ايران و منطقه
در تله رقابت های اتمی

ممنوع الملاقات شدن 3 متهم تجمع معلمان
احضار گسترده فعالان
جنبش برابری زنان به دادسراها

سياست دولت در برابر جنبش صنفی معلمان ايران
عمل نقد: دستگيری معلمان معترض
وعده نسيه: افزايش حقوق معلمان

اطلاعيه سنديکای شرکت واحد تهران و حومه
يورش نظامی
به تحصن کارگران خباز در سقز

از مازندران آغاز شد
موج تحصن های دانشجوئی
دانشگاه به دانشگاه جلو می رود


پس از ايتاليا و انگلستان
فرانسه نيز دست گذاشت روی بانک سپه


از سوی فراکسيون حزب کمونيست
بدليل حساس شدن اوضاع سياسی ايران
وزير خارجه روسيه
به پارلمان اين کشور احضار شد

فرقه دو امامی ها
يک عضو خود را تکه تکه کرده و آتش زدند

سرکوب جنبش های صنفی
دبيركل كانون معلمان ايران
سَر ِ جلسه امتحان دستگير شد


گفتگوی نشريه "فوکوس" با "الکسی آرباتف"
استراتژی روسيه در برابر ايران
ترجمه آزاده تهرانی


گفتگوئی خواندنی با امين زاده معاون وزارت خارجه دولت خاتمی
خواب غفلت
در سنگر جنگ سرد جهانی
بحرانی ترين دوران برای جمهوری اسلامی

فراز و فرودهای مکرر و دور و نزديک شدن های فصلی در روابطه 28 ساله امريکا و جمهوری اسلامی. فرصت های بزرگ از دست رفته جمهوری اسلامی در سالهای پس از اتحادی شوروی، سقوط طالبان در افغانستان و صدام حسين در عراق. 48 ساعت بحث پشت صحنه حکومتی برای يافتن رابطه ترور احمد شاه مسعود و حادثه 11 سپتامبر و ساعت های مهم تصميم گيری برای اعلام موضع حکومت در برابر ماجرای 11 سپتامبر.


حسين زاده و کشاورز
از زندان اوين بيرون آمدند

محبوبه حسين‌زاده و ناهيد كشاورز، دو تن از زنان بازداشت‌شده در پارك لاله با قرار وثيقه 20 ميليون تومانی موقتا از زندان آزاد شدند. اين دو تن دستگير شدگان روز 13 فروردين، هنگام جمع آوری امضا از زنان برای مخالفت با نابرابری حقوقی زن و مرد در جمهوری اسلامی بودند. آنها از زندان اوين آزاد شدند.

رفتند و باز آمدند!

وزير اطلاعات "اژه ای" معتقد است که آنها از شمار براندازان نرم اند. هيچ نام و اتهام و اصطلاحی نتوانستند برای دستيگری آنها خلق کنند، جز همان که وزير اطلاعات از خودش در آورد. حکومتی که از جمع کردن شماری امضاء در يک پارک پايتخت برای برابر حقوق زن و مرد چنان بيم زده شود که وزير اطلاعاتش اين عمل را "براندازی نرم" اعلام کند، به حال خويشش بايد گذاشت، بلکه بيانديشد "به کجا می روم؟"
آنها از اوين بيرون آمدند، اما باچشمانی باز تر از وقت رفتن به اوين و رعايت چشم بند اجباری. با خيل زندانيان زن و دختر جوان در بند عادی زنان آشنا شدند و دنيائی که شايد تاکنون نديده بودند. فاجعه را کامل تر ديدند.


اقدام سمبليک مقتدا صدر
برای آزادی سرداران سپاه

غزل تازه ای از سيمين بهبهانی
جان فدای صلح پذيران

بس نسنجيده  که گويند :
« درين خطـّه ويران
   پا به زنجير اسارت
   چه بر آيد ز اسيران ؟ »
 
« پا به زنجير اسارت ...» هنر آن است دويدن
ور نه،  چالاک دَوَد گوی به ميدان اميران
ای بسا مرد به زندان که چو خورشيد ِ
زرافشان
از سر ِ مضحکه خنديده برين معرکه گيران
دور ِ زندان به سر آمد به سرافرازی و رادي
قفسی بود که بشکست به سرپنجهء شيران
بند از پای گسستند به دندان ، نه به خنجر
نکته اين است و نويسند به تاريخ دبيران. 
ای جوان !  قول ِ رجز خوان نفريبد به گزافت
جنگ را ساخته خواهند خِرَد باخته پيران
ميوه را چيده و بلعيده و با  « حق مسلّم »
« هسته » دارند طلب خيل وکيلان و وزيران !
جنگجو عربده جويی ست به تلبيس مُلبّس
جان فدای دل چون آينهء صلح پذيران
بس کنم قصه که سبزای چمن سرخ شد از گل
ننگ باشد که ز خون لکه شود دامن ايران


براندازان
از جنس "فلج تدريجی"

اين گوشه ای از تجمع بيماران فلج تدريجی در مقابل هلال احمر تهران است. آنها نه می خواهند بميرند و نه می خواهند زمين گير شوند. می خواهند با بيماری بجنگند و روی پای خود بايستند. به دارو نيازمندند و دارو در اختيار مافيای قاچاق دارو. آنها را هم مانند معلمان و کارگران شرکت واحد و زنان معترض و دانشجويان عاصی به زندان اوين خواهند برد؟ رهبرانی دارند که بايد بروند در اوين و اعتراف کنند؟ جرمشان چيست؟ فلج سازی تدريجی حکومت؟ اگر جنبش زنان از جنش براندازی "نرم" است، لابد براندازی اينها نيز از جنس فلج تدريجی است!


اين بيراهه اجتناب ناپذير بود؟
فيلم حضور احمدی نژاد در ميان دانشجويان!

آنچه را می بينيد نتيجه مستقيم بستن فضای فرهنگی- سياسی و حتی مذهبی در دانشگاه های کشور است. حق سخن و بيان منطق و استدلال را از دانشگاه گرفتند و حال، نتيجه آن شده است که می بينيد. اعتراض های به ظاهر سياسی ولی عمدتا پرخاشگر و ستيزه جو. دانشگاه ها را حکومت بدين سو کشاند و حاصل نيز همان است که بعنوان صحنه هائی از حضور احمدی نژاد در ميان دانشجويان می بينيد! هم دانشجو و هم حکومت بايد از خود بپرسند: رفتن به اين بيراهه اجتناب ناپذير بود؟


از دانشگاه مازنداران 15 دانشجو ربوده شده
 و به خفيه گاه های امنيتی برده شده اند
دانشجو ربائی
مرحله تازه برخورد امنيتی با جنبش دانشجوئی

تحصن دانشگاه مازندران

در پايان اين تحصن که در دانشگاه مازندران برپا شد، پروژه ناپديد سازی دانشجويان به اجرا گذاشته شد. تاکنون 15 دانشجوی اين دانشگاه ناپديد امنيتی شده اند!


سرمقاله راه توده: فشار اقتصادی، زمينه ساز حمله نظامی
تاخير و تقدم های تازه
در سياست های کاخ سفيد


تشکيل هيات نظارت بر آزادی های مشروع!
مرز "آزادی مشروع" در ج.ا
را چه نهادهائی متر می کنند؟


دور جديد رجز خوانی جنگی
فرماندهان ارتش، با تاخير
 به فرماندهان سپاه پيوستند!
مصاحبه مطبوعاتی جانشين فرمانده کل ارتش:
ارتش فدائی رهبر است!

هيزم در تنور حمله
معاون احمدی نژاد در خراسان
امريکا را تحريک به حمله کرد!

شرايط حساس کشور
ديدار سه جانبه
کروبی- خاتمی- هاشمی

اعلام نظر رفسنجانی در باره  اتحاد و انسجام
انتخابات بی تقلب مجلس هشتم
زمينه ساز اتحاد ملی است!

ماموريت جديد سفرای ج.ا دراروپا:
بردن سوغات "الگوی احمدی نژاد"

قبل از مسابقه
به زنان شمشير باز
خورش قيمه با لپه ميدهند
بعد از قيمه با لپه بازيکنان تيم دچار مشکل گوارشی می شوند
 و نمی توانند در مسابقه شرکت کنند.


تجمع اعتراضی
بیماران فلج تدریجی درتهران

فعالان جنبش معلمان و زنان
سر از اوين در آورده اند!

"برو" اما "بيرون نيا"ی جديد در اوين

مخالفت رهبر با ماجراجوئی های جدید

سردارانی که در عراق هزینه شدند و سوختند!


گزارش دریافتی از چند منطقه آموزش و پرورش

اعتصاب معلمین مخالف انرژی اتمی ایست!


گرانی درایران

به مرزهای انفجار اجتماعی رسیده

مجلس و دولت، هر دو موافق گرانی بنزین اند، اما هر کدام می خواهد آن را به گردن دیگری بیاندازد تا از واکنش مردم در امان بماند! "جشن اتمی" صرفا یک نمایش دولتی بود تا به مردم اینگونه وانمود شود که گرانی موجود هزینه ایست که باید مردم برای بدست آوردن انرژی اتمی بپردازند.


دادگاه محمد رضا خاتمی

جرم اینست!

انتشار روزنامه نیمه آزاد نیمه باز کردن دهان

محمد جوادروح


پس از بوشهر
نيمساعت شليک ضد حمله
اصفهانی ها را وحشت زده کرد

وزير اطلاعات
جنبش زنان و دانشجويان براندازی"نرَم"است

تحقيق بی تحقيق
مردم نبايد بدانند چه گذشت در انتخابات رياست جمهوری

مقاومت در برابر سلب اختيارات
حمله به مجمع تشخيص مصلحت از سوی پياده نظام احمدی نژاد

مصاحبه سخنگوی ارتش امريکا
نمايش سلاح های کشف شده ساخت ايران در بغداد

مصاحبه افشاگرانه مسئول دفتر اينترنت دادسرای عمومی
رهبر در سال 1380
فرمان فيلترينگ را صادر کرد

مصاحبه "اعتماد" با علی يونسی دومين وزير اطلاعات و امنيت دولت خاتمی
نمی توان دهان را باز کرد!
ماجرای اطلاعات موازی و قتل های زنجيره ای


ديدار يکصد نماينده مجلس با خاتمی
محمد خاتمی عهد خود را شکسته و به مجلس هشتم خواهد رفت؟

بيانيه مجاهدين انقلاب
هيچ ملتی تاکنون با چماق امنيتی متحد نشده

گفتگوی مستقيم وزيرخارجه اسبق انگلستان با هيات ايرانی
حضور حسن روحانی با يک طرح آشتی در قطر


آقای خامنه ای!
چرا همه ايرانی ها بايد
مانند شما بيانديشند؟

احمد زيدآبادی


جلسه شورای مرکزی مجاهدین انقلاب

جبهه انحرافی "ملوان گیری"برای دور زدن مسئله اتمی


"مجلس" يا "بيت"
ريشه های فلج شدن مجلس و انتخابات فرمايشی اينجاست!


توافق سه جانبه ایران- افغانستان- سازمان ملل

بازگشت افغان ها از ایران از اردیبهشت شروع می شود


مدافع رای مردم بجای متقلب محاکمه می شود
700 هزار تهرانی
 شاکی احمد جنتی اند

سهم خود را در بهره گیري از این روزنت بپردازید

این یگانه منبع درآمد پیک نت براي ادامه انتشار است.


حساب بانکی

AKHP

DEUTSCHE BANK

BIC: DEUTDEDBBER

IBAN. DE 31100700240459374500

آدرس پستی

Postfach 200208
  13512 Berlin

Germany


 

    

 

 
 
 

تماس با ما - اشتراك پيك

دیدگاه ها


فاطمه کماندوها
درحاشيه مبارزه
با کم حجابی
سيامک زند

هر سال با شروع فصل تابستان و از قوزک پا بالاتر رفتن مانتوها و عقب رفتن روسری ها و کوتاه شدن و تنگ شدن شلوارهای دختران، نيروی انتظامی به تنگ آمده و وارد صحنه می شود و دختران و زنان را تهديد می کند. مطمئنا اين کارها خودسرانه نيست و دستور هم از ان بالا بالا ها می آيد. امسال هم همين روند ادامه دارد ولی با سه تفاوت بزرگ، اول اينکه در سال های قبل در حد حرف و جنگ روانی باقی می ماند و نيروی انتظامی در اين زمينه فعاليت آنچنانی نمی کرد و بقول معروف زير سبيلی رد می کرد و تن به دردسر و درگيری با مردم نمی داد، ولی امسال از پيگيرانه وارد ميدان شده و هر جا هم که می خواهد کوتاه بيايد بسيج هولش می دهد به جلو.
تفاوت دوم اينست که هر ساله اين داستان در فصل تابستان يعنی تير و مرداد شروع می شد ولی امسال، با آنکه هوای تهران هنوز گرم نشده و گهگاه و برخلاف سالهای گذشته باران می باد، بازی بگير و در رو ميان اين نيروها و زنان و دختران شروع شده است.
تفاوت سوم اينست که در سالهای گذشته پليس مخفی برای اين طرح نمی گذاشتند ولی امسال اين مجموعه را هم اضافه کرده اند. واقعا هم مخفی هستند و نمی شود شناخت چون ماشين هايشان پژو 206 و ... نيست که قابل تشخيص باشد. حداقلش اينست که وقتی آنها را تشخيص می دهيد که ديگر آنها رو سری عقب رفته دختر خانم را ديده اند.
کمی هم از سر و وضع دخترهائی بگويم که نيروهای انتظامی علنی و ماموران مخفی حجاب در پی شکار آنها هستند.
دخترها و زنان را عملا به اکثر محيط های ورزشی و تفريحی راه نمی دهند و واقعا دخترها هيچگونه تفريحی ندارند. مثلا در گيم نت يا باشگاه بيليارد يا سفره خانه ها و بسياری از اماکن ديگر جايی برای دخترها وجود ندارد. خلاصه بگويم که در جايی که پسر هست دختر به آنجا راهی ندارد. البته وضع پسرها هم تعريفی ندارد، چون تنها تفريح موجود برای پسران جوان هم قليان است که آنهم يادگار زمان اصلاحات است که چند وقت است در بسياری از شهرستانها ممنوع شده است. البته در تهران هنوز زورشان نرسيده همه را جمع کنند. شما وقتی وارد قهوه خانه ها می شويد بياد فيلم های قديمی عربی می افتيد . حالا 2 اتفاقی را که ديدم بترتيب تعريف می کنم:
24 فروردين در پاساژ ميلاد نور در شهرک غرب بودم. با خانواده داشتيم خريد می کرديم، در حين خريد حدود 10 نفر را ديدم که مشکوک بودند و حرکاتشان غير معمول. ما از کنارشان گذشتيم، ولی مدتی نگذشت که دوباره پستمان به پست همديگر خورد و آنها را ديديم ولی اين بار يکی از آنها دوربين فيلم برداری خود را روشن کرده بود و از خانم ها و دختر ها فيلم می گرفت . يکی از آقايان که از خانم ايشان داشت فيلمبرداری می شد، يکدفعه متوجه شد و به سمت آنها رفت و گفت به چه حقی از زن من فيلم می گيريد؟ من از کجا بدانم شما چه کاره هستيد؟ يکی از آنها گفت من برای سپاه فيلم می گيرم. ديگری گفت من از اطلاعات هستم. سومی هم گفت که بسيجی است و برای نيروی انتظامی فيلم می گيرم. بحث و اعتراض به جائی نرسيد و آنها از همه فيلم گرفتند و رفتند.
2- اتفاق دوم 25 فروردين افتاد. در اين شب از خيابان فرشته عبور می کردم که ديگر نگو و نپرس. در ابتدای فرشته همينجور ماشين دخترها بود که ايست داده بودند و به لباس ها ايراد می گرفتند . يک ماشين "ون" هم آورده بودند که اگر لازم شد بريزند و ببرند؛ البته من نتوانستم بايستم و ببينم که کسی را هم می برند يا خير . در آنجا همه جور مامور مخفی بود از پير تا جوان، از ريش دار تا سه تيغه. چند تايی هم فاطمه کاماندو (نامی که مردم روی پليس زن گذاشته اند) آنجا بود که نظارت می کردند تا اگر لازم شد بگيرند و ببرند. در داخل خيابان فرشته هم آقايان نامحسوس داشتند وظيفه خودشان را انجام می دادند. در آنجا هم بصورت گذری به هر دختری که می خواستند گير داده و نگه می داشتند و تفتيش می کردند .


آدم کشی
نه جرم است
نه براندازی

ابطحي

آقای وزير اطلاعات گفته اند جنبش دانشجوئی و جنبش زنان براندازی آرام است. در همين روزها هم اعلام شد که قاتلان محفلی کرمان، که به طور وحشتناکی چند نفر و منجمله يک دختر و پسر را که بعداً معلوم شد زن و شوهر بوده اند، با گمان به فساد اخلاق کشته اند، حکمشان به ديه تبديل شده است. در جائی که حکومت اسلامی است و قانون دارد و ولی فقيه در رأس آن است يقينا کسانی بی اجازه ی دادگاه و قانون، به طور خودسرانه آدم بکشند کاری غير شرعی وغير قانونی کرده اند. اما دادگاه با اين استدلال که قاتلان چون گمان می برده اند آن افراد فاسدند و مهدور الدم بوده اند، حکم قصاص را تبديل کرده است. اگر کار جنبش دانشجوئی و جنبش زنان با امضاء جمع کردن و تجمعات قانونی و حتی غير قانونی و تظاهرات، براندازی آرام است، اثرات ناشی از اين هرج و مرج کشتن ها و ناامنی های حاصل از آن چه نوع براندازی است؟ فرق اين ها با گروه فرقان که از موضع شرعی عده ای را مهدور الدم می دانستند و آدم کشی می کردند چيست؟
يادم هست اولين بار وقتی اين اتفاق تلخ خفه کردن دختر و پسر کرمانی انجام شده بود، آقای مجيد انصاری در جلسه ی مجمع روحانيون مبارز خبر آن را گفت. تلخی شنيدن اين خبر هنوز فراموشم نشده است. آن وقت ها شايع بود که اين ها از نظر فکری با يکی از روحانيون عالی رتبه ی قم مرتبط هستند. بعداً هم در محاکمه هايشان نام يکی از علمای بزرگ قم را بردند که در رسانه های خبری هم نام ايشان آمد. البته خوشبختانه دفتر ايشان ارتباط را تکذيب کرد. اگر اين تکذيب نبود، شايد بعضی ها می گفتندحمايت آن روحانی معروف، به دليل جايگاهی که در دولت فعلی دارد، عامل اين کار بوده است؛ ولی اکنون که آن ارتباط تکذيب شده، دليل دادگاه در حکومت قانونی چيست؟ اين برخوردها نتيجه ای جز هرج و مرج و گسترش ناامنی ندارد.


دفاع را بايد
مشروط کرد
بهرام نگاه

نقدهايی منصفانه که محمد جوادروح از اصلاح طلبان می کند، درعين حال که خود عضو مهمی از آنان است صداقت بسياری می خواهد، زيرا در اغلب در دفاع از اصلاح طلبان کاسه داغ تر از آش می شوند. نمونه اش مطلب اخيری که در راه توده در باره ميزگرد کارگری از رفيقی بنام هدايت احمدی چاپ شد. واقعيت اينست که سياست های اقتصادی اصلاح طلبان با سياست های راست ها فرق چندانی نداشت و به همان تئوری ها ی خصوصی سازی و غيره چسبيده بود. بهزاد نبوی با افتخار می گفت که خوشحال است که مردم ميدان انقلاب به پائين هيچوقت به وی رای نداده اند. طبقه متوسط و رشد ان لقلقه زبان اصلاح طلبان بوده وهست و رشد آن منوط به تضعيف طبقه کارگر و نفی حقوق آنان بود. در دروره خاتمی تعداد کارگران قراردادی ـ موقت ـ از هر دوره ای بالاتر بود. زيرا خود دولت، حتی در کارهای عمرانی دولتی حاضر نبود با کارگران چه بصورت فردی يا جمعی قرداد امضاء کند . بجای آن با پيمانکاران قراداد می بست که آنها هرچه می خواهند بر سر کارگران بياورند . با فرمان رهبری برای خصوصی سازی و تغيير اصل 44 گل از گل آنان شکفت. بنظر من می شود حتی تنها بخاطر فضای بازتر سياسی که اصلاح طلبان وعده اش را می دهند و بدان نيز کم و بيش معتقدند، در اين شرائط خاص دفاع کرد ولی دليلی ندارد سياست های اقتصادی حمايت از سرمايه داری جهانی آنان را در نزد مردم آشکارنکرد.

جبهه کش دار
 "اعتدال"
!
محمد جواد روح

در ادبيات سياسی جمهوری اسلامی، كلمات زيادی از بار معنايی خارج شده‌اند و حتی معنای وارونه گرفته‌اند. مردمسالاری، قانون‌گرايی، عدالت و استقلال از اين ‌دست واژگانند. اما در كنار اينها، واژگانی هم هستند كه به نظر من، فی‌نفسه دچار مشكل هستند و به همين خاطر، هر معنايی را می‌توان بر آن بار كرد. واژه «اعتدال» سرليست چنين واژگانی است كه مثلا «مصلحت» هم در همان فهرست جای می‌گيرد.
«اعتدال» را در سالهای اخير، ابتدا «سيد محمد خاتمی" در ابتدای دولت دوم خود به‌كار گرفت و در پس آن، از همه اقدامات مثبت و پيش‌روی‌های سياسی نسبتا مثبتی كه در دولت اول خود داشت، عقب كشيد.
شعار اعتدال خاتمی، البته نشانه‌های عملی هم داشت. تركيب غيراصلاح‌طلب و نامتناسب با يك جريان پيروز سياسی در كابينه دوم، با شعار «اعتدال» تئوريزه شد. شعاری كه البته همان زمان هم، انتقاد طيف‌های پيش‌رو و راديكال‌تر جريان اصلاحات را برانگيخت.
پس از خاتمی، اين «اكبر هاشمی رفسنجانی" بود كه وقتی در دور دوم انتخابات رياست‌جمهوری نهم، ائتلافی عجيب و غريب را در پشت خود ديد كه ( به تعبير من، قاتل و مقتول در آن توامان حضور داشتند!)، هيچ عبارتی كش‌دارتر از «جبهه اعتدال اسلامی" برای توصيف آن نيافت. جبهه‌ای كه البته جز فضای عجيب و غريبی چون انتخابات سال 84 امكان شكل‌گيری‌اش نبود و به همين دليل هم، با گذشت حدود دو سال هنوز قالب يك تشكيلات و جبهه سياسی را به خود نگرفته و در حد همان شعار پای صندوق هاشمی مانده‌است.
اما سومين كس كه شعار اعتدال داده و اصلا بالا رفتن اين بيرق از سوی او بود كه ميزان كشش (به معنی «كش آمدن» و نه جذابيت)، واژه «اعتدال» را به رخ كشيد، «محمدتقی مصباح‌يزدی" است.
حضرت مصباح كه هنوز تئوری‌های «ارهاب» و تحركات اهالی ارعاب از فلسفه سياسی ايشان و تشكيلات شبه دولت وابسته‌شان سيراب می‌شوند، «زمان کنونی، زمان رسيدن به اعتدال اسلامی است».
البته از بحث‌های ايشان برمی‌آيد كه منظورشان از اعتدال بيشتر در وادی اقتصاد و عدالت اجتماعی است تا سياست. اما به‌هرحال، اين چيزی از ظرفيت بی‌بديل واژه «اعتدال» نمی‌كاهد كه همزمان خاتمی و هاشمی و مصباح می‌توانند به آن دعوت كنند.
شايد هم «اعتدال»، همچون دين متضمن قرائات مختلف باشد و هركس می‌تواند طرفين چپ و راست خود را چنان تعريف كند كه خود در نقطه اعتدال ايستاده باشد. مثل مرحوم ملانصرالدين كه از او پرسيدند:مركز دنيا كجاست؟ گفت: همين جا كه من ايستاده‌ام. باور نداريد، برويد متر كنيد!
اين همه گفتم كه به اينجا برسم كه «اعتدال» شايد بتواند حرفی در ميان حرفها و سخنی ميان سخنها در انبوه اخبار خبرگزيها و يا خطبه‌های اهل منبر باشد، اما نمی‌توان آن را بعنوان يك برنامه سياسی و يا نامی برای يك جبهه سياسی قرار داد. وگرنه ممكن است جناب مصباح هم مثل حضرت ملا دعوی اعتدال كنند؛ كه البته كرده‌اند.