سخنان جنگی ديگ چيني
بر عرشه ناو امريکائی در خليج فارس
ديگ چينی در آستانه سفر به عربستان
سعودی، بر عرشه ناو USS John C. Stennis
امريکا در خليج فارس- 20 مايلی امارات و
ابوظبی- خطاب به نظاميان امريکائی گفت:
«ايران در جستجوی سلاح های خطرناک است تا
خود را نيروی مسلط در خليج (فارس) نشان
دهد. آنها می خواهند تنگه هرمز را در
اختيار بگيرد. ما اين پيام را از همينجا،
يعنی خليج(فارس) به دوستانمان می دهيم که
اين راه را باز نگه می داريم و اجازه هيچ
تعرضی به دوستان خود در منطقه را نمی
دهيم. هر نوع حمله ای به دوستان ما در
منطقه بدون پاسخ نمی ماند. ما و دوستانمان
ايستاده ايم که ايران به سلاح اتمی دست
نيابد. اين وظيفه مهم ماست. »
از آنجا که حمله به کشورهای متحد امريکا
در خليج فارس تنها در صورت حمله به ايران
مطرح است، اين سخنان چينی در حمايت از
"دوستان" ساعات و يا روزهای پس از حمله به
ايران را در بر می گيرد.
سخنرانی فرمانده
کل سپاه و قائم مقام شورای عالی امنيت ملی
در همايش سراسری بسيج
وظيفه سپاه و بسيج همان وظيفه ارتش شاه است
طرح سوئيس يعنی توقف غنی سازی و آن را نخواهيم پذيرفت."مذاکره" نام رمز بازی دو طرفه ميان ايران و امريکا برای بازی با
افکار عمومی جهان و پيش برد
برنامه های غيرعلنی است.
سخنرانی احمدزیدآبادی
در همایش پرونده اتمی ایران در دانشگاه تهران
غربی ها معتقدند: سوخت هسته
ای درایران با یک
تصمیم سیاسی
تبدیل به سلاح نظامی می شود
ایران نه از توان
نظامی خود ارزیابی درستی دارد و نه از توان نظامی امریکا. سرکوب
احزاب توسط دولت بعید است، زیرا مشكل نه احزاب اند و نه مخالفان
سیاسی، بلکه مشکل در متن جامعه
است. حتی شرايط جنگي هم نمی تواند كمكي به حل اين مشكلات بکند.
الهه کولائی در
همايش پرونده اتمي:
دولتمردان ج.ا فراموش کرده اند
روسيه امروز، شوروی ديروز نيست
مانورهای سياسی – اقتصادی روسيه
بر محور فعاليت های اتمی ايران و حفظ منافع اسرائيل
جمع بندی
سازمان مجاهدين انقلاب
شکست توطئه در امير کبير
وجستجوی راه حل پايان ماجرا
سياست تحريم در جنبش دانشجوئی با شکست روبرو شده و اکنون عقبه
درحال بازسازی باند سعيد امامی تلاش می کنند سياست رعب و وحشت را
بر دانشگاه حاکم کنند!
همگان شاهد
باشند
خواست های 10 هزار دانشجوی شبستر
صنفی است، نياز به حمله امنيتی نيست!
ناگفته ها در يک
سخنرانی فوری و 10 دقيقه ای
فيروز گوران:
از اتم تا شورش در اقليد فارس
حرف
های مردم کجا
بايد گفته و منتشر شود؟ اگر اتحاد ملی حاکم و فراگير بود نيازی به
نامگذاری امسال
به «سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی" نبود.
اگر مطبوعات درباره تجمع و خواست های
معلمان ننويسند، درباره گرانی ننويسند، درباره زنان ننويسند،
درباره دانشجويان ننويسند، درباره سياست خارجی و انرژی هسته يی
ننويسند، در باره تصميم شتابزده رئيس جمهور و ماجرای "اقليد"
فارس ننويسند و... پس نقش و وظيفه مطبوعات در انتشار خواست های
مردم و انعکاس نظراتشان نسبت به امور مملکت چه می شود؟ شاخص
آزادی مطبوعات نبايد و نمی تواند حد تحمل وزير ارشاد باشد.
سميرا مرادی- وبلاک
نوبت ما
درويشيان جمعه وقت رفتن و
ديدن او بود
وضعيت
اين روزهای ايران شايد در يک دهه ی
اخير منحصر بفرد باشد. درشرايطی که
دولت، مجلس، دستگاه قضايی و رسانه های
دولتی و به عبارتی تمام حاکميت
برخواسته از يک جناح است، بحران های
مختلفی کشور را فرا گرفته است.
سال 1386 درحالی با بحران اسارت
سربازهای انگليسی آغاز شد که هنوز
اعتراضات معلمان و زنان در آخرين ماه
سال گذشته فروکش نکرده بود. آزاد سازی
ملوانان انگليسی هم تقريبا مصادف با
دستگیری فعالين جنبش زنان و همچنين
نمایندگان معلمان معترض بود.
اعتراض دانشجويان دانشگاه شيراز و
تحصن آنها، دستگيری 15 دانشجوی
دانشگاه مازندران و تعطيلی دانشگاه و
تجمع های اعتراضی بخاطر آبگيری سد
سيوند از ديگر مسايل فرورين ماه 86
بود.
در همين حال کشمکش در مورد طرح برخورد
با بدحجابی -يا دگرباشان اجتماعی-
ابعاد تازه ای يافت. تا جايی که
اعتراض بسياری از نمايندگان ، رييس
دستگاه قضايی و رسانه های مستقل را در
پی داشت.
در حالی که بنظر می رسيد بر اعتراضات
عمومی نسبت به اين طرح افزوده شده،
ماجرای انتشار نشريات جعلی صحنه ی
دانشگاهی کشور را به ميدان جدال ميان
هواداران دولت و دانشجويان تبديل
کرد.همچنان دانشگاه اميرکبير تهران
کانون اين درگيرها است.
دستگيری موسويان سفير سابق ايران در
آلمان و سخنگوی تيم مذاکره کننده ی
هسته ای حسن روحانی و از نزديکان
هاشمی رفسنجانی نيز از ديگر خبرهای
روزهای گذشته بود.
استعفای استاندار خوزستان در کنار
اعتراض مردم اروندکنار و تحصن آنها،
کشته و زخمی شدن ده ها نفر در نا
آرامی های اقليد و فردوس، سرکوب
کارگران ومعلمان در روز جهانی کار از
ديگر اتفاقات سال جديد است.
به همه ی اينها وضعيت بغرنج پرونده ی
هسته ای ايران، تورم و بالا رفتن بی
سابقه نقدينگی، بيکاری و گرانی های
کمر شکن را بايد اضافه نمود.
گرچه با دقيق تر شدن در اخبار و حوادث
50 روز ابتدايی امسال، می توان مسايل
بسياری را به اين ليست بلند بالا
اضافه نمود اما همين ميزان بحران و نا
آرامی و سو مديريت بی هيچ وجه منطقی و
طبيعی بنظر نمی رسد.
احمدی نژاد و دوستانش تا کنون بخوبی
دريافته اند مديريت کلان کشور با شعار
و ادعاهای واهی امکان پذير نيست. و
اگر نبود دلارهای نفتی صندوق ذخيره ی
ارزی شايد وضعيت کشور بدتر اين نيز می
شد.
بايد ديد دولت نهم و حاميانشان در
حاکميت چه طرح هايی را برای حل اين
مشکلات در دست دارند. گرچه شايد بيشتر
در پی پاک نمودن صورت مسئله و انحراف
افکار عمومی از اين مشکلات و بحرانها
باشند.
شايد بتوان حضور حسينيان و پر رنگ تر
شدن نقش صفار هرندی و تيم کيهان و
اتفاقات شبيه دانشگاه اميرکبير و
دانشگاه تهران را در همين راستا
ارزيابی کرد.
حوزه
سياست ايران در هفته گذشته از سه زن
تأثير پذيرفت که خودشان نقشی در بحران
ها نداشتند. يکی معلم کلاس اول آقای
رئيس جمهور بود که به طور تصادفي(!)
با ايشان ديدار کرد و رئيس جمهور هم
در يک حرکت نمادين دست معلمش را
بوسيد. تصادفاً دست های معلم با دست
کش پوشيده شده بود که احتمالاً انصار
حزب الله به اين تصادف که ناشی از
هوشمندی دفتر رئيس جمهور بود بی توجه
بودند و کلی سر و صدا راه انداختند که
چرا احمدی نژاد دست معلم پيرزن خودش
را بوسيده؟ بخش ديگری از طرفداران
رئيس جمهور هم پاسخ دادند که سن معلم
بالا بوده و اين حرف ها چيست؟ و خلاصه
دفاع از رئيس جمهور، که بغل کردن و
بوسيدن دست معلم کار صوابی است.
خانم دوم، دانشجويی بود(دختر سليمی
نمين سردبير اسبق کيهان هوائی) که در
سر کلاس درس، با استادش بحث و مناظره
پيدا کرده و استاد در يک کار خلاف عرف
و اخلاق – چنان چه نوشته اند – موهای
خانم دانشجو را از زير روسری درآورده
است. اين کار غريب هم باعث شد تا فضای
دانشگاهها و اطراف آن با صدور بيانيه
ها و تجمعات مختلف تحت تأثير قرار
گيرد.
خانم سوم ويولن زن اُکراينی بود که هر
شب در سالن هتلی در شرم الشيخ ويولن
می زده ولی يک شب که ويولن زده چون يک
نفر پای شنيدن ويولن او ننشسته بوده،
ناگهان سوژه خبری دنيا شده است. وزير
خارجه ی ايران، مهمترين واقعه تاريخ
سياسی اخير را که رويارويی مستقيم با
وزير خارجه آمريکا بود، به خاطر لباس
نامناسب ويولن زن اُکراينی بر هم زد.
در حالی که وزير خارجه هم می توانست
مثل معاون رئيس جمهور به راحتی بنشيند
و ويولن را گوش دهد و به آن لباس
نامناسب که حتماً در شهرک تفريحی کنار
دريای شرم الشيخ لباس نامناسب تر هم
وجود داشته، نگاه نکند؛ ولی در عوض
گامی به سمت حل مشکلات ملتش بردارد.
به همين راحتی لااقل در افکار عمومی
روابط دو کشور ايران و آمريکا در اين
مرحله خطرناک و سرنوشت ساز به لباس
نامناسب آن خانم اُکراينی پيوند خورد.
اين هم از نقش اين جوری زنان در
سياست!
چند ماهی
است که واکنش های مردم نسبت به برخی
مسائل زياد شده است. در گذشته
اتفاقاتی که می افتاد واکنش همه گير
مردم را بدنبال نداشت و خيلی ها از
مسائل خبر نداشتند يا به راحتی از
کنار آن عبور می کردند . شايد به اين
دليل که مشکلات از جنسی نبودند که
بطور مستقيم با زندگی مردم در ارتباط
باشند، ولی اينروزها مشکلاتی که با
زندگی مردم بطور مستقيم در ارتباط
هستند زياد شده است . مثلا در ارتباط
با معلمان شما در اطراف خود معلمی را
که در اعتراضات معلمی شرکت کرده است و
واقعا نه چپ است و نه راست بلکه يک
معلم است و در خواست زندگی بالاتر از
زير خط فقر دارد را می بينيد. اين
اولين اعتراض در اين سالهای اخير بود
که شما بازتاب آن را بصورت گسترده ای،
حتی در شهرستانها از فاميل خود می
شنيديد. البته اعتراض کارگران شرکت
واحد هم در جامعه بازتابی داشت ولی به
گستردگی اين مواردی که عرض می کنم
نبود.
دومين عمل حکومت که بازتاب بسيار
گسترده ای در سطح جامعه داشت ورود اين
حجم از پليس به سطح شهرهای ايران به
بهانه مبارزه با بدحجابی بود که نام
اين طرح به ارتقای امنيت اجتماعی
تغيير يافت. اين واکنش از تمام واکنش
ها گسترده تر بود . پديده سومی که
موجش به تازگی جانی گرفته است و به
عصبانيت مردم افزوده است قيمت مسکن
است که اين سومين واکنش گسترده مردم
در ماه های اخير است . قيمت مسکن که
بالا رفته بود و همينطوری هم بالا بود
به مدت 2 ماه است که دوباره دستخوش يک
جهش شده است. من خودم با مقايسه قيمت
ها با دوماه پيش به اين نتيجه رسيدم
که قيمت مسکن 3 برابر شده است. اينکه
چند برابر شده است مهم نيست، مهم
اينست که با اين قيمت ها مردم نمی
توانند خانه داشته باشند . و بقول
جوانان خانه خريدن يا حتی اجاره کردن
برای نسل جوان يک کابوس شده است که
البته اين مطلب چيزی از مبارزه با
بيرون بودن تار موی دختران کم نمی کند
. ولی ای کاش که حکومت می توانست شکاف
طبقاتی موجود را و يا زندانی ماندن
معلمان و کارگران را ، قيمت افسانه ای
مسکن را ، گران شدن مواد غذايی سر
سفره را ، روی خط مطلق فقر بودن بخش
عظيمی از جامعه را و .... همراه موی
دختران به زير روسری ببرد . از حق
نگذريم دارد سعی خودش را می کند که
همه اين موارد را زير روسری پنهان
کند!
جزئيات
آنچه در شرم الشيخ گذشت و تصميماتی که
در آن گرفته شد هنوز بصورت رسمی منتشر
نشده است. انتشار بخش هائی از سخنرانی
وزير امور خارجه امريکا که در آن
اشاره مستقيم به نقش نظامی جمهوری
اسلامی درعراق کرد و خروج وزير خارجه
جمهوری اسلامی از ميهمانی رسمی اين
کنفرانس- پس از سخنرانی تندی که محافل
ديپلماتيک اروپائی رسما آن را غير
ديپلماتيک و توهين آميز ارزيابی
کردند- فعلا دو خبر مهم و علنی اين
اجلاس است! منوچهر متکی دستور داشت که
در صورت اشاره به نقش سپاه پاسداران
در حوادث عراق کنفرانس را ترک کند، او
اين دستور را به بهانه "ويلن" زدن يک
خانم هنگام صرف شام رسمی اجرا کرد! به
اين ترتيب، همه کاسه کوزه ها فعلا سر
آن خانم ويلن زنی شکست، که نه بر
"بام" که در سالن سرپوشيده "ويلن" زد
و منوچهر متکی اگر در جستجوی بهانه ای
برای فرار از شنيدن و گفتن نبود، می
توانست چشمش را ببندد تا آن خانم را
نبيند، اما گوشش را باز بگذار تا هم
ساز را بشنود و هم حرف های نه فقط
رايس، بلکه همه آنها که در آن ميهمانی
رسمی جمع شده بودند. فعلا، کسی در
حاکميت جمهوری اسلامی خيال بازکردن
گوش ها را ندارد و چشم ها را نيز به
روی حقايق داخلی و خارجی بسته اند.
همانند
گذشته، اقای جنتی ديروز امام جمعه
تهران بود و تريبون نماز جمعه دستش و
اظهار فضل تا بخواهيد. آن حرف هايی که
هميشه زده می شود و برای اينست که
مردم دلخوش کنند و همه هم می دانيم
نيازی به گفتن ندارد، ولی باز هم مثل
هميشه حرف هايش جوری است که اگر آدم
راجع به آن ننويسد نامردی است . ايشان
فرمودند : اين طرح ارتقای امنيت
اجتماعی برای گرفتن کسانی است که می
روند به دخترها تجاوز می کنند و بعد
هم فيلم می گيرند. ما می خواهيم
قاچاقچيان را بگيريم. ما می خواهيم
کسانی را که قمه می کشند بگيريم.
کسی نيست به آقای جنتی بگويد که ورود
اين همه پليس به سطح شهر برای گرفتن
اين گروه هايی که ذکر می کنيد همانند
ورود يک ماشين پليس به يک کوچه بن بست
با آژير روشن است که دزد ها با ديدن
چراغ و آژير از دور متوجه نزديک بودن
پليس می شوند و فرار می کنند. هر کر و
لال و کوری می داند که قاچاقچی و
کسانی که به دخترها تجاوز می کنند و
فيلم می گيرند که در جلوی پاساژ ها
پيداشان نمی شود که شما اين همه پليس
را در جلوی درب پاساژ های شهر ها
مستقر کرده ايد. هر کسی می داند که
اين باندهايی که شما می فرمائيد، در
خيابان دست به اين کارها نمی زنند که
شما نيروهای موتوری فرستاده ايد در
خيابان که اگر يک وقت اين باندها را
ديديد و آنها شروع کردند به تجاوز به
دختر ها شما آنها را بگيريد. اجرای
اين طرح برای گرفتن باندهايی که اقای
جنتی ذکر می کنند مثل جستجوی خانه به
خانه بدنبال يک کيف قاپ است . جسارتا،
درک و شعور من می گويد که برای
دستگيری چنين باندهايی بايد از وزارت
اطلاعات استفاده شود. چطور شد که آن
عقاب های تيز پروازی که منصور اسانلو
را می دزدند و همسر احمد باطبی را می
گيرند و اعتراضات معلمان و کارگران را
سرکوب می کنند برای دستگيری اين
باندها بی دست و پا هستند و از آنها
درخواستی نمی شود؟