شکار غير
متمرکز اطلاعاتی و دانه چينی امنيتی در دانشگاهها که
منجر به زندانی شدن جمع زيادی از دانشجويان فعال
فرهنگی – سياسی در دانشگاه ها شده، سرانجام زمينه ساز
موج جديد تظاهرات و اعتراضات در دانشگاهها شد. روز
گذشته در دانشگاه امير کبير دانشجويان معترض به اين
بازداشت ها با در دست داشتن پلاکاردهائی حاوی شعار و
عکس دانشجويان زندانی در دانشگاه دست به تظاهرات زدند.
"همكلاسیهايمان را آزاد كنيد" عمده ترين شعار
دانشجويان بود.
بخش هائی از سخنرانی عبدالله رمضان زاده 10 سال پس از دوم
خرداد
نتايج فاجعه باردو سال سلطه سياست جنگی
سخنرانی رهبر برای
بسيج دانشجوئی ج. ا مرکز فرماندهی مقابله جهانی با امريکاست در
بسياری از زمينهها كاملا با حريف برابريم.
دشمن برای ناكارآمد جلوه دادن دولت مكتبی و حامی ارزشهای اسلامی
در پيشرفت اقتصادی كشور مانع تراشی میكند 650 هزار بسيجی
در 700 دانشگاه مستقر شده اند
اين سخنان و نظرات را نبايد بی اهميت تلقی کرد و يا به مسخره
گرفت، زيرا اساس و پايه دولتی که اکنون حاکم شده و فضای تيره و
تار سياسی، تحميل سانسور به مطبوعات، محاکمات فرمايشی،
انتخابات پرتقلب و جنجال سازی های خيابانی و نوبتی، درکنار سرکوب
حق طلبی های کارگران، معلمان، زنان؛ دانشجويان و ديگر اقشار
مملکت و فلج سازی و بی محتوا کردن مجلس مملکت، کابوس براندازی
های رنگی و نرم و غير نرم تا حد مقابله با هر نشست و اعلام
نظری مخالف سياست حاکم، همه و همه از دل همين نظرات بر خاسته
و در مجموع خود حاکميتی نظامی- اتمی را باعث شده است.
يک
عضو هيات رئيسه كميسيون قضايی و حقوقی مجلس بی نفس
هفتم، پس از روزها که بحث صيغه و نتايج آن بر سر هر
کوی و برزن جای است، در تشريح پيشنهاد وزير کشور گفت:
ازدواج موقت به معنای زن دوم گرفتن مردان متاهل نيست.
پيشنهاد وزير کشور برای شرعی شدن ارتباطات موجود و
نامشروع در جامعه است.
اين نماينده که محمدجعفر سادات موسوی نام دارد، با
فارسی منبری که بخوانيد تا سطح سواد فارسی مجلس را
بدانيد اضافه کرد:
«اين طرح برای كنترل مشكل اساسی فساد اخلاقی و گسترش
توسعه فسادها در جامعه مطرح شده و بحث ازدواج موقت با
توجه به اين كه جوانان ما زمينه بلوغ جنسی داشته و
بلوغ اقتصادی برای تشكيل خانواده ندارند و برخی زنان
نيز تمايل به پايبند تشكيل خانواده و زندگی دائم
ندارند، مطرح شده است چرا كه مشكلات موجود سبب میشود
تا ارتباطات غريزی طبيعی افراد به انحراف كشيده شده و
تبعات آن ارتباطات غيرمشروع و وجود زنان خيابانی است.
در حال حاضر تا بحث ازدواج موقت مطرح میشود اين تصور
به وجود میآيد كه میخواهيم به مردانی كه زن و
خانواده دارند، اجازه دهيم زن دوم بگيرند در حالی كه
اين گونه نيست و بايد اين ذهنيت را از جامعه پاك كرد
كه چنانچه صحبت از ازدواج موقت برای جوانان میشود،
شرعی شدن روال موجود ارتباطات نامشروع در جامعه است. »
خيلی مطمئن نيستم که شخص دوّم مملکت را در کشوری که
شخص اوّل با اقتدار و داشتن دولتی پنهان مدير اصلی
کشور است، تا چه حد می توان رئيس ناميد ولی همين که او
منتخب بی واسطهی مردم است شايستهی تأمّل بيشتری است.
مطلبی را از نشريهی مرحوم پيام امروز به ياد می آورم
که به دليل سخت بودن ِپيداکردنش از ميان انبوه مجلّات
فعلاً همين نقل قول تقريبی را از من بپذيريد. پس از
کنار رفتن بنی صدر و نخست وزيری مهدوی کنی مجلس که
مملوّ از شور و نشاط و اميد به آينده بود جلسهای
گذاشت ولی در آن ميان روحانی جوانی نه تنها سخنی به
همراهی جمع نگفت بلکه کلامی در جهت اينکه کار تمام
نشده و هشدار نسبت به آينده را ايراد کرد که نوعی
مخالف خوانی به حساب می آمد. اين روحانی که بعدها به
وزارت و رياست جمهوری رسيد کسی جزسيدمحمّد خاتمی نبود
که به نوعی تمايز خود از ديگران را به نمايش گذاشت.
ديشب به مستندی به نام روح الله از شبکهی تلويزيونی
المنار نگاه می کردم آخرين بخش آن سخنرانی آقای خمينی
بود و آخرين جملههای او دربارهی ادّعای سران غرب
پيرامون ِاسلام و اينکه چه چيز با اسلام سازگار است يا
نه. ايشان گفت من نمی دانم آنها کی می خواهند
عروةالوثقی را حاشيه بزنند؟ اين کلام کنايهای به
اسلام شناسی آنان بود چون در حوزه، حاشيهی فقهی زدن
بر عروه نشانگر اجتهاد يک شخص است. پس از گفتن اين
متلک، شليک قهقهه ميان جمع پيچيد ولی همان روحانی جوان
که رديف جلو ميان حضّار نشسته بود حتّی لبخند هم نزد.
سيد محمّد خاتمی که بنيادگزار انقلاب او را فرزند صالح
خود خوانده بود، هشت سال دشوار را پشت سر گذاشت و الآن
گرچه از ديد من در اولويت دوّم پس ار دکتر حسن روحانی
قرار دارد ولی تنها کسی است که می تواند پايانی بر
کابوس چهار سالهی ما باشد. احمدی نژاد همراهان اوّليه
خود را از دست نداده و حزب پادگانی همچنان در خدمت او
خواهد بود به اينها افکار عمومی مغلوب ِعوام گرايی-
نمی گويم عوام فريبی- او را نيز بيافزاييد. قبل از
اينکه قضيهی هدايای چهل هزارتومانی افشا شود، دوستی
از بندرعبّاس - آن موقع که دولت دست و دلبازتر بود-
خبر داد که هر کس به او نامه نوشته، بعداً شخصی به در
خانهاش رفته و با تأکيد بر اينکه اين هديهی رئيس
جمهور است مبلغی بين صد تا دويست هزار تومان تقديم
کرده است. اين افراد بی گمان به او رأی خواهند داد،
مگر اينکه گزينهی قويتری باشد.
از همان اوايل رياست جمهوری رفتار احمدی نژاد به گونه
ای بود که گويا هنوز دارد رأی جمع میکند که باعث
انتقاد اصلاح طلبان شد که اين رفتارهای انتخاباتی پس
از انتخاب چه معنا دارد؟ دليل ترجيح خاتمی بر روحانی
هم همين است که تنها او با سابقه و گفتار و محبوبيتش
می تواند احمدی نژاد را مغلوب کند.
دوران خاتمی با همهی نشيب و فرازش دو قدم به جلو و
قدمی به عقب بود که روی هم پيشرفتی به حساب میآيد. او
پس از محمّد مصّدق دوّمين منتخب مردم بود که خلاف ميل
نفر اوّل مملکت، در ايران معاصر به روی کار میآمد.
اين دورهی چهار ساله برای شناختن قدر دوران او و
بازشناسی خود بسيار مؤثر بود. خود را بشناسيم که تا چه
حد عجوليم و چون نوجوانان ِخام، فکر می کنيم تفّکر
حاکم را که ريشه در فرهنگی چند صد ساله دارد می توان
به سرعت عوض کرد و اگر اينگونه نشود تقصير بزدلی و بی
لياقتی همان منتخبی است که با سلام و صلوات ِما به روی
کار آمده است. بحث هايی مثل گذر از خاتمی و بعدها
تحريم، ما را به جايی رساندند که امروز هستيم. با هر
معياری ايران با انتخاب مجدّد هاشمی، امروز اوضاع
بهتری داشت. از هم اکنون بايد به دو سال بعد بينديشيم
و بحرانهايی که پس از اعلام آمادگی خاتمی سرخواهند
رسيد.
کارگزاران گمنام قدرت از همان ابتدا از زندگی خصوصی
مهاجرانی مطّلع بودند ولی آنرا برای روز مبادا نگه
داشتند و روز مبادا هم آماده شدن او برای اعلام
نامزديش بود که با افشای آن عملاً از عرصهی سياست حذف
شد. از امروز هم تا دو سال ديگر از هر اقدامی که از
دستشان بيايد برای حذف خاتمی کوتاهی نخواهند کرد.
نبايد اينگونه انديشيد که چون او هشت سال در رأس دولت
بوده پس خودی به شمار می آيد؛ ميرحسين موسوی هم هشت
سال دشوار جنگ را اداره کرد، با تأييدی کم نظير از طرف
آقای خمينی ولی سال هفتاد و پنج که زمزمهی بازگشت او
به گوش رسيد امثال يزدی به قم و نزد مراجع رفتند که
خطر بازگشت ِموسوی ايران را تهديد می کند. امروز هم
مشابه آن يا بدتر از آن اتّفاق خواهد افتاد، در دو سال
آينده، روزهای دشواری را پيش ِروخواهيم داشت. قصد اصلی
اين نوشته اين است که بگويد کار از همين حالا شروع شده
و کوچکترين غفلتی نابخشودنی است.
گذشته از آنچه گفتم، مسألهی ديگر فکر و انديشهی
جديدی است که خاتمی بايد با خود بياورد. به گمان من او
بی هيچ تأکيدی بر توسعهی سياسی، بايد با برنامهی
توسعهی اقتصادی و گسترش خصوصی سازی به ميدان بيايد.
دليلش را که همزمان نشان می دهد چرا از ديد من روحانی
گزينهی مناسبتری است فردا خواهم نوشت.