مثلث اژه ای- حسينيان- ذوالقدر تبليغ تئوری براندازی نرم
کشف شبکه های جاسوسی
سرکوب انتظامی و خيابانی- دستگيری خانگی و اداری
رخنه چنان در اعماق مهم ترين نهادهای تصميم گيرنده مشهود است که
می توان به همان هائی شک کرد که جلوجلو می دوند و فرياد می زنند
"جاسوس
را بگير، جاسوس را بگير!"
در ادامه انتشار عکس ها و فيلم های
کوتاهی که اغلب با دوربين تلفن های همراه
گرفته و به شبکه های خبری جهان راه يافته
اند، فيلم زير از همه ديدنی تر است. نه به
آن دليل که گوشه ای از مقابله با بدحجابی
و يا بقول آقايان مفاسد اجتماعی را نشان
ميدهد، بلکه به آن دليل که يکبار ديگر
نشان ميدهد: آن خشونت و بی رحمی که در عمق
جامعه ايران رخنه کرده و انواع قتل ها و
جنايات روزانه خود را نشان ميدهد، از صدر
به زير آمده است. يعنی حکومت، خشونت را به
جامعه تزريق کرده است. اين فيلم را ببينيد
و از خود بپرسيد: غير از اينست؟
گزارش سفر احمدی نژاد به امارات
سانسور شده درايران منتشر شد حاکم امارات 3
جزيره را خواست
احمدی نژاد به واردات پرسود 5ر7 ميليارد دلاری از امارات به ايران
اشاره کرد!
احمدی نژاد پس از
دریافت فرامین رهبر از رئیس دفتر وی عازم امارات است
روز سه شنبه
گروه ديگری از معلمان از اوين به دادگاه می روند
سخنان جنگی ديگ چيني
بر عرشه ناو امريکائی در خليج فارس
ديگ چينی در آستانه سفر به عربستان
سعودی، بر عرشه ناو USS John C. Stennis
امريکا در خليج فارس- 20 مايلی امارات و
ابوظبی- خطاب به نظاميان امريکائی گفت:
«ايران در جستجوی سلاح های خطرناک است تا
خود را نيروی مسلط در خليج (فارس) نشان
دهد. آنها می خواهند تنگه هرمز را در
اختيار بگيرد. ما اين پيام را از همينجا،
يعنی خليج(فارس) به دوستانمان می دهيم که
اين راه را باز نگه می داريم و اجازه هيچ
تعرضی به دوستان خود در منطقه را نمی
دهيم. هر نوع حمله ای به دوستان ما در
منطقه بدون پاسخ نمی ماند. ما و دوستانمان
ايستاده ايم که ايران به سلاح اتمی دست
نيابد. اين وظيفه مهم ماست. »
از آنجا که حمله به کشورهای متحد امريکا
در خليج فارس تنها در صورت حمله به ايران
مطرح است، اين سخنان چينی در حمايت از
"دوستان" ساعات و يا روزهای پس از حمله به
ايران را در بر می گيرد.
صف بندی های جديد
ميان سرداران سپاه در کابينه،
استانداری ها و شهرداری
ناگفته ها در يک
سخنرانی فوری و 10 دقيقه ای
فيروز گوران:
از اتم تا شورش در اقليد فارس
حرف
های مردم کجا
بايد گفته و منتشر شود؟ اگر اتحاد ملی حاکم و فراگير بود نيازی به
نامگذاری امسال
به «سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی" نبود.
دوشنبه
17 ارديبهشت ماه زينب پيغمبرزاده،
فعال حقوق زنان و خبرنگار صفحه زنان
روزنامه سرمايه، مانند 32 زن ديگری که
در 13 اسفند ماه 1385 دستگير و با
قرار کفالت يا وثيقه آزاد شده بودند،
با در دست داشتن احضاريه کتبی (که روز
15 ارديبهشت ماه 1386 به وی ابلاغ شده
بود( برای تفهيم اتهام به دادگاه
انقلاب مراجعه کرد، اما ظاهرا به خاطر
عدم مراجعه با احضار تلفنی و درخواست
احضاريه کتبی، به رغم داشتن کفالت،
برايش قرار وثيقه 20 ميليون تومانی
صادر شد، ولی به جای تماس با خانواده
اش برای اخذ وثيقه، بلافاصله او را به
زندان اوين منتقل کردند.او اکنون در
بند عمومی زندان اوين بسر می برد. در
هفته اول بازداشت زينب، پدر و وکيل
مدافع وی (نسيم غنوی) بارها به دادگاه
مراجعه کردند اما از پذيرش وثيقه
آزادی اش امتناع شد و حتا تقاضای پدر
زينب برای ملاقات با وی و نيز ارسال
لباس و داروهای قلبی اش به زندان بی
پاسخ ماند. هم اکنون نيز هر بار به
بهانه ای، از آزادی وی جلوگيری می
شود.
زينب پيغمبرزاده، عضو کميسيون زنان
دفتر تحکيم وحدت و يكی از اعضای كمپين
يك ميليون امضا برای تغيير قوانين
تبعيض آميز است که پيش از اين نيز در
پاييز سال 1385 در حال جمعآوری امضا
در مترو، دستگير و به مدت 5 روز در
بازداشتگاه وزرا به سر برده است.
بازداشت زينب پيغمبرزاده پس از صدور
قرار وثيقه، بدون هيچ توضيحی به
خانواده وی در مورد چگونگی صدور قرار
بازداشت از يک سو، و نيز امتناع
دادگاه از پذيرش وثيقه در هفته اول
بازداشت او (با وجود صدور اين قرار از
همان ابتدا)، و از سوی ديگر تهديد
زينب و خانواده اش به خاطر درخواست
احضاريه کتبی، جملگی از نقض قوانين و
ضوابط آيين دادرسی در روند رسيدگی به
پرونده زينب حکايت می کند.
از اين رو ما امضاء کنندگان ضمن ابراز
نگرانی شديد خود از وضعيت سلامتی زينب
پيغمبرزاده خواستار آزادی فوری وی
هستيم.
(امضای اين نامه که تاکنون به 550
رسيده، همچنان از داخل و خارج کشور
ادامه دارد.)
معاونت
محترم سينمايی وزارت فرهنگ و ارشاد و
اسلامی
دعوت به قضاوت عمومی برای حل يك مشكل
حرفهيی، آخرين راه باقی مانده برای
يك هنرمند است. راهی كه من انتخاب
كردهام تا شايد مشكل نخستين فيلمم كه
سه سال از ساختش میگذرد و هنوز به
نمايش عمومی در نيامده است را حل كنم.
«يك شب» طبق اسناد موجود در نزد من و
در اداره كل نظارت و ارزشيابی با پشت
سر گذاشتن مراحل قانونی ساخته شده و
هيچ ابهامی درباره ساخت آن وجود
ندارد. فيلم در جشنواره فجر و چند
جشنواره مهم جهانی به نمايش در آمده
است، در چنين شرايط روشن و شفافی
اداره كل نظارت و ارزشيابی از ارائه
پروانه نمايش به اين فيلم سرباز
میزند، فيلمی كه نهقرار است ركورد
فروش را جابهجا كند و نه در محاسبات
رايج اين روزهای سينما كسی را آزرده
خاطر میكند. نمايشعمومی اين فيلم
انعكاس انديشهای است كه سهسال پيش
شكل گرفته و اگر از آن زمان تاكنون
مصالح جامعه درباره اين فيلم آنقدر
تغيير كرده كه نمايش عمومی « يك شب»
امكانپذير نيست، اعلام آن هم چندان
در اين شرايط متغير كار سختی نخواهد
بود.
برای من ساخت فيلم توقيف شده موهبت
بزرگی نيست، گمان نمیكنم كه اعلام
رسمی كنار گذاشتن هميشگی اين فيلم نيز
شكست يا بیكفايتی برای مديران شما
محسوب شود! اگر چه « يك شب» نه اولين
و نهآخرين فيلم اين پرونده قطور
خواهد بود.
«يك شب» بالاخره روزی اكران خواهد شد
و اين مثل روز برايم روشن است. دراين
ميان فقط بر ابهام رابطه هنرمند و
مردم افزوده میشود. چيزی كه انگار
بايد مسؤوليت اول شما، رفع آن باشد.
اين نامه فقط برای قضاوت مردم و حافظه
تاريخ نوشته شده، نه چيزی بيشتر نه
چيزی كمتر.
ارديبهشت 1386
در
ايران، مخصوصا از زمانی که سپاه قدرت
اقتصادی را بدست گرفت، هرچه بيشتر
گوشه و کنار کشور را در شهرهای مختلف
می بينيد به عمق فاجعه بيشتر پی می
بريد. با مسافرتها، با ديدن کارخانه
های مختلف صنعتی، با نحوه زندگی
کارگران و مهندسانی که در شهرستانها
کار می کنند هر چه بيشتر از نزديک
آشنا می شويد، بيشتر متوجه فاجعه ای
می شويد که يا جامعه به آنها عادت
خواهد کرد و زندگی را بر اساس مناسبات
حاکم تنظيم می کند،- که اين حالت
بسيار فاجعه بار تر از خود فاجعه ايست
که در حال رخ دادن است- و يا در آينده
به يک انفجار خونين ختم می شود.
بخش گسترده ای از اقتصاد دراختيار
نظاميانی است که در همکاری با کسانی
که لزوما تجربه و سن بالايی ندارند و
حتی تظاهر مذهبی هم ندارند جلو می رود
. بازاری های سنتی و سرمايه دارانی که
از صدقه سری انقلاب به همه جا رسيده
بودند و بيشتر از راه قاچاق کالا و
مناسبات دلالی به همه جا رسيدند، حالا
می بينند که سرمايه دارانی دارند
بوجود می ايند که در مقابلشان هيچ
نيستند. در اين نوع پروژه ها که در
بالا عرض کردم استثمار و برده داری
واقعی ، به خوبی و علنی ديده می شود.
حقوق بسيار پائين کارگرانی که در
گرمای طاقت فرسا روزانه به طور متوسط
10 ساعت کار می کنند يا مهندسانی که
با هزار اميد درس خواندند و فکر کردند
علم از ثروت بهتر است با حقوق های
بسيار پايينی مجبورند کار کنند. تازه
منت هم سرشان هست که بهشان کار داده
شده است . وضع خوابگاه هايی که در
اختيار کارمندان گذاشته می شود، از
اصطبل کمی بهتر است. اين نوع پروژه ها
در شهرستان های مختلف ايران وجود دارد
و اوضاع تماميشان تقريبا همانند
همديگر است .در اين نوع پروژه ها
انسان حرمتی ندارد. حالا می خواهد
مهندس باشد يا کارگرباشد. شايد بتوان
گفت مديريت اين نوع پروژه ها يک
مديريت کلاسيک اند که اين مکتب مديريت
برای 100 سال پيش بوده است. ايران
امروز در حالتی قرار دارد که يا بايد
استثمار کنيد و يا بايد استثمار شويد
. البته من نقاط ديگر جهان را نديده
ام تا بتوانم مقايسه کنم . ولی حتی
اگر تمام دنيا هم چنين باشد ، در اين
که اين مناسبات غير انسانی است شک
نيست.
وضعيت
اين روزهای ايران شايد در يک دهه ی
اخير منحصر بفرد باشد. درشرايطی که
دولت، مجلس، دستگاه قضايی و رسانه های
دولتی و به عبارتی تمام حاکميت
برخواسته از يک جناح است، بحران های
مختلفی کشور را فرا گرفته است.
سال 1386 درحالی با بحران اسارت
سربازهای انگليسی آغاز شد که هنوز
اعتراضات معلمان و زنان در آخرين ماه
سال گذشته فروکش نکرده بود. آزاد سازی
ملوانان انگليسی هم تقريبا مصادف با
دستگیری فعالين جنبش زنان و همچنين
نمایندگان معلمان معترض بود.
اعتراض دانشجويان دانشگاه شيراز و
تحصن آنها، دستگيری 15 دانشجوی
دانشگاه مازندران و تعطيلی دانشگاه و
تجمع های اعتراضی بخاطر آبگيری سد
سيوند از ديگر مسايل فرورين ماه 86
بود.
در همين حال کشمکش در مورد طرح برخورد
با بدحجابی -يا دگرباشان اجتماعی-
ابعاد تازه ای يافت. تا جايی که
اعتراض بسياری از نمايندگان ، رييس
دستگاه قضايی و رسانه های مستقل را در
پی داشت.
در حالی که بنظر می رسيد بر اعتراضات
عمومی نسبت به اين طرح افزوده شده،
ماجرای انتشار نشريات جعلی صحنه ی
دانشگاهی کشور را به ميدان جدال ميان
هواداران دولت و دانشجويان تبديل
کرد.همچنان دانشگاه اميرکبير تهران
کانون اين درگيرها است.
دستگيری موسويان سفير سابق ايران در
آلمان و سخنگوی تيم مذاکره کننده ی
هسته ای حسن روحانی و از نزديکان
هاشمی رفسنجانی نيز از ديگر خبرهای
روزهای گذشته بود.
استعفای استاندار خوزستان در کنار
اعتراض مردم اروندکنار و تحصن آنها،
کشته و زخمی شدن ده ها نفر در نا
آرامی های اقليد و فردوس، سرکوب
کارگران ومعلمان در روز جهانی کار از
ديگر اتفاقات سال جديد است.
به همه ی اينها وضعيت بغرنج پرونده ی
هسته ای ايران، تورم و بالا رفتن بی
سابقه نقدينگی، بيکاری و گرانی های
کمر شکن را بايد اضافه نمود.
گرچه با دقيق تر شدن در اخبار و حوادث
50 روز ابتدايی امسال، می توان مسايل
بسياری را به اين ليست بلند بالا
اضافه نمود اما همين ميزان بحران و نا
آرامی و سو مديريت بی هيچ وجه منطقی و
طبيعی بنظر نمی رسد.
احمدی نژاد و دوستانش تا کنون بخوبی
دريافته اند مديريت کلان کشور با شعار
و ادعاهای واهی امکان پذير نيست. و
اگر نبود دلارهای نفتی صندوق ذخيره ی
ارزی شايد وضعيت کشور بدتر اين نيز می
شد.
بايد ديد دولت نهم و حاميانشان در
حاکميت چه طرح هايی را برای حل اين
مشکلات در دست دارند. گرچه شايد بيشتر
در پی پاک نمودن صورت مسئله و انحراف
افکار عمومی از اين مشکلات و بحرانها
باشند.
شايد بتوان حضور حسينيان و پر رنگ تر
شدن نقش صفار هرندی و تيم کيهان و
اتفاقات شبيه دانشگاه اميرکبير و
دانشگاه تهران را در همين راستا
ارزيابی کرد.